KNToosi.in - همکلاســــی

وبلاگ گروهی دانشجویان ِ دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی

KNToosi.in - همکلاســــی

وبلاگ گروهی دانشجویان ِ دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی

نامه یک روستایی به روشنفکران!

ما واقعا" شرمنده ایم از اینکه به چشمانمان اعتماد کردیم

 

یکی­ از نامزدها را بیشتر می­شناختم. یک بار که به شهرستان ما آمده بود، به استقبالش رفتم. بابت استقبال از او از شما معذرت می­خواهم. ما که منور الفکر نیستیم بفهمیم استقبال خادم رفتن بد است. ما اشتباه کردیم به چشمانمان اعتماد کردیم. باید «اعتماد» می­خواندیم تا بفهمیم همه چیز دروغ بوده است، حتی شاغل شدن پسرم.ما واقعا شرمنده­ایم از اینکه حرف حجاریان و خاتمی و سروش و ملکیان و مخبلباف و زیبا کلام و آهنگرانی و تاج زاده و ابطحی و کرباسچی و عطریانفر و قوچانی و رشیدی و .... را گوش نکردیم. ما اینقدر فهم نداشتیم که آنها بازیگر و متفکر و نویسنده و سیاست مدار و کارگردان و... هستند و از عوام بهتر می­فهمند.

باسمه تعالی

خدمت همه روشنفکران و علمای منطق و فلسفه و رسانه سلام عرض می­کنم
بنده یک ایرانی ام. اهل روستا. این نامه را برای عذرخواهی از شما می­نویسم. ببخشید چند روزی تاخیر داشتم.
بنده یک ایرانیم. حایز شرایط شرکت در انتخابات. حق انداختن یک رای به صندوق را دارم. البته این را شما بهتر می­دانید. اگر اشتباه می­کنم، تصحیح بفرمایید.
بنده یک ایرانیم؛ گرچه معنای جمهوری و دموکراسی و امثال اینها را درست نمی­دانم و اصلا یک روستایی را چه به این حرف­ها، اما فکر می­کردم دموکراسی یعنی اداره مملکت با احترام به رای مردم و مشارکت آن­ها در سازندگی. البته می­دانم این حرف­ها از دهان بنده و سایر همگنانم بزرگتر است و حتما باید از دهان و زبان اهل قلم، آن هم در جرایدی خاص بتراود.
بنده یک ایرانیم. مثل بسیاری از آنها تبلیغات نامزد­های انتخابات ریاست جمهوری را دنبال می­کردم.حرف­های چهار نفرشان را شنیدم. من هم برای خودم میزانی برای سنجش حرف­ها دارم. ببخشید گاهی می­فهمم. البته معترفم که فهم، مختص شما و موافقانتان است. ببخشید. میزان را می­گفتم. دو تا از بچه­های یکی از پیرزن­های روستای ما در جنگ شهید شدند. یکی­شان مفقود شد. شاید یکی از همان­هایی باشد که در دانشگاه شما مهمان است. شنیده­ام، وقتی آمدند باعث کدورت خاطر شما شدند. من به جای آنها از شما عذر خواهی می­کنم. من همیشه به این فکر می­کنم که چرا آنها رفتند.
بنده مسلمانم. ایرانیم. فکر کردم و به نتیجه رسیدم که آنها برای اسلام و ایران جان دادند؛ خونشان نباید پایمال شود.
میزان را می­گفتم. پسرم جوان است. مثل خیلی از بچه­های روستا. کار می­خواهد، خانه می­خواهد. دوست دارد تشکیل خانواده بدهد. زندگی پسرم برای من مهم است.
تبلیغات را می­گفتم. حرف­های چهار نفرشان را شنیدم. یکی­شان را بیشتر می­شناختم. دو بار از نزدیک دیده بودمش. یک بار که به شهرستان ما آمده بود، به استقبالش رفتم. ساعتی را در جاده منتظر بودم. وقتی آمد خوشحال شدم. یادم رفت. بابت استقبال از او از شما معذرت می­خواهم. ما که منور الفکر نیستیم که بفهمیم استقبال خادم رفتن بد است.
بار دوم او به روستای ما آمد. پسرم نامه­ای به او داد. پیرزن مادر دو شهید هم برایش اسپند دود کرد. می­گفت این مرد نمی­گذارد خون فرزندانم هدر برود. پیر زن است دیگر، بر او حرجی نیست. ببخشیدش.
خلاصه اینکه حرف­های چهار نفرشانم را شنیدم. شنیده­ها را کنار دیده­هایم گذاشتم. کارگاهی که راه افتاد و پسرم را شاغل کرد، جاده­ای که آسفالت شد و روستای ما را از انزوا خارج کرد و از همه مهمتر، حرف­های آن مرد در برابر ظالمان که ما را شیر کرد. من حرف­های او را خودم شنیدم. در اجلاس. و آن چند نفری که فریادشان در آمد. مردم روستا از اینکه رییس جمهورشان مقابل ظالمان ایستاد خوشحال شدند. یکی پیدا نشد به ما بگوید:« اهل پشت کوه را چه به فهم مسایل سیاست بین الملل.»
بنده ایرانیم. شنیده­ها و دیده­ها را کنار هم گذاشتم تا تصمیم بگیرم. همیشه در انتخابات همین کار را می­کردم. این بار نتیجه احمدی نژاد شد. فکر کردم او اصلح است. بیشتر اهالی روستا همین طور فکر کردند. دیده­هایشان بر شنیده­ها چربید. دروغ­گویی او را قبول نکردند. من و آنها، روز جمعه اسم احمدی نژاد را در برگه رای نوشتیم.
شنبه اعلام کردند که او رای آورده است. همه خوشحال شدند. پیر زن از بقیه بیشتر. مادر شهید شیرینی و شربت در روستا پخش کرد. عوام است دیگر، نذرش را ادا کرد.
قدری که گذشت ما تازه فهمیدیم که همه چیز اشتباهی بوده است.
ما اشتباه کردیم به چشمانمان اعتماد کردیم. باید« اعتماد» می­خواندیم. باید « اعتماد» می­خواندیم تا بفهمیم همه چیز دروغ بوده است.، حتی شاغل شدن پسرم. گرچه « اعتماد» نمی­گفت که چطور دیده­هایمان را نادیده بگیریم؛ اما بالاخره باید می­فهمیدیم که آنها از ما بهتر می­فهمند.
ما اشتباه کردیم که به فکر خون فرزندان پیرزن روستا بودیم. باید از قبل آنکه را شما می­گفتید انتخاب می­کردیم تا خون اراذل هدر نرود. اصلا ای کاش قبل از انتخابات برای شهدای اراذل نذری پخته بودیم و برای پیروزی رنگ سبز سیاه می­پوشیدیم.
ما از محضر شما عذر می­خواهیم. ما اشتباهی خیال می­کردیم که جمهوریت یعنی احترام به رای مردم. باید هر روز به « جمهوریت» سر می­زدیم تا بفهمیم مردی که خودش به روستای ما آمد و بعضی مشکلاتمان را حل کرد، چقدر برای آینده این مملکت خطرناک است. باید می­فهمیدیم آینده آقا زاده­ها بر آینده مملکت اولی است. و البته فهمیده بودیم که او برای آینده آقا زاده­ها خطر ناک است.
باید « جمهوریت» را هر روز می­خواندیم تا بفهمیم آمدن رئیس جمهور به روستا برای رای جمع کردن بوده است. راه اندازی کارگاه هم همینطور، آسفالت جاده هم، احترام به پیرزن هم و ایستادن مقابل ظالمان هم برای رای جمع کردن بوده است.
ما واقعا شرمنده­ایم. شرمنده­ایم از اینکه حرف حجاریان و خاتمی و سروش و ملکیان و مخبلباف و زیبا کلام و آهنگرانی و تاج زاده و ابطحی و کرباسچی و عطریانفر و قوچانی و رشیدی و .... را گوش نکردیم. ما از همه این خانم­ها و آقایان خجالت می­کشیم. ما اینقدر فهم نداشتیم که آنها بازیگر و متفکر و نویسنده و سیاست مدار و کارگردان و... هستند و از عوام بهتر می­فهمند.
خدا سایه این اهل منطق و فلسفه را از سرمان کوتاه نفرماید. اگر آنها نبودند نمی­فهمیدیم در انتخابات تقلب شده. آخر باید خیلی اهل تحلیل باشی تا بتوانی اثبات کنی هیچ کس غیر از تو و هم فکرانت نمی­فهمد و البته هنر بالاتر اثبات عدم مخالفان نظر تو است؛ حتی اگر برگه­های رایشان موجود و قابل شمارش باشد.
راستی شما واقعا به ما خدمت کردید. من و بقیه اهالی روستا نمی­دانستیم در چه اوضاع فلاکت باری زندگی می­کنیم. فکر می­کردیم باید شکر کنیم که امنیتی هست و زمینی و کاری برای رزق حلال. هر روز و هر شب خدا را برای داشتن رهبری خوب و رییس جمهوری مثل خودمان شکر می­کردیم. ما اینها را بعد از نمازمان دعا می­کردیم. اما شنیدیم شما و همفکرانتان در خیابان­های تهران ناسزا نثارشان می­کردید. اول تعجب کردیم؛ اما بعد با خودمان گفتیم، حتما آنها بهتر می­فهمند. آنها اهل کتاب و روزنامه و سایت و وبلاگ هستند. مگر می­شود اشتباه کنند. آنها مشتری ثابت اعتماد ملی و آفتاب یزد و اندیشه نو و اعتماد و جمهوریت و قلم نیوز هستند. وقتی ما اخبار شبکه یک سیما را می­بینیم آنها بی­بی­سی را نگاه می­کنند. ما را به خاطر آن تعجب اولیه­مان ببخشید؛ نفهمیدیم.
در پایان باز هم از اینکه خاطرتان را آزرده و احوالتان را افسردیم عذر خواهی می­کنیم.

فقط از شما عزیزان که خدماتتان از سر ما زیاد بوده، عاجزانه یک درخواست داریم.گفتم که ما برای انتخاب، دیده­ها و شنیده­هایمان را کنار هم گذاشتیم و به نتیجه رسیدیم. لطفا مثل همیشه توصیه­ای راهگشا بیان فرمایید تا در انتخابات بعدی، دیده­هایمان را نبینیم و سبب آزردگی خاطر شما روشن فکران نگردیم.

روستایی

پی نوشت1: روستایی می­تواند هر کسی غیر از روشن فکران، اعم از دانشجو، استاد دانشگاه، طلبه، نماینده مجلس و... باشد.   
 
نظرات 21 + ارسال نظر
علی دوشنبه 8 تیر 1388 ساعت 12:17

شرمنده از این باش که دولتت از اسمهایی که اینجا آوردی اکثرشون رو دستگیر کرده.
ضمنا اینقدر این توهم رو گسترش ندید که روستایی ها به احمدی نژاد را دادند.ازین خبرهام نبوده،شغل کجا بود آخه؟دروغ میپره گلوتا!

خوشحالم که عده ایشون دستگیر شدن و ناراحت برای بقیشون دارن راست راست تو مملکت می چرخند و هر جنایتی که بخواهند می کنند.
----------------------------
پی نوشت1: روستایی می­تواند هر کسی غیر از روشن فکران، اعم از دانشجو، استاد دانشگاه، طلبه، نماینده مجلس و... باشد.

دعوت کننده به تفکر دوشنبه 8 تیر 1388 ساعت 12:18

کار؟؟؟؟؟؟؟؟؟
{تمامی افراد بالای۱۰ سال که حداقل یک ساعت در هفته کار کنند بیکار محسوب نمیشوند-تعریف کار در سایت بانک مرکزی در دولت نهم}
جناب رئیس جمهور با همین عوض کردن تعاریف و سیاهنماییها تونست امثال شما رو گول بزنه
ضمنا ان شا... فیلم هاله نور و تکذیب جناب رئیس جمهور رو هم دیدین که؟
من طرفدار میرحسین هم نیستم و به جناب رضایی رای دادم ولی از سیاهنماییهای بعضیا واقعا متنفرم
ضمنا خیلی به سادگی خودش مینازه و این که هیچ پولی از دولت نمیگیره
به نظرتون اگه یه آدم معمولی بره سرمربی بارسلونا بشه-پول هم نگیره-۲۴ ساعته هم کار کنه ولی تیمش تو اسپانیا آخر بشه بهتره یا یک آدم کار بلد بیار کلی پول هم بگیره-۲ساعت هم بیشتر کار نکنه و تیم رو تو اروپا قهرمان کنه؟
ضمنا به قول جناب رضایی ایشون خودشو فوق تخصص هر چیزی میدونه
فکر کن! دکترای ترافیک به دکترای اقتصاد میگه تو از اقتصاد هیچی حالیت نیست!
....................فقط تاسف-همین.............

حق با شماست!

علی دوشنبه 8 تیر 1388 ساعت 12:19

را = رای*

از دوستان کسی خبر نداره امتحان آزمایشگاه فیزیک ۲ کی برگزار میشه؟

رویا IT دوشنبه 8 تیر 1388 ساعت 13:58

نه نه از ما عذر خواهی نکنید! هر کسی به اندازه رای خودش می تونه شرایط 4 سال آینده اش رو تعیین کنه!

شاید شما از اینکه این 4 سال گذشته قیمت مسکن 10 برابر شد، و میوه وگوشت به قیمت خون رسید راضی باشید!

شاید از اینکه دارو و درمان در توان همه نیست خوشحالید! به هر حال روشن فکر هستید و به فکر کمتر شدن مشکل افزایش جمعیت هستید!

شاید زمستان سالی که گازمون قطع بود و خیلی از خانواده ها با مشکل سرما مواجه بودن چون رئیس جمهور دوست داشتنی ما، این گاز رو به هند و پاکستان می فروخت، شما هیزم داشتید و مشکلات در صد زیااااااادی از ما ایرانی هارو نداشتید!

شما مارو ببخشید که گشنه و سرما زده و تحریم شده و ناراضی از تغییر رای مون و ... مزاحم زندگی سالم و خوش آب و هوای شما شدیم! از درختان میوه تون بخورید و گوسفند پرورش بدید تا به مشکلات ما شهری هایی که کار های اداری و اجتماعی فرهنگی و ... شمارو انجام می دیم فکر نکنید! سعی می کنیم فرهنگ رو بخوریم و با کارهای اداری خودمون رو گرم کنیم!

باز هم عذر می خوام! !!

الیار عاصمی زاده دوشنبه 8 تیر 1388 ساعت 14:19

نامه قشنگی بود ...اما مطالب زیادی برای بحث داشت که به چند نمونه اشاره می کنم و امیدوارم دوستان بزرگوار دلایل قانع کننده ای برای بنده حقیر ذکر کنند.....!

1. پی نوشت1: روستایی می­تواند هر کسی غیر از روشن فکران، اعم از دانشجو، استاد دانشگاه، طلبه، نماینده مجلس و... باشد

حضرت امام در باب اهمیت مراجعه مردم به دانشگاهیان برای انتخاب فرد اصلح در صفحه 75 -[جلد 18 صحیفه نور چنین می فرمایند که:

علاج واقعه را قبل از وقوع باید کرد والا کار از دست همه خارج خواهد شد و این حقسقتی است که بعد از مشروطه لمس نموده ایم : چه هیج علاجی بالاتر ووالاتر از ان نیست که ملت در سراسر کشور در کارهایی که محول به اوست بر طبق ضوابط اسلامی و قانون اساسی انجام دهد و در تعیین رئیس جمهور و وکلای مجلس با طبقه تحصیل کرده متعهد و روشنفکر مشورت کنند

جالب بود برای من که دلیل خود را دانشجو یا طلبه یا روشنفکر نبودن می دانید!!!!

دوست عزیز من با این که نویسنده متن شما نیستید ولی چون متن را با ذکر منبع کپی کردید پس متن مذکور را قبول دارید به شما می گویم یعنی روی سخنم با شماست


"خدمت همه روشنفکران و علمای منطق و فلسفه و رسانه سلام عرض می­کنم "

دوست عزیز در میان کسانی که به دکتر احمدی نژاد رای ندادند هزاران فرزند شهید، هزاران بسیجی جان برکف و جبهه دیده، هزاران کارشناس و نیروی متخصص، هزاران دانشجو و استاد، هزاران کارگر و کشاورز وجودداشت پس شروع نامه به معنای هدف قرار دادن عده معدودی است !!!


بنده یک ایرانیم. حایز شرایط شرکت در انتخابات. حق انداختن یک رای به صندوق را دارم. البته این را شما بهتر می­دانید. اگر اشتباه می­کنم، تصحیح بفرمایید.

رهبر معظم انقلاب در سخنرانی که در روز اول فروردین سال 84 در صحن جامع رضوی حرم حضرت امام رضا بیان کردند این گونه بود : انتخابات هم حق ملت است و هم وظیفه عمومی .. پس کسی نمی تواند به دیگری بگوید چرا رای ادی ؟؟؟



نده یک ایرانیم؛ گرچه معنای جمهوری و دموکراسی و امثال اینها را درست نمی­دانم و اصلا یک روستایی را چه به این حرف­ها، اما فکر می­کردم دموکراسی یعنی اداره مملکت با احترام به رای مردم و مشارکت آن­ها در سازندگی. البته می­دانم این حرف­ها از دهان بنده و سایر همگنانم بزرگتر است و حتما باید از دهان و زبان اهل قلم، آن هم در جرایدی خاص بتراود.

انتخابات از بارزترین نمونه های دموکراسی است و جمهوری اسلامی با برگزاری 29 انتخابات در 30 سال گذشته نشان داده است که مردم سالاری دینی از پایه های اصلی نظام کشور ماست چرا باید این گونه القا کنیم که عده خاصی معنای دموکراسی و اداره کشور را می دانند اما این را هم باید در نظر گرفت که معنایی که یک تحصیلکرده از دموکراسی می کنند با معنای یک روستایی متفاوت است و به همین دلیل است که بنیان گذار کبیر انقلاب مردم را دعوت به مشاوره با قشر تحصیلکرده کرده است

و تا از بچه­های یکی از پیرزن­های روستای ما در جنگ شهید شدند. یکی­شان مفقود شد. شاید یکی از همان­هایی باشد که در دانشگاه شما مهمان است. شنیده­ام، وقتی آمدند باعث کدورت خاطر شما شدند. من به جای آنها از شما عذر خواهی می­کنم. من همیشه به این فکر می­کنم که چرا آنها رفتند.

کسی با شهدا مشکل ندارد ارزش و منزلت شهدا بالاتر از آن است که این گونه اقلام تبلیغاتی بعضی از عزیزان شود شهدا برای حفظ ارزش ها رفتند ما لحظه لحظه حضورمان را مدیون شهدا هستیم ای کاش به دلایل دانشجویان دانشگاه شریف را برای عدم تدفین شهدا در دانشگاهشان را نیز ذکر می کردید


پسرم جوان است. مثل خیلی از بچه­های روستا. کار می­خواهد، خانه می­خواهد. دوست دارد تشکیل خانواده بدهد. زندگی پسرم برای من مهم است.

زندگی کدام فرزند برای خانواده اش مهم نیست همین اهمیت بود که خیلی ها بار دیگر بعد از مدت ها امدند تا بگویند نگران آینده فرزندانشان هستند آمدند تا بگویند با سهام عدالت زندگی و آینده فرزندانشان تامین نمی شود آمدند تا بگویند تورم را با گوشت و پوست خویش حس کرده اند و .....


بلیغات را می­گفتم. حرف­های چهار نفرشان را شنیدم. یکی­شان را بیشتر می­شناختم. دو بار از نزدیک دیده بودمش. یک بار که به شهرستان ما آمده بود، به استقبالش رفتم. ساعتی را در جاده منتظر بودم. وقتی آمد خوشحال شدم. یادم رفت. بابت استقبال از او از شما معذرت می­خواهم. ما که منور الفکر نیستیم که بفهمیم استقبال خادم رفتن بد است.

سفرهای استانی رئیس جمهور از نکات مثبت و منفی دولت ایشان بود که جای بحث فراوان دارد که مجالش در این چند سطر نیست


خلاصه اینکه حرف­های چهار نفرشانم را شنیدم. شنیده­ها را کنار دیده­هایم گذاشتم. کارگاهی که راه افتاد و پسرم را شاغل کرد

بهتر است سری به سایت بانک مرکزی بزنید و تعریف شاعغل را مطالعه فرمایید با این تعریف تا چند ماه آینده کشور ما حتی یک بی کار نخواهد داشت جالب است
کارگاه شاید منظورتان همان بنگاههای زودبازده است شما را به مطالعه دقیق در باب روند نزولی بازدهی این بنگاهها دعوت می کنم


ما واقعا شرمنده­ایم. شرمنده­ایم از اینکه حرف حجاریان و خاتمی و سروش و ملکیان و مخبلباف و زیبا کلام و آهنگرانی و تاج زاده و ابطحی و کرباسچی و عطریانفر و قوچانی و رشیدی و .... را گوش نکردیم. ما از همه این خانم­ها و آقایان خجالت می­کشیم. ما اینقدر فهم نداشتیم که آنها بازیگر و متفکر و نویسنده و سیاست مدار و کارگردان و... هستند و از عوام بهتر می­فهمند.

اسامی مذکور از بزگان کشور ما بودند چرا اینگونه به دم تیغ می کشید ؟؟؟

دیگر حوصله بیان بقیه مطالب نیست امیدوارم این بار کمی با انصافتر متن را مرور بفرمایید

ناشناس دوشنبه 8 تیر 1388 ساعت 15:08

از محاسن رئیس جمهور منتخب همان بس که از هر چهار کلمه ای که می گوید 5 تای آن دروغ است. هنوز بدن بیجان شهدای دو هفته گذشته گرم است، آقا مصاحبه کرده که انتخابات ایران دموکراسی غرب را به چالش کشیده است!!!
من کاری ندارم که نتیجه رای گیری چی بوده، اما باید به حال مردم کشوری که توش مثل آب خوردن آدم می کشندو بعد هم می گویند که کار آمریکا و اسرائیل بوده گریست

محمدحسین باقری دوشنبه 8 تیر 1388 ساعت 15:20

ماواقعا شرمنده ایم که طرفداران از خود راضی موسوی رای شان بیشتر از رای های احمدی نژاد نشد

ما واقعا شرمنده ایم که اینجا برره نیست که یک عده بی فرهنگ بریزن خیابون و بخوان رئیس جمهور عوض کنند

SH دوشنبه 8 تیر 1388 ساعت 15:23

ما هم خیلی شرمنده ایم که در ایرانی که به دست امثال تو ویران شده زندگی میکنیم !!!!

[ بدون نام ] دوشنبه 8 تیر 1388 ساعت 15:46

همش میخوان مظلوم نمایی کنن یه سریا

عباس دوشنبه 8 تیر 1388 ساعت 16:03

ما واقعا شرمنده ایم که اینجا برره نیست که یک عده بی فرهنگ بریزن خیابون و بخوان رئیس جمهور عوض کنند
واقعا زیباست

صبور دوشنبه 8 تیر 1388 ساعت 17:24



این روستاییهای که میگید به احمدی‌نژاد رای دادند رو لطفاْ بگید از کدوم روستاها هستند ...

ما به روستایی که پدرم متولد اونجا بود و به روستایی که مادرم متولد اونجا بود که سر زدیم بیش از ۷۰ درصد ... دقت کردید بیش از ۷۰ درصد به موسوی رای داده بودند!!!! ... منظورم روستاههای اطراف شهرستان دماوند و روستاهای میانه ... و دلیل‌شان هم این بوده که احمدی‌نژاد به وعده‌هایش عمل نکرده در این ۴ سال و به همین خاطر به موسوی رای داده‌اند که مرد سختی‌کشیده زمان جنگ بوده و از او خاطره خوبی دارند ...

تازه اگر هم به فرض محال قبول کنیم همه روستائیان به احمدی‌نژاد رای داده‌اند ... مگه جمعیت روستائیان چند درصد کل ایران است ؟؟؟ ۳۰ درصد کل ایران ... یعنی اگه قبول کنیم که ۱۰۰ در ۱۰۰ روستائیان به احمدی‌نژاد رای داده اند ... رای ایشون باید حدود ۳۰ درصد باشد که با عقل بیشتر جور در می‌آید ...

که با شواهد به دست آمده حتی همه روستائیان هم به احمدی‌نژاد رای نداده‌اند ... پس رای احمدی‌نژاد حتی پائین‌تر از ۳۰ درصد است ...

عجب دوشنبه 8 تیر 1388 ساعت 18:12

مزخرف گویی که کنتور نمیندازه

مازیار جعفری راد دوشنبه 8 تیر 1388 ساعت 18:57

دلم برای روستایی های عزیز کشورم میسوزه که به ظاهر روشنفکرا براشون هیچ ارزشی قایل نیستن و همیشه نادیده شون میگیرن

دلم برای اون روشنفکر میسوزه که نمیتونه بفهمه اگه همین روستایی بی سواد و غیرروشنفکر نبود، غذایی برای خوردن نداشت و مدافعی جان برکف در لب مرزهای کشور حافظ جانش نبود....

و دلم برای همه اون 24 میلیونی که به رییس جمهور محبوبشون رای دادن میسوزه که اون 13 میلیون روشنفکر قبولشون ندارن و واسه رایشون ارزش قائل نیستن...

معترض دوشنبه 8 تیر 1388 ساعت 19:07


میگم یه دفعه در دانشگاه و مدرسه و کتابخونه و ووو تخته کنید همه راحت بشن ...

تو هیچ جامعه‌ای ندیده بودم که اینجوری آدمهای باسواد و رو‌شنفکر و نادیده بگیرند ...

پس بهتره عزیزان خیلی تلاش نکنند که باسواد و روشنفکر شوند چون اون روستایی بی‌سواد هم سیاست هم اقتصاد هم صنعت هم پزشکی هم همه‌چیز رو خیلی بهتر می‌فهمه لامصب ...

صبور دوشنبه 8 تیر 1388 ساعت 19:08


۳۰ درصد جمعیت روستایی شده اکثریت مردم ایران؟؟؟؟

خیلی جالبه !!!!!!!!!!!!

من دوشنبه 8 تیر 1388 ساعت 20:15

واقعا این که میگن خر هر چه به مکتب رود باز خر است مصداق شماست.شما چه جور تحصیل کرده ای هستی واقعا؟غیر از مزخرفات تلویزیون و روزنامه کیهان و احیانا مجموعه فرمایشات آقای خامنه ای و احمدی نژاد چیزی از مغزتون تراوش نکرده ؟لعنتی اگه خودت جایی نرفتی و تلویزیون هم غیر قم چیزی نشونت نداده یه فیلتر شکن بگیر برو ۴ تا سایت آدم حسابی ،ببین دنیا چه خبره ؟ببین ما کجاییم از دست سیاستهای بگیر و ببندی رهبر و دولت؟بعد تو میگی این اسما جنایتکارن و باید بگیرنشون؟آهنگرانی و مخملباف و رشیدی جنایتکارن؟هما روستا که دستگیر شده جنایتکاره؟
شجریان که هرچی دلشون خواست بهش گفتن جنایتکاره؟کسی که کلی کنسرت گذاشت برای بم و همیشه نشون داده که میهن پرسته؟؟جنایتکار اون موهوم پرستایین که با اذن رهبرت بدون فکر و شعور میرن خیابون برای کشتن و کشتن و زدن تا شهید شدن!!بابا آخه مگه آدم نیستین؟مگه چشم ندارین؟آخه کجای دنیا حکومت با مردم اینکارارو میکنه؟اصلا این زندگیه برای ما درست کردن؟خیلی همه چیز سر جاش بود تلفنم هی قطع میشه و ...!!بابا یه کم آدم باشین تو رو خدا،اکه شما میخواین تا آخر عمر بشینی زیر منبر آقا سید علی و جک گفت بخندی ،ناز کرد گریه کنی ،بقیه چه گناهی کردن؟بشینین حالشو ببرین ، ما که چیزی نگفتیم ،فقط دست از سر این مملکت بر دارید ××××××ما میخوایم زندگی کنیم....
*
*
*
*
*
*
*
*
*
*
*
*



اصلا میفهمی زندگی کردن یعنی چی؟

مهرداد سه‌شنبه 9 تیر 1388 ساعت 01:51

احتمالا این روستایی عزیز بعد از اینکه از یافتن یک کار روزمزد در میدان ونک ناامید شده مقداری کراک از مواد فروشان سر خیابان ونک ٬ در چند قدمی محل استقرار گشت ارشاد!! گرفته این اشعار هم توهمات بعد از مصرفه!!

الیار عاصمی زاده سه‌شنبه 9 تیر 1388 ساعت 02:01

پاسخ دلایل اندکم را بیان نمی کنید پس موافق هستید ؟؟؟

ترنم سه‌شنبه 9 تیر 1388 ساعت 13:40

شما هرچقدر هم تلاش کنید نمی تونید ثابت کنید رأی احمدی نژاد 24 میلیون بوده - پس از این به بعد سعی کنید فهم داشته باشید و برای 4 سال بعد بهتر بفهمید که به کی رأی میدید - تا یک رأی هم نباشه که توش تقلب بشه - آفرین بچه های حرف گوش کن

ترنم سه‌شنبه 9 تیر 1388 ساعت 13:43

دیگه ام از اشتباهتون شرمنده و افسرده و ناراحت نباشید بجای این حرفا سعی کنید اشتباه نکنید اگه ام کردید (مثل 4 سال پیش) سعی کنید تکرارش نکنید اگه تکرار کردید (مثل امسال) سعی کنید دوباره تکرار نکنید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد