مدت ها بود سه چیز را ترک کرده بودم
شعر ... ماه ... و تو را ...
امروز که به اجبار قلبم را ورق میزدم ؛ هنوز اولین سطر را نخوانده ،
تو را به خاطر آوردم و امواج دریا را ... ولی نه ...!!
باید ترک کنم هم شعر ....
هم تو .... و هم٬ همه ی شب هایی که به ماه نگاه می کردم
تو را به خاطر آوردم و امواج دریا را....
و امواج دریا را....
امواج دریا....
از دریا بدم میاد دیگه!
از امواجش!
از آبش!
از ساحلش!
از صداش!
از شبش!
از همش!
و از همه مهم تر از حرفای دریا !
خیلی قشنگ بود کیارش
احمد قابل، پژوهشگر مسائل اسلامی در ایران، پس از سخنان آیتالله خامنهای، رهبر ایران، در مورد انتخابات و نتایج آن و نیز اعتراضهای اخیر در خیابانهای تهران و برخی دیگر از شهرهای بزرگ ایران در گفتوگویی با رادیو فردا به تحلیل این سخنان میپردازد:
بعضی حدسهای ما در خطبههای نماز جمعه اتفاق افتاد و بعضی هم نرمتر از آن چه تصور میکردیم اتفاق افتاد.
من به ذکر چند نکته در صحبتهای آقای خامنه ای میپردازم و نظر خودم را بیان میکنم؛ آقای خامنه ای در سخنان خود گفت که رقابت در درون نظام است نه در بیرون. اگر این طور است باید پرسید چرا در تمام مدت ۲۰ سال به این جبهه درون انقلاب هرگز یک کانال تلویزیونی به اندازه دو ساعت فرصت ندادند که حرف خود را بزنند؟ چرا این رسانه همیشه یک سویه در اختیار یک گروه بوده است؟ چرا تمام اعضای شورای نگهبان از یک جناح هستند؟ چرا بیش از سه چهارم مجمع تشخیص مصلحت از یک جناح انتخاب میشوند؟ چرا منصوبات آقای خامنه ای از یک جناح گزینش میشوند؟ اینها نشان میدهد یک خودی و ناخودی در نظام وجود دارد.
آقای خامنه ای در سخنان خود گفت که رقابت در درون نظام است نه در بیرون. اگر این طور است باید پرسید چرا در تمام مدت ۲۰ سال به این جبهه درون انقلاب هرگز یک کانال تلویزیونی به اندازه دو ساعت فرصت ندادند که حرف خود را بزنند؟ چرا این رسانه همیشه یک سویه در اختیار یک گروه بوده است؟ چرا تمام اعضای شورای نگهبان از یک جناح هستند؟ چرا بیش از سه چهارم مجمع تشخیص مصلحت از یک جناح انتخاب میشوند؟ چرا منصوبات آقای خامنه ای از یک جناح گزینش میشوند؟ اینها نشان میدهد یک خودی و ناخودی در نظام وجود دارد.
آقای خامنه ای در کردستان گفت کسانی را شورای نگهبان تایید میکند، ولی شما به کسانی رأی ندهید که مورد قبول دشمن هستند و حرف دشمن را تکرار میکنند. این حرف یعنی برش زدن به گروهی که حتی شورای نگهبان تایید کرده و آنها را در جبهه دشمن قرار دادند.
آقای خامنه ای میگوید نظام جمهوری اسلامیاندرونی و بیرونی ندارد. اما چرا بعد از مجلس ششم یک باره بیش از ۱۰۰ نفر از نمایندگان مجلس ششم را رد صلاحیت کردند؟ و حتی نفر اول تهران را با دو میلیون و ۷۰۰ هزار رأی که نایب رییس مجلس بود، رد صلاحیت کردند. این به معنی اندرونی و بیرونی نیست؟
مگر آقای خامنه ای بارها در سخنرانیهای خود و به ویژه در سخنرانی اخیر در کردستان نگفت در همه جای دنیا برای این که مراکز قدرت را در اختیار افراد قرار دهند، فیلترهایی دارند و ما هم نمیتوانیم اجازه بدهیم؟ تلویزیون بارها این سخنان را در طول انتخابات پخش کرد.
بر اساس این سخنان تمام کسانی که به بعضی از نامزدها رأی داده اند نامحرم حساب شدهاند تا جایی که در اتاق تجمیع آرا اجازه ندادهاند نمایندگان بعضی از نامزدها حضور داشته باشند. پس این اندرونی بیرونی وجود دارد و برای کسی که در جایگاه رهبری کشور نشسته این گونه سخن گفتن درست نیست.
مورد دیگری که آقای خامنه ای در سخنان خود مطرح کرد این بود که از مناظرهها و لزوم انتقادها حتی پس از انتخابات دفاع کرد و گفت انتقاد چیز خوبی است و باعث میشود مسئولین پاسخگو باشند. اما ایشان حاضر است امکان نقد رهبری را هم در صدا و سیما فراهم کند؟ یعنی کسانی بیایند به طور منطقی نقد بکنند و کسانی هم از جانب ایشان پاسخ دهند و یا خود ایشان اگر خواست در جای دیگری پاسخ دهد. آیا این امکان در کشور ما وجود دارد؟ مگر منع قانونی داریم؟ در قانون اساسی چنین منعی وجود ندارد.
ایشان همچنان گفت که از آزادی بیان در زمان انتخابات لذت بردم. اما این آزادی بیان فقط در زمان انتخابات لذت ندارد بلکه در همه زمانها لذت دارد.
ایشان یادشان است که در خطبههای نماز عید وقتی علیه مطبوعات موضع گرفت و آنها را پایگاه دشمن اعلام کرد، فردای آن روز حدود ۱۵۰ نشریه را تعطیل کردند؟ آیا آن زمان هم ایشان از آزادی بیان لذت میبرد؟ آیا این به معنی لذت بردن از آزادی بیان است که بیش از ۲۰۰ نشریه اعم از مجلات و روزنامهها بسته شدند؟ امیدوارم ایشان با این سخن خود نشان دهد که بنا دارد برای بسط این لذت در بین مردم زمینه سازی کند و مدافع این جریان باشد.
مورد دیگر این که ایشان گفت تعیین تکلیف وضعیت کشور در کف خیابانها نمیشود، بلکه در صندوقهای رأی میشود. سؤال این است که تلویزیون جمهوری اسلامی بارها تظاهرات مردم فرانسه، آلمان، ایتالیا و جاهای دیگر را صدر اخبار خود قرار داده که اینها تحصن و اعتصاب کرده اند و دولت را وادار کردند نظر خود را عوض کند. وقتی این را با شعف و شور نشان میدهند و دفاع میکنند از آن مردم، آیا این حق را برای مردم ایران هم قایل هستند؟ چرا نباید جایی که برخلاف خواست مردم کاری صورت میگیرد، در کف خیابانها تصمیم گیری شود؟ چطور در کشورهای خارجی خوب است اما در ایران بد است؟
ضمن این که ما هم قبول داریم تعیین تکلیف مسایل باید از روشهای قانونی و از صندوقها باشد. البته کف خیابان هم طبق قانون در اختیار مردم قرار گرفته است و طبق قانون اساسی فعلی، تشکیل اجتماعات و راهپیماییها به صورت مسالمت آمیز مجاز است و حتی احتیاج به اخذ مجوز ندارد. اما اینها در قوانین بعدی برای مردم محدودیت ایجاد کردند و نگذاشتند مردم از حق قانونی خود استفاده کنند.
ایشان تهدید میکند و میگوید تبعات این کارها به گردن کسانی است که مردم را دعوت میکنند و یا کسانی از نخبگان سیاسی و روسای احزاب که میتوانند جلوی مردم را بگیرند و نمیگیرند. اما چرا باید در پایان راهپیمایی مسالمت آمیز مردم در روز ۲۵ خرداد از پایگاه بسیج به مردم تیراندازی شود؟ چرا کسانی که این جنایت را انجام داده اند نباید مسئول باشند؟ مدارک همه این صحنهها وجود دارد.
رهبری که خود فرمانده کل قوا است و بسیج زیر نظر سپاه پاسداران است و همه در نهایت زیر نظر رهبری هستند، چرا ایشان حاضر نیستند این مسئولیت را در سلسله مراتب خود بپذیرند؟
عکسهای رسمی و واضح فرماندهان سپاه با لباس شخصی در اینترنت موجود است و همه آنها تحت الامر فرمانده کل قوا هستند و رهبر باید بر کار آنها اشراف داشته باشد، پس چرا مسئولیت آنها را نمیپذیرد؟ وقتی رهبر مسئولیت نمیپذیرد چرا باید مسئولیت راهپیمایی به عهده کسانی باشد که میخواهند از حق خود دفاع کنند؟
اگر صحبت تهدید است، پس چرا در پایان سخن متوسل میشوند به حضرت ولی عصر و اشک میریزند؟ اگر صحبت تهدید نیست صحبت تلطیف و تن دادن به قانون است، خود این قانون مجوز داده که اگر انسانها از طرق دیگر به خواستههایشان نرسیدند، حق اجتماع و راهپیمایی مسالمت آمیز دارند.
ما هم از هیچ رفتار غیر قانونی حمایت نمیکنیم و ما هم میگوییم حق را فقط از روشهای قانونی باید دنبال کرد. با این که آقایان بارها این قانون را نقض کردند، اما ملت همچنان به این قانون ملتزم است و این لطف و از خودگذشتگی ملت است که به رغم نقض قانون توسط حکومت، ملت به این قانون ملتزم است.
و آنهنگام که از چهره همچو ماهش می نوشتم هیچ گاه فکر نمی کردم روزی مجبور باشم نوشته ها را پاره کنم و او را ترک....
کیارش جان
دست مریزاد
ماه و شعر و تو یکی بودید....