KNToosi.in - همکلاســــی

وبلاگ گروهی دانشجویان ِ دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی

KNToosi.in - همکلاســــی

وبلاگ گروهی دانشجویان ِ دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی

امام (ره) کجایی؟

   

سید میرحسین موسوی = سید ابوالحسن بنی صدر

تاریخ دوباره تکرار شد. 

امام (ره) کجایی؟ 

آن روزها تو می دانستی بنی صدر قرار است کشور را به آن وضع بکشاند. 

 آن روزهای انتخابات که مردم شعارشان این بود : " بنی شدر ، صد در صد" تو مانند یک پدر که میدانستی فرزندانت اشتباه میکنند لبخند میزدی و میدانستی که سر آنها به سنگ خواهد خورد.

ولی افسوس که کسی حرف تو را باور نمی کرد و با قبول نکردن او به عنوان رئیس جمهور کار بدتر می شد. پس اورا تایید کردی تا برای مردم ثابت شود که تو مانند یک پدر صلاح آنها می خواهی و برایشان تجربه شود تا دیگر اشتباه نکنند. 

۳۰ سال گذشت. 

امام (ره) کجایی؟ 

این روزها کسی آمده که افتخارش اینست که تایید شما بر پیشانیش است.  

اما افسوس که اولین اصل جمهوریت اسلامی ، یعنی پیروی از رهبر جامعه رو قبول ندارد. 

این روزها ، شهر حال و هوای فروردین و اردیبهشت سال 60 را پیدا کرده .

آنروزها بنی صدر به پشتوانه ی 11ملیون رای هرکاری که میخواست میکرد ولی دیگر دست او رو شده بود. 

اما امروز این سید به 14 ملیون رای خود هم قانع نیست. 

ولی با همین 14 میلیون ، دل رهبر را خون کرده. 

دنیا به ما میخندد. 

امام (ره) کجایی؟ 

آن زمان که ریاست شورای انقلاب را به بنی صدر دادی میدانستی که چه میشود. 

ولی... 

آن زمان که سمت فرماندهی کل قوا را به بنی صدر دادی میدانستی که چه میشود. 

ولی... 

امروز که رهبر در برابر آشوب های این سید سکوت می کند و به نصیحت اکتفا میکند میداند که چه خواهد شد. 

ولی افسوس که مردم ما تا چیزی را تجربه نکنند به عواقب آن پی نخواهد برد. 

افسوس... 

خدایا تو خود شاهدی که کسانی که قلب خمینی (ره) را شکستند چگونه نام اورا یدک میکشند. 

راه را به ما نشان بده! 

آمین.

نظرات 33 + ارسال نظر
یه دانشجوی بازنشسته به مدت 40 سال چهارشنبه 27 خرداد 1388 ساعت 23:55

نمیدونم این وبلاگ موضوع اصلیش سیاسته یا دانشجوییه چون اتفاقی به اینجا سر زدم اما واسم جالبه که شما سنت به اندازه سال 60 و زمان بنی صدر نیست اما هیچ وقت دو تا آدم مختلفو در دو زمان مختلف مقایسه نکن و اشتباه منو شما در اینه که فکر میکنیم راهپیمایی مردم واسه موسویه اما پسرم این نیست این سکوت مردم واسه اعتراض به اعتماد خودشونه
موفق باشی

ی پنج‌شنبه 28 خرداد 1388 ساعت 00:03

مسئله این نیست که موسوی خوب یا بد است،مشکل احمدی است که متاسفانه رهبر هم از کودتای او حمایت می کند

حسین، الکترونیک پنج‌شنبه 28 خرداد 1388 ساعت 00:23

واقعا که باید ندای (امام کجائی سر داد) برادر عزیز. کاش امام زنده بود...
کاش امام بود و می دید که انقلابی که براش شهید دادیم به کجا رسیده!
کاش امام بود و می دید که انقلابی که برای "استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی" با خون جوانان این مملکت به نتیجه رسید و بعدش 8 سال براش جنگیدن و شهید شدن و جوانان نابی مثل همت ها و باکری ها و ... از دست دادیم تا انقلابی بمونه که به اینجا برسه! به جائی برسه که آمار اشتباه به مردم بدن!
کاش امام بود تا این تهمت ها به افرادی که صفوف اول مبارزه انقلاب بودن زده نمیشد!
کاش امام بود تا این افراط کاری ها به جائی نمیرسید.
کاش امام بود تا کسانی که پا به پای امام برای کشور در دوران جنگ زحمت میکشیدن توسط افراطیون ترور شخصیت نمیشدن.
کاش امام بود تا کسی جرات نکنه برای قدرت ناموس کشی کنه.
کاش امام بود تا معنی جمله "میزان رای ملت است" امام رو، بدون دست بردن در انتخابات، میفهمیدیم!
کاش امام بود...

عت پنج‌شنبه 28 خرداد 1388 ساعت 00:28

امام همون زمان هم از حجتیه که الان کودتا کردن انتقاد میکرد

محمدحسین باقری پنج‌شنبه 28 خرداد 1388 ساعت 00:32

کاملا مشخصه !

<فاضل> پنج‌شنبه 28 خرداد 1388 ساعت 00:37

میشه الان نقش حجتیه رو باز کنید؟؟؟

وای یه سری احمق (معذرت می خوام ها ولی دیگه تاب تحمل ندارم) همه چیز رو به هم می بافند بابا دیگه خجالت داره

تو اعتراض داری اعتراضت رو بکن

چرا پای بقیه رو وسط می کشی

حتما فردا هم میگید این آشوب ها کار گروه فرقانه
و مجاهدین خلق

حتما پای حزب توده هم وسط میاد آره؟؟؟

واقعا به شعور بعضی ها باید ابلهانه نگریست

IT پنج‌شنبه 28 خرداد 1388 ساعت 00:46

از تهمت کوتاهی نکردید یه بار گربه ی هاشمی بار دیگر مترسک هاشمی گفتیدش.رویتان سیاه باد نزد امام وشهدا.
درود بر امامی که حتی بعد از عزل بنی صدر نیز منصفانه ومودبانه با او برخورد می کرد.دیگر نظیرش رانخواهیم دید.

نرم افزار پنج‌شنبه 28 خرداد 1388 ساعت 01:07 http://kalo.blogsky.com

واقعا یاد امام بخیر.امام عزیز کجایی تا ببینی همان متحجرینی که می ترسیدی انقلاب را از مسیرش منحرف کنند حالا عربده می کشند و سینه چاک می دهندو مردم را آشوبگر و اراذل و اوباش می خوانند.نیاز به گفتن نیست که حدود۹۰درصد حامیان موسوی جوانانی هستند که میفهمند.نه پیرمردهای منتظر موت که با چند گونی سیب زمینی رای هاشون رو بشه خرید !در ضمن یک نکته ی دیگر که مهم هست اینه که احمدی نژاد شورشو درآورده.به خدا مردم صبوری داریم که دارن با آرامش تظاهرات می کنند.داداش من نتیجه انتخابات تابلوه.میخوای چیو ثابت کنی؟خدا به رهبرمون کمکم کنه که هر چه زودتر دست متقلبین براش رو بشه.

مکرو مکرالله والله خیرالماکرین

اصلاح طلب پنج‌شنبه 28 خرداد 1388 ساعت 01:12

خوبه آدم یه موقع هایی محض خنده اصلا همیجوری کلشو بکار بندازه ...
آقای انصاری شما دارید به شخص میرحسین موسوی توهین میکنید شما با اینکار فقط میگید که شخصیت و قدرت تفکر ندارید کمی بیشتر بیاندیشیم ...
ایشان 8سال به بهترین شکل ممکن کشور را اداره کردند همگان بجز احمدی نژاد که هم اکنون در هر محله او را دیکتاتور و دروغگو خطاب میکنند می دانند که مهندس موسوی در طول 8سال جنگ با مشکلات جنگ و مسئل بعد از انقلاب مبارزه کرد تا منو شما الان بتوانیم با آرامش سر بر بالین بگذاریم...
نمیتونم تصور کنم که همچین القابی به این مرد پاک دامن داده میشه...

یا درست فکر کن و این پست رو سریعا پاک کن یا در جهل خود بمان...

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 28 خرداد 1388 ساعت 01:14

از کجا می دونی امام اولین اصل جمهوریت اسلامی ، یعنی پیروی از اقای خامنه ای رو قبول دارد؟؟؟!!!
انقدر از امام مایه نذارید.با هر دو طرف هستم

مهشید علیمحمدی پنج‌شنبه 28 خرداد 1388 ساعت 01:21

خیلی زیبا بود!!

من که اون زمان نبودم اما اکثر کسانی که میبینم یاد بنی صدر براشون زنده شده!

س پنج‌شنبه 28 خرداد 1388 ساعت 01:22

فاضل! بخون:
انجمن حجتیه
فاجعه "طالبان ایرانی"
از زیر این عبا درآمد!
کیوان‌ مهرگان‌





سال‌ها مفهوم‌ «انجمن‌ حجتیه‌» از ادبیات‌ سیاسی اجتماعی ملت‌ ایران‌ رخت‌ بربسته‌ بود و برای همین‌ است‌ که‌ امروز و پس‌ از انتخابات‌ اخیر ریاست‌ جمهوری که‌ مساله‌ انجمن‌ حجتیه‌ مطرح‌ شده‌ جوانان‌ تا 30 ساله‌ با حیرت‌ به‌ این‌ مفهوم‌ نگاه‌ می‌کنند و اطلاع‌ درستی از وضعیت‌ این‌ جریان‌ مذهبی ندارند. انجمن‌ حجتیه‌ با پیروزی جریانی که‌ دایره‌ واژگان‌ مذهبی آن‌ افراطی است‌ و به‌ سیاست‌ از منظر سیاست‌ نگاه‌ نمی‌کند و در پی به‌ زیر کشیدن‌ «سیاست‌ ورزی» زیر لوای فعالیت‌های افراطی مذهبی است‌ به‌ ادبیات‌ سیاسی و ژورنالیستی ما بازگشت‌. کالبد شکافی این‌ جریان‌ مذهبی به‌ روشن‌ شدن‌ سابقه‌ دیروز و فعالیت‌های امروز آن‌، تلاشی است‌ برای روشنگری جامعه‌.

تاکید می‌کنم‌ که‌ این‌ گزارش‌ در پی افشاگری علیه‌ هیچ‌کدام‌ از جریان‌های سیاسی نیست‌، بلکه‌ با استناد به‌ آنچه‌ گذشته‌ و آنچه‌ امروز استنباط‌ می‌شود در پی روشن‌ نمودن‌ ابعاد تاریک‌ و ناروشن‌ مفهومی است‌ که‌ در چند ماه‌ گذشته‌ رکورد جالب‌ توجهی در ادبیات‌ سیاسی ایران‌ به‌ خود اختصاص‌ داده‌ است‌. در این‌ گزارش‌ ضمن‌ بازخوانی زمینه‌های شکل‌گیری، موسس‌، تشکیلات‌، برخورد با پدیده‌ انقلاب‌ و فعالیت‌ سیاسی به‌ خاطرات‌ و مواضع‌ چند تن‌ از رجال‌ سیاسی و مذهبی درباره‌ این‌ جریان‌ می‌پردازیم‌.

بازی در زمین‌ خالی‌

درباره‌ زمینه‌های شکل‌گیری انجمن‌ حجتیه‌ ناگزیر به‌ توجه‌ به‌ چند حوزه‌ متفاوت‌ و گاه‌ متناقض‌ هستیم‌، اما پر رنگ‌ترین‌ زمینه‌ شکل‌گیری جریانی به‌ نام‌ حجتیه‌، وجود فرقه‌یی به‌ نام‌ «بهائیت‌» است‌ که‌ همواره‌ از سوی مسلمانان‌ طرد شده‌ است‌. انجمن‌ بهائیت‌ از دل‌ فرقه‌یی به‌ نام‌ «بابیه‌»درآمد. نزدیک‌ به‌ یک‌ قرن‌ قبل‌، فردی به‌ نام‌ «میرزا علی محمد» با ادعای بابیت‌ و نمایندگی امام‌ عصر و سپس‌ ادعای مهدویت‌، موجب‌ تاسیس‌ فرقه‌یی به‌ نام‌ «بابیه‌» شد و از دل‌ بابیه‌ «بهائیت‌» بیرون‌ آمد. این‌ فرقه‌ها از همان‌ آغاز از سوی مسلمانان‌ مطرود بودند، اما به‌ دلایل‌ سیاسی، حکومت‌ وقت‌ و جریان‌های سیاسی به‌ حمایت‌ از این‌ جریانات‌ پرداختند تا بتوانند در میان‌ مردم‌ بخصوص‌ جوانان‌ و مهمتر از همه‌ روحانیت‌ و حوزه‌های علمیه‌ نفذ کنند و اقدام‌ به‌ جذب‌ مبلغ‌ نمایند. بهائیت‌ از آنجا که‌ با حمایت‌ قدرت‌‌های استعماری دارای یک‌ تشکیلات‌ منسجم‌ و سازمان‌ یافته‌ شد توانست‌ به‌ موفقیت‌هایی دست‌ یابد. در جبهه‌ مخالف‌ بهائیت‌ هیچ‌ سازمان‌ منسجمی که‌ بتواند به‌ مقابله‌ با فعالیت‌های بهائیت‌ بپردازد وجود نداشت‌. اوج‌ فعالیت‌های بهائیت‌ در دهه‌های 20 و 30 بود که‌ علناص به‌ فعالیت‌ می‌پرداخت‌.

در چنین‌ شرایطی «شیخ‌ محمود ذاکرزاده‌ تولایی» مشهور به‌ «شیخ‌ حلبی» که‌ در اصول‌ و فنون‌ سخنوری مهارت‌ داشت‌ انجمن‌ ضد بهائیت‌ را تاسیس‌ کرد. این‌ انجمن‌ از آغاز بنا را بر مبارزه‌ با بهائیت‌ گذاشت‌. به‌ دلیل‌ نفوذ انجمن‌ بهائیت‌ در کشور، تاسیس‌ انجمن‌ ضد بهائیت‌ با استقبال‌ محافل‌ مذهبی، مسلمانان‌ و جوانان‌ روبرو شد. همچنین‌ به‌ دلیل‌ وجود پتانسیل‌های قوی انجمن‌ ضد بهائیت‌ شیخ‌ حلبی موفقیت‌های زیادی به‌ دست‌ آورد.

در کنار این‌ مساله‌ برخی نیز کودتای 28 مرداد که‌ منجر به‌ حبس‌ و انزوای نیروهای ملی و مذهبی فعال‌ در نهضت‌ مقاومت‌ ملی شد را زمینه‌ دیگری برای تاسیس‌ انجمن‌ حجتیه‌ عنوان‌ می‌کنند. حکومت‌ برآمده‌ از دل‌ کودتا با ایجاد جو اختناق‌ از فعالیت‌ گروه‌های سیاسی چه‌ مذهبی و غیرمذهبی جلوگیری به‌ عمل‌ آورد و از آنجا که‌ انجمن‌ حجتیه‌ از بدو تاسیس‌ پرچم‌ سفید غیر سیاسی بودن‌ را در برابر حکومت‌ وقت‌ برداشته‌ بود با ممانعت‌ حکومت‌ مواجه‌ نشد و حتی گفته‌ می‌شود حکومت‌ از تاسیس‌ چنین‌ گروه‌هایی حمایت‌ می‌کرد چراکه‌ نیروهایی که‌ به‌ دنبال‌ فعالیت‌ اجتماعی بودند انرژی و توان‌ خود را به‌ امور اجتماعی مذهبی و غیرسیاسی صرف‌ می‌کردند. این‌ فراز از اساسنامه‌ انجمن‌ موید این‌ موضوع‌ است‌ که‌ انجمن‌ به‌ منظور فعالیت‌های علمی، آموزشی، خدمات‌ مفید اجتماعی، با الهام‌ از تعالیم‌ عالیه‌ اسلام‌ و مذهب‌ شیعه‌ جعفری، جهت‌ پرورش‌ استعداد و تربیت‌ انسان‌هایی لایق‌ و کاردان‌ و مقید به‌ تقوی و ایمان‌ و اصلاح‌ جهات‌ مادی و معنوی جامعه‌ تاسیس‌ شده‌ است‌.به‌ اضافه‌ این‌ دو زمینه‌، برخی درباره‌ زمینه‌ پیدایش‌ انجمن‌ حجتیه‌ معتقد به‌ حضور قدرت‌های استعمارگر هستند. این‌ عده‌ بر این‌ باورند که‌ ایجاد یک‌ فرقه‌ و ضد فرقه‌ از روش‌های استعماری برای سرگرم‌ کردن‌ مبارزان‌ و ملت‌ها است‌.

با در نظر گرفتن‌ هرکدام‌ از موارد فوق‌ و موافق‌ یا مخالف‌ بودن‌ آن‌ گروهی با تابلوی «انجمن‌ خیریه‌ حجتیه‌ مهدویه‌» پس‌ از کودتای 28 مرداد تاسیس‌ شد.همانگونه‌ که‌ گفته‌ شد شیخ‌ محمد حلبی به‌ اصول‌ و فنون‌ سخنوری کاملاص مسلط‌ بود، دکتر عبدالکریم‌ سروش‌ که‌ خود یک‌ سال‌ عضو این‌ تشکیلات‌ بوده‌ است‌ درباره‌ ویژگی‌های فردی شیخ‌ محمد حلبی به‌ روزنامه‌ «جامعه‌» گفته‌ است‌: «شیخ‌ حلبی واعظ‌ سرشناسی در تهران‌ و کل‌ کشور بود و منبرهای بسیار نافذی داشت‌. اشعار زیادی از حفظ‌ داشت‌ بیانش‌ بسیار موؤر بود و معلم‌ اخلاق‌ و عرفان‌ هم‌ بود.»

اما انگیزه‌های شیخ‌ محمد حلبی برای تاسیس‌ انجمن‌ حجتیه‌ چه‌ بود؟ روایت‌های گوناگونی می‌شود. انجمن‌ حجتیه‌ براین‌ باورند که‌ شیخ‌ حلبی رییس‌ انجمن‌، مدعی شده‌ است‌ که‌ در سال‌های 32 خوابی دیده‌ است‌ که‌ امام‌ زمان‌ به‌ وی فرموده‌اند که‌ گروهی را برای مبارزه‌ با بهائیت‌ تشکیل‌ بدهد. البته‌ روایت‌های دیگری نیز نقل‌ می‌شود از جمله‌ پس‌ از بروز اختلاف‌ بین‌ آیت‌الله‌ کاشانی و دکتر مصدق‌ و شکست‌ نهضت‌ ملی نفت‌، همزمان‌ تبلیغات‌ بهائیت‌ نضج‌ گرفت‌ و گروهی که‌ در بین‌شان‌ طلبه‌ نیز بود از جمله‌ هم‌ حجره‌ شیخ‌ حلبی را جذب‌ کردند، لذا بهائیت‌ در ذهن‌ شیخ‌ حلبی بزرگ‌ جلوه‌گر شد و به‌ این‌ نتیجه‌ رسید که‌ باید سیاست‌ را رها کرد و دست‌ به‌ انجام‌ اقدام‌های فرهنگی زد و به‌ علت‌ شکست‌ نهضت‌، یک‌ جو یاس‌ برجامعه‌ حاکم‌ شد و عده‌یی که‌ به‌ دنبال‌ جریانی می‌گشتند تا با وصل‌ شدن‌ به‌ آن‌، یاس‌ و بریدگی خود را توجیه‌ ایدئولوژیکی و سیاسی کنند، به‌ این‌ جریان‌ پیوستند. البته‌ برخی نیز لغزیدن‌ هم‌ حجره‌یی شیخ‌ محمد حلبی که‌ برای نفوذ در بهائیت‌ فعالیت‌ می‌کردند را یکی دیگر از انگیزه‌های انجمن‌ ضد بهائیت‌ توسط‌ شیخ‌ حلبی ذکر می‌کنند.

ساختار تشکیلاتی حزب‌ بدون‌ سیاست‌

انجمن‌ حجتیه‌ زیر نظر خود شیخ‌ حلبی به‌ عنوان‌ رییس‌ هیات‌ مدیره‌ و 4 نفر که‌ عضو هیات‌ مدیره‌ بودند اداره‌ می‌شد. این‌ افراد عبارت‌ بودند از حاج‌ سید رضا رسول‌، سید حسین‌ سجادی، محمد حسین‌ غلامحسین‌، حاج‌ محمد تقی تاجر. انجمن‌ به‌ واسطه‌ مبارزه‌ با بهائیت‌ تلاش‌ کرد از افراد مجرب‌ و تشکیلاتی منسجم‌ بهره‌ ببرد، پروانه‌ فعالیت‌ انجمن‌ هرچند وقت‌ یک‌ بار باید تجدید می‌شد. انجمن‌ حجتیه‌ چند کمیته‌ داشت‌ که‌ زیر نظر هیات‌ مدیره‌ فعالیت‌ می‌کردند. این‌ کمیته‌ها عبارت‌ بودند از: 1 کمیته‌ تدریس‌ از وظایف‌ این‌ گروه‌ جذب‌ نیروهای جوان‌ و تازه‌ نفس‌ و فعال‌ برای تحت‌ تعلیم‌ قرار دادن‌ آنها بود. مهمترین‌ مرکز برای این‌ منظور مدارس‌ بود. معلمانی که‌ عضو انجمن‌ بودند باید این‌ ماموریت‌ را انجام‌ می‌دادند. سیاست‌ جذب‌ دانش‌آموزان‌ باهوش‌ و درس خوان‌ ساده‌ زیست‌ نشان‌ دهنده‌ دقت‌ نظر گردانندگان‌ انجمن‌ در توجه‌ به‌ کیفیت‌ افراد جذب‌ شده‌ است‌. دکتر عبدالکریم‌ سروش‌ در این‌ باره‌ می‌گوید: «من‌ سال‌ ششم‌ دبیرستان‌ بودم‌.» در سال‌ 1341 و 1342 در مدرسه‌ علوی و در 17 یا 18 سالگی بودم‌. انجمن‌ حجتیه‌ از مدرسه‌ علوی عضو گیری کلانی می‌کرد و برخی از هم‌ مدرسه‌یی‌ها و همکلاسی‌های ما که‌ بعدا در عالم‌ سیاست‌ و در جمهوری اسلامی وارد شدند و صاحب‌ مقام‌های بالایی شدند از اینجا پا به‌ انجمن‌ حجتیه‌ گذاشتند.

کمیته‌ تحقیق‌ که‌ در واقع‌ کمیته‌ جاسوسی بود به‌ این‌ شیوه‌ عمل‌ می‌کرد که‌ سه‌ نوع‌ محقق‌ یا جاسوس‌ تربیت‌ می‌کرد. محقق‌ یا جاسوس‌ نوع‌ اول‌، نوع‌ دوم‌ و نوع‌ سوم‌. وظیفه‌ جاسوس‌ یا محقق‌ نوع‌ اول‌ این‌ بود که‌ با استفاده‌ از شیوه‌های خاص‌ تعلیم‌ داده‌ شده‌ نزد بهائیان‌ می‌رفت‌ و ادعا می‌کرده‌ که‌ می‌خواهد بهایی شود و به‌ این‌ ترتیب‌ وارد آنها می‌شده‌ است‌. محقق‌ نوع‌ دوم‌ که‌ معمولا تیمی عمل‌ می‌کردند افراد ناشناخته‌یی بودند که‌ وظیفه‌ گزارش‌ جلسات‌ بهائیان‌ را به‌ عهده‌ داشتند. افراد انجمن‌ که‌ عضو این‌ گروه‌ می‌شدند اسم‌ مستعار داشتند و همدیگر را نمی‌شناختند و ممکن‌ بود دو نفر گزارش‌ همدیگر را به‌ مسوول‌ خود می‌دادند. محقق‌ نوع‌ سوم‌ افرادی بودند که‌ از حیث‌ رفتار و گفتار بهایی می‌شدند و علنا انجمن‌ را می‌کوبیدند.

کمیته‌ نگارش‌ افراد این‌ کمیته‌ نویسندگانی بودند که‌ می‌بایست‌ تازه‌ترین‌ تحقیقات‌ خود را در نفی بهائیت‌ و ستایش‌ امام‌ در جزوات‌ مختلف‌ بنویسند.

کمیته‌ ارشاد این‌ کمیته‌ از دو قسمت‌ تشکیل‌ شده‌ بود، کمیته‌ بحث‌ و مناظره‌، کمیته‌ تعقیب‌ و مراقبت‌ که‌ همانگونه‌ که‌ از عناوینشان‌ پیداست‌ افراد عضو این‌ کمیته‌ها از یک‌ سو از افراد تازه‌وارد انجمن‌ مراقبت‌ می‌کردند. از سوی دیگر افراد مبتدی و تازه‌وارد بهایی را رصد می‌کردند تا آنان‌ را از بهایی‌بودن‌ منصرف‌ و به‌ انجمن‌ وارد کنند.

کمیته‌ وزارت‌ خارجه‌ این‌ کمیته‌ بیشتر خارج‌ از کشور فعالیت‌ می‌کرد و حوزه‌ فعالیت‌ آنان‌ کشورهای هند، استرالیا، انگلیس‌، امریکا و اتریش‌ بود. انجمن‌ در این‌ کشورها و برخی کشورهای دیگر اقدام‌ به‌ تاسیس‌ دفتر کرده‌ بود. شاید جنجالی‌ترین‌ مساله‌ مواضع‌ انجمن‌ نسبت‌ به‌ انقلاب‌ و فعالیت‌ سیاسی بود. علی‌اکبر‌هاشمی رفسنجانی درباره‌ مواضع‌ انجمن‌ حجتیه‌ پیرامون‌ مبارزه‌ می‌گوید: «قبل‌ از پیروزی انقلاب‌ اسلامی اینها داعیه‌های خاص‌ اسلامی نداشتند. اختلافاتی که‌ با ما داشتند این‌ بود که‌ مبارزه‌ را بد می‌دانستند، معتقد بودند که‌ حکومت‌ اسلامی حالا در زمان‌ امام‌ زمان‌ می‌تواند شکل‌ پیدا کند و چون‌ حالا نمی‌شود، پس‌ نتیجه‌ می‌گرفتند خوب‌ است‌ مبارزه‌ نکنیم‌ و با رژیم‌ و با آنها بسازیم‌. یکی از سران‌ سابق‌ انجمن‌ حجتیه‌ به‌ نقل‌ مواضع‌ شیخ‌ حلبی علیه‌ امام‌ خمینی بنیانگذار مبارزه‌ مذهبی با رژیم‌ شاه‌ اشاره‌ می‌کند که‌ «کسانی که‌ در این‌ راه‌ (مبارزه‌ علیه‌ رژیم‌ شاه‌) کشته‌ می‌شوند، خونشان‌ را هدر می‌دهند و کسانی که‌ افراد را به‌ این‌ راه‌ می‌کشانند مسوول‌ این‌ خونها هستند.»وی ادامه‌ می‌دهد که‌ «شیخ‌ حلبی معتقد بود که‌ کار صحیح‌، فعالیت‌های فرهنگی و ایدئولوژیک‌ است‌ و نه‌ مبارزه‌.»
سید محمد سیف‌زاده‌ که‌ از سوی امام‌ خمینی به‌ عنوان‌ رییس‌ دادگاه‌ انقلاب‌ اراک‌ منصوب‌ شده‌ بود درباره‌ فعالیت‌های انجمن‌ حجتیه‌ و نحوه‌ همکاری آنان‌ با رژیم‌ شاه‌ در این‌ شهر چنین‌ می‌گوید: «نباید از سهم‌ فتنه‌انگیزی‌ها و آتش‌افروزی‌های انجمن‌ حجتیه‌ در دوران‌ انقلاب‌ غافل‌ ماند. آنها به‌ نفوذ به‌ داخل‌ انقلاب‌ و با ایجاد تنش‌ و فتنه‌انگیزی میان‌ انقلابیون‌ موجب‌ درگیری‌های ناخواسته‌ و تشدید خشونت‌ و قتل‌ و حذف‌ انقلابیون‌ گردیدند و هنوز هم‌ ادامه‌ دارد. نفوذ در میان‌ کمیته‌ها و شورای اسلامی به‌ لحاظ‌ فقدان‌ نظم‌ و قانون‌ از همه‌ جا بیشتر بود. بررسی اسناد ادارات‌ دولتی و استانداری بخصوص‌ ساواک‌ پرده‌ ازهمکاری بسیاری از روحانیون‌ و بازاریان‌ با رژیم‌ برداشت‌، این‌ اسناد که‌ در اداره‌ ساواک‌ سلطنت‌آباد نگهداری می‌شد کمتر در معرض‌ امحا و نابودی قرار می‌گیرد: «رژیم‌ شاه‌ جهت‌ ساماندهی روحانیون‌ در جهت‌ اهداف‌ و نیات‌ خود در ساواک‌ اداره‌یی به‌ نام«اداره‌ مروجین‌ مذهبی» تاسیس‌ کرد. کار این‌ اداره‌ تحت‌ پوشش‌ قراردادن‌ کلیه‌ روحانیون‌ در راستای اهداف‌ رژیم‌ بود. بنابراین‌ به‌ کلیه‌ روحانیون‌ تحت‌ پوشش‌ به‌ وسیله‌ یک‌ روحانی صاحب‌نام‌ و با دست‌ او حقوق‌ داده‌ می‌شد. گرچه‌ اداره‌ مروجین‌ را ساواک‌ تاسیس‌ کرده‌ بود اما انجمن‌ حجتیه‌ از سال‌ها پیش‌ با ساواک‌ همکاری می‌کرد، این‌ همکاری‌ها از زمان‌ اوج‌ گیری مبارزات‌ مسلحانه‌ وسعت‌ و عمق‌ بیشتری پیدا کرد، این‌ اسناد تا مدتی موجب‌ سردرگمی گروه‌ تحقیق‌ گشته‌ بود، چه‌ آنکه‌ فی‌المثل‌ از طرفی رژیم‌ بهایی‌ها را مورد حمایت‌ قرار می‌داد و توسط‌ محفل‌ بهایی مورد حمایت‌ قرار می‌گرفتند، اما به‌ انجمن‌ حجتیه‌ نیز پول‌ داده‌ می‌شد تا با بهایی‌ها مبارزه‌ شود!؟ یعنی دو کار متضاد هم‌، توسط‌ ساواک‌ برنامه‌ریزی شده‌ بود.»

سید محمد سیف‌زاده‌ اضافه‌ می‌کند: «در سند دیگری که‌ به‌ امضای تیمسار نصیری رییس‌ ساواک‌ رسیده‌ و برای تمام‌ روسای ساواک‌ استانها ارسال‌ گردیده‌، آمده‌ بود مشاوران‌ امریکایی اعتقاد دارند خط‌ فکری ارشاد )حسینیه‌ ارشاد) و شخص دکتر شریعتی و سازمان‌ مجاهدین‌ خلق‌ و رادیکالیسم‌ اسلامی مشکل‌ اساسی رژیم‌ تلقی گردیده‌ و باید روحانیون‌ تحت‌ پوشش‌ (اداره‌ مروجین‌ انجمن‌ حجتیه‌) از بالای منابر علیه‌ جریانهای فکری فوق‌ و توهین‌ و طرد به‌ مرحوم‌ ]امام‌[ خمینی و طرفدارانش‌ طبق‌ برنامه‌ عمل‌ نمایند. برنامه‌ هم‌ مجموعه‌یی از توهین‌ و تکفیر و تفسیق‌ و اتهاماتی بود که‌ به‌ جریان‌های مبارزه‌ وارد می‌آمد. در همان‌ ابتدای انقلاب‌ با شور و عشقی که‌ مردم‌ و احترامی که‌ تمام‌ گروه‌های سیاسی نسبت‌ به‌ دکتر علی شریعتی داشتند جریانات‌ فوق‌ توانستند حدود 50 هزار جلد کتاب‌ علیه‌ دکتر شریعتی به‌ چاپ‌ رسانند که‌ با دخالت‌ حاج‌ احمد آقا از انتشار آن‌ جلوگیری شد.» سیف‌زاده‌ ضمن‌ اشاره‌ به‌ جوسازی‌هایی که‌ علیه‌ قضات‌ در آن‌ زمان‌ می‌شده‌ است‌ ادامه‌ می‌دهد: «به‌ ناچار پرونده‌ روحانیون‌ که‌ با ساواک‌ همکاری می‌کردند را نزد آقای خمینی بردم‌، آقای خمینی وقتی ابعاد گسترده‌ نفوذ ساواک‌ را متوجه‌ شدند بعد از مدتی سکوت‌ گفت‌، به‌ ما گفته‌ بودند ساواک‌ در مساجد نفوذ کرده‌ است‌ اما نمی‌دانستم‌ فاجعه‌ تا این‌ اندازه‌ عمیق‌ است‌.» سیف‌زاده‌ که‌ آن‌ زمان‌ در استان‌ مرکزی بوده‌ است‌ ادامه‌ می‌دهد: «اگر عمیق‌تر به‌ موضوع‌ «انجمن‌ حجتیه‌» نگاه‌ می‌کردیم‌ باید این‌ جریان‌ مورد تحقیق‌ و بررسی دقیق‌ در انقلاب‌ قرار می‌گرفت‌، چه‌ بتدریج‌ و بعد از نفوذ به‌ ارگان‌های مهم‌ ایجاد درگیری، بدبینی، تشنج‌ بین‌ انقلابیون‌ و ارگان‌ها در دستور کار انجمن‌ حجتیه‌ قرار گرفت‌ در بسیاری از درگیری‌ها و خرابکاری‌ها از نحوه‌ عمل‌ قدرت‌ تشکیلاتی انجمن‌ حجتیه‌ هویدا بود. آنها کار را تا جایی پیش‌ بردند که‌ در دفاتر انجمن‌ و سازمان‌های انقلابی، اسلحه‌، مشروب‌، مواد مخدر و... جاسازی کرده‌ یا در خیابان‌ به‌ نمایش‌ می‌گذاشتند، به‌ نام‌ آن‌ گروه‌ها به‌ مردم‌ حمله‌ کرده‌ و خرمن‌ها را به‌ آتش‌ می‌کشیدند تا مردم‌ و سران‌ انقلاب‌ با هم‌ درگیر شوند. »

البته‌ انجمن‌ حجتیه‌ پس‌ از پیروزی انقلاب‌ اعلام‌ کرد که‌ همراه‌ با مردم‌ در جهت‌ اهداف‌ انقلاب‌ اسلامی فعالیت‌ خواهد کرد. طبق‌ آنچه‌ از خاطرات‌ رییس‌ دادگاه‌ انقلاب‌ یکی از استان‌های مرکزی کشور برآمد این‌ کار عملا هیچ‌گاه‌ اتفاق‌ نیفتاد تا اینکه‌ روز سه‌شنبه‌ 21 تیرماه‌ 1362 امام‌ خمینی در سخنانی فرمودند: یک‌ دسته‌ دیگر هم‌ که‌ تزشان‌ این‌ است‌ بگذارید که‌ معصیت‌ زیاد شود تا حضرت‌ صاحب‌ بیاید. حضرت‌ صاحب‌ مگر برای چی می‌آید؟ حضرت‌ صاحب‌ می‌آید معصیت‌ را بردارد. ما معصیت‌ می‌کنیم‌ که‌ او بیاید؟ این‌ اعوجات‌ را بردارید. پس‌ از این‌ سخنان‌ در روز اول‌ مردادماه‌ 1362 انجمن‌ با صدور اطلاعیه‌یی کلیه‌ جلسات‌ و فعالیت‌ها و برنامه‌های علنی خود را تعطیل‌ کرد و از آن‌ روز به‌ بعد به‌ فعالیت‌های مخفیانه‌ و زیرزمینی روی آورد.

درباره‌ تعطیلی دایم‌ انجمن‌ حجتیه‌ نظرها متفاوت‌ است‌. برخی همانند عمادالدین‌ باقی معتقدند: «بدیهی است‌ که‌ گروهی با بیش‌ از سه‌ دهه‌ فعالیت‌ گسترده‌ حزبی نمی‌تواند با یک‌ تصمیم‌، یک‌ شبه‌، برای همیشه‌ تعطیل‌ شود و در اشکال‌ دیگری به‌ فعالیت‌های خود ادامه‌ خواهد داد. »

نتیجه‌ بدون‌ نتیجه‌

کسی نمی‌تواند یا نمی‌داند به‌ صراحت‌ درباره‌ فعالیت‌ امروزین‌ انجمن‌ حجتیه‌ نظر بدهد. آیت‌الله‌ توسلی رییس‌ دفتر امام‌ خمینی که‌ چندی پیش‌ درباره‌ انتقام‌ انجمن‌ حجتیه‌ از تفکر امام‌ هشدار داده‌ بود هیچ‌ آدرس‌ مستقیمی نداد که‌ برای همگان‌ روشن‌ شود که‌ این‌ انجمن‌ کجا، چگونه‌، در حال‌ دخالت‌ در امور است‌. یا آقای سید حسن‌ خمینی نوه‌ امام‌ در سخنان‌ کلی و مبهم‌ درباره‌ نفوذ این‌ گروه‌ هشدار می‌دهند.
البته‌ برخی نیز با یادآوری آن‌ بند از اساسنامه‌ که‌ می‌گوید: «هدف‌ انجمن‌ تا زمان‌ ظهور حضرت‌ بقیه‌الله‌ الاعظم‌ امام‌ زمان‌ ارواحنا فداه‌ لایتغیر خواهد بود اما برنامه‌های آن‌ با توجه‌ به‌ شرایط‌ و نیاز جامعه‌ و براساس‌ حفظ‌ هدف‌ کلی... تغییر یا تعمیم‌ می‌یابد...» معتقدند هواداران‌ انجمن‌ هنوز فعالیت‌ می‌کنند. ولی هنوز کسی نیامده‌ که‌ صراحتا بگوید انجمن‌ حجتیه‌ کجا فعالیت‌ می‌کند؟!
منابع‌ در دفتر روزنامه‌ موجود است‌.( اعتماد)

leilaa shahedi پنج‌شنبه 28 خرداد 1388 ساعت 05:18

khamenaei=rahbar e nakhasteh va jali = rahbar e ma montazeri = raisjomhoor e ma mohandes moosavi

رضاراد پنج‌شنبه 28 خرداد 1388 ساعت 08:38

دوستان عزیز ! میمون عنتری _ این " خوشگلترین خوشگلای اهل عالم - (این آدمی که سرداره - نه صورت داره - نه .. ون داره - نه رون داره - نه چک داره - نه پوزداره - نه چشم داره (چشماش هماننددونقطه است)فقط یک عضودارد که شدیدا می درخشد که آن هم یه دماغه این هوا)____ بهله .... عرض می کردم که این آدم کاره ای نیست . اوفقط یه عمله است .یه کارگره ! هیات مدیره روببینین ! " انجمن حجتیه " ! همه کاره ی معرکه اوناهستند . اوناهستندکه امروزه این بابای داس ومیخ طویله درست کن -بخوانیدآهنگر- گرمساری روپیداکردند که شیفته ی قدرت هست فرداتابارشون روباهاش بارکردن مثل مف دورش میندازن ! ! ! فکرکردین گیوه چی _ مصباح یزدی _ عاشق چیش وابروی نداشته این غربتی شده ! فعلا پول وحمالی از قبله ی این میمونه می وزه ! کاسه جایی رودکه قدح آرد باز ..... کجای کاری داداش من ....مگه دورقبلی نبودکه سایهای خبری نوشتند مصباح سه میلیاردتومن به ستادمیمون کمک کرد ! فکرمیکنید چی شد ؟ دوماه ازانتصاب میمون نگذشته بود که فورا گیوه چی گفت : " من برای تربیت مبلغ - بودجه لازم دارم . یعنی چی ؟ یعنی محموتی - پولارورد کن بیاد ! اونهم باسودش _ بخوانید کارمزد - یاحق العمل - یااذکنت

محسن ب پنج‌شنبه 28 خرداد 1388 ساعت 09:04

متاسفانه هم احمدی نژاد و هم موسوی از حرفهای محرک امیز در سخنرانیهاشون استفاده میکنند و بخاطر قدرت نمایی به هم بین مردم دو دستگی به وجود امده
از این اتفاقهای اخیر ضدانقلاب کلی سود بردند

فاضل پنج‌شنبه 28 خرداد 1388 ساعت 09:34

جناب خانم یا آقای س
این حرف هاییی که زدید راست و دروغش قاطی بود که دروغ رو در کنار راست جا زده بود


و انجمن حجتیه بگذارید من بگم که چه کسانی اون زمان توش بودند

و اصلا تفکر اصلی شکل گرفتنش چی بود


اولا که تفکر اصلی اون نشون دادن مشخصات امام زمان و نزدیک کردن مردم به ایشون و جلوگیری از عدم روزمرگی و تکراری شدن بحث انتظار بود

بعدش که بهاییت شکل گرفت برای مبارزه اولین گروه مبارز این ها بودند چون از نظر علمی کار می کردند و جواب بهائیت رو هم علمی می دادند

و باید گفت که موسسش جناب آقای حلبی نبودند بلکه در زمان آقای حلبی رشد کرد و شکل گرفت
و موسس اصلی این انجمن آیت الله حجت بودند که موسس حوزه علمیه حجت هم هستند


و باید گفت که آقایان امامی کاشانی جنتی مهدوی کنی و .... هم در این انجمن بودند و حتی خیلی از شخصیت هایی که ما الان به اسمشون قسم می خوریم

پس یک گروه نبوده بلکه یک تفکر و یک راه و منش بوده

<فاضل> پنج‌شنبه 28 خرداد 1388 ساعت 09:36


-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-

من نگفتم شما بی اطلاعید گفتم که شما اطلاعات نا درستی دارید اونم به این دلیل هست که می خواهند نشون بدند بد بوده دیگه

انجمن حجتیه رو هم کردند الان به مانند یه ننگ هر کجا که دوست داشتند و به نفشون بود علم می کنند و هر کجا هم که به ضرر می کنند تو دیگه

در ضمن در آخر گفته شده بود ..
منابع‌ در دفتر روزنامه‌ موجود است‌.( اعتماد)

این در اصول نویسندگی یعنی دنبال نخود سیاه فرستادن و نشون میده ک منبعی وجود نداره



و این روزنامه که در اصل مال آقای کروبی هست

آقای کروبی خیانت های بزرگی به این مردم کرده حد و مرزی نداره

فقط یه نمونش که خیلی هم کوچیکه باید حج خونین رو گفت که همه تقصیرات متوجه ایشون است

و از یکی از عوامل ترور های شخصیتی ایشون بود


ان شاءالله خدا همه رو هدایت کنه و آگاه

که تا در مورد مساله ای اطلاعی نداریم بحثی نکنیم

<فاضل> پنج‌شنبه 28 خرداد 1388 ساعت 09:38

من خیلی نوشته بودم ولی نمی دونم چی نوشته بودم که زده بود به دلیل وجود عبارات ممنوه امکان درج وجود ندارد


ولی من همه جنبه هاش رو باز کرده بودم


ولی حالا همین هم بسه

در خانه اگر کس است یک حرف بس است

محمد مهدی پنج‌شنبه 28 خرداد 1388 ساعت 10:14

"ولی افسوس که مردم ما تا چیزی را تجربه نکنند به عواقب آن پی نخواهد برد."

جانا سخن از زبان ما می گویی...

من پنج‌شنبه 28 خرداد 1388 ساعت 10:56

مسنجر یاهو قطه شده ولی با از اینجا باز میشه
http://webmessenger.yahoo.com/
لطفا اطلاع رسانی کنید

درود بر احمدی بت شکن پنج‌شنبه 28 خرداد 1388 ساعت 13:00

چقدر نادانند آنان که فکر میکنند با ابطال نتیجه اتخابات وبرهم ریختن پایه واساس کشور وزیر سوال بردن قانونی که خود اگر فرداایی بر سر این جامعه بیایند باید همین قوانین را اجر کنند میتوانند استیفای حق کنند . سوال من اینست کسی که شورای نگهبان را قبول ندارد وزیر سوال میبرد در صورتی که مشروعیت همین کاندیدارا همین نهاد تعیین کرده چطور قسم کذب خورده که شرایط کانیدادتوری را دارد و به قانون اساسی اعقاد دارد در صورتی که حتی اپسیلونی به قانون اساسی اعتقاد نداردبنابراین چنین فردی نه تنها شایسته ریاست جمهوری نیست (که خدار شکر انتخاب نشد)بلکه شایسته ادراه یک جایکوچک مانند نانواییراهم ندارد چو با اصول نانوایی اشنا نیست[:

سبز پشیمان پنج‌شنبه 28 خرداد 1388 ساعت 13:48

"در صورتی که حتی اپسیلونی به قانون اساسی اعتقاد نداردبنابراین چنین فردی نه تنها شایسته ریاست جمهوری نیست (که خدار شکر انتخاب نشد)بلکه شایسته ادراه یک جایکوچک مانند نانواییراهم ندارد چو با اصول نانوایی اشنا نیست"

موافقم!
خدا منو ببخشه، 3 ماه الکی سنگ موسوی رو به سینه زدمو گوشامو گرفتم که حرف مخالفی ازش نشنوم
تقصیر خودم بود داشتم کورکورانه طرف کسی رو میگرفتم که هیچ نقطه مثبت قابل توجهی در پرونده ش نبود
آخه من فکر می کردم اگه موسوی برنده بشه جمهوری اسلامی راه میندازه، فکر میکردم طرف رهبره و مردمو دوست داره...
اما وقتی دیدم حتی برای حرف رهبرم ارزشی قایل نیست و وقتی رهبر گفته مردمو آروم کن و از راه قانونی پیش برو، گوش نکرده و.... خدا منو ببخشه به خاطر حمایت کورکورانه ام

سبز پشیمان پنج‌شنبه 28 خرداد 1388 ساعت 13:52

من فکر نمیکردم موسوی که اینقدر سنگشو به سینم میزدم یه روز بیاد و لقب شهید روی اغتشاش گرایی که کشته شدن بذاره

حالا درسته که چندنفری هم بی گناه کشته شدن ولی نمیشه روشون اسم شهیدو گذاشت
خب هر کسی تو این درگیریها باشه امکان داره هر بلایی سرش بیاد دیگه

من برای طرفدارای موسوی متاسفم که یه عده منافق دارن بدنامشون میکنن و آقای موسوی هم اسم مجاهد و شهیدو روشون میذاره
باور کنین اگه این انتخاباتو تجدید کنن من یا رای نمیدم یا به احمدی نژاد رای میدم (با اینکه از عملکرد اونم چندان راضی نیستم)

دریای قطره ها پنج‌شنبه 28 خرداد 1388 ساعت 15:48

ادمایی که به ظاهر ادعای حمایت از موسوی رو دارید و الان پشیمون شدید:
انتظار نداشته باشید حرفاتونو باور کنیم. شما هم مثل رییس جمهور دروغگویید!!!!

شخصا ادمی رو میشناسم ک به احمدی نژاد رای داده و الان به خاطر کشته شدن دانشجوها خجالت میکشه بگه به کی رای داده!!!!

سبز سربلند پنج‌شنبه 28 خرداد 1388 ساعت 16:25

بله دیگه جناب سبز پشیمان
کسانی که کتک میخورند تعرض کننده اند و کسانی که باتومشان بر فرق سر دختر و زنی بی پناه فرود می آید دستان خدا!!!
کسانی که مورد اصابت قمه قرار میگیرند اراذل و اوباشند و قمه زنان انسانهای سر به زیر که آزارشان به مورچه نمیرسد!!!
کسانی که ماشینشان در کنار خیابان از بین رفت اغتشاش گرند و آنها که شکستند برقرار کنندگان نظم و عدالت!!!
هموطنانی که با گلوله کشته میشوند منافقند و قاتلین سربازان بیدفاع و جان برکف امام زمان که نعوذبالله خودشون اومدن برگه ماموریت دادن دستشون و محمود هم موقع صحبت با امام زمان زیاد با این قضیه موافق نبوده!!!
چشماتو باز کن عزیز که مطمئنم سبز نبودی و نیستی فقط رنگ تو سیاهی است مانند خلفای عباسی که ائمه اطهار را پسر عمو خواندند و همگی را در زندان به قتل رساندند. از شما ها هم برمیاد. طغیان که دیگه شاخ و دم نداره.

ترنم پنج‌شنبه 28 خرداد 1388 ساعت 20:46

سبز پشیمان خودمونیم ها خیلی تابلو خالی می بندی

ترنم پنج‌شنبه 28 خرداد 1388 ساعت 20:49

بابا با این عناوین از این تبلیغا نکن

منم سبز سربلند تا آخرش جمعه 29 خرداد 1388 ساعت 00:45

سبز پشیمان اگه از پدر و مادرت بپرسی موسوی 8سال تو بدترین شرایط کشور را اداره کرد و حتی به قول تمام کسایی که اون دوران را دیدن وضع زندگیشون از الان که هیچ جنگی هم نیست بهتر بود چون تو کل 8 سال جنگ تمام اجناس را به یه قیمت میخریدن نه مثل الان که هر روز 300-400 تومان به هر جنس اضافه میشه یکم پرسوجو بد نیست همون بهتر که پشیمون شدی چون سبزهای سربلند نیازی به سست اراده ها ندارن

مدرس جمعه 29 خرداد 1388 ساعت 19:44

جناب آقای فاضل
شما هم همانند همان کسی که طرفداریش رو میکنید، هنوز نمی دونید روزنامه آقای کروبی اعتماد نیست!

احمدIT جمعه 29 خرداد 1388 ساعت 22:43

یکی از خیاناتی آقای موسوی به ما کرد اینست که خیلی راحت به یکدیگر تهمت دروغ میزنیم
خدا از این گناه بزرگش بگذره

زهرا پنج‌شنبه 11 تیر 1388 ساعت 01:56

خانوم لیلا جلیلی ، بمون تو خماریش. لطفا....!!!!
در ضمن قبل از خوندن این لینک هم من خودم به این شباهت خیلی بزرگ بین این دو آدم فکر می کردم.

زهرا پنج‌شنبه 11 تیر 1388 ساعت 02:10

آقا یا خانوم دریای قطره ها اولا که نامزد ترسو تون دروغگوئه نه خادم مردم، ثانیا به اون ضمیر حقیقت خواهتون اجازه بدید که یک کم خودنمایی کنه. آدم هیچ وقت با تعصب الکی به هیچ جایی نمیرسه. برا خودتون میگم....
راستی ، شاید بشه شما رو هم متهم کرد به دروغگویی(همون طوری که دوستمون رو متهم کردید)، چون ممکنه ما هم حرف شما رو باور نکنیم...

زهرا پنج‌شنبه 11 تیر 1388 ساعت 02:15

آقای موسوی تو 8 سال نخست وزیریش 3 بار استعفا داد. حتما اون موقع هم احساس خطر کرد!!!
توضیحات: البته در مورد به خطر افتادن جونش....!!!!!!!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد