KNToosi.in - همکلاســــی

وبلاگ گروهی دانشجویان ِ دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی

KNToosi.in - همکلاســــی

وبلاگ گروهی دانشجویان ِ دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی

....شکل خدایی.....

لاینل واترمن داستان آهنگری را می گوید که پس از گذراندن جوانی پر شر و شور تصمیم گرفت روحش را وقف خدا کند سالها با علاقه کار کرد به دیگران نیکی کرد اما با تمام پرهیزگاری در زندگیش چیزی درست به نظر نمی آمد حتی مشکلاتش به شدت بیشتر می شدند ......

لاینل واترمن داستان آهنگری را می گوید که پس از گذراندن جوانی پر شر و شور تصمیم گرفت روحش را وقف خدا کند سالها با علاقه کار کرد به دیگران نیکی کرد اما با تمام پرهیزگاری در زندگیش چیزی درست به نظر نمی آمد حتی مشکلاتش به شدت بیشتر می شدند
یک روز عصر دوستی که به دیدنش آمده بود و از وضعیت دشوارش مطلع شد گفت واقعا عجیب است درست بعد از اینکه تصمیم گرفتی مردی باخدا شوی زندگیت بدتر شده نمی خواهم ایمانت را ضعیف کنم اما با وجود تمام تلاشهایت در مسیر روحانی هیچ چیز بهتر نشده ! آهنگر بلافاصله پاسخ نداد او هم بارها همین فکر را کرده بود و نمی فهمید چه بر زندگیش آمده است .

اما نمی خواست دوستش را بدون پاسخ بگذارد روزها به این موضوع فکر کرد تا بالاخره جوابش را یافت روز بعد که دوستش به دیدنش آمده بود گفت : در این کارگاه فولاد خام برایم می آورند و باید از آن شمشیر بسازم می دانی چطور این کار را می کنم ؟ اول تکه ای از فولاد را به اندازه جهنم حرارت می دهم تا سرخ شود بعد با بیرحمی سنگینترین پتک را بر می دارم و پشت سرهم بر آن ضربه می زنم تا اینکه فولاد شکلی را بگیرد که می خواهم بعد آن را در ظرف آب سرد فرو می کنم تا جاییکه تمام این کارگاه را بخار آب فرا می گیرد فولاد به خاطر این تغییر ناگهانی دما ناله می کند و رنج می برد باید این کار را آنقدر تکرار کنم تا به شمشیر مورد نظرم دست پیدا کنم " یک بار کافی نیست "آهنگر مدتی سکوت کرد سپس ادامه داد " گاهی فولادی که به دستم می رسد این عملیات را تاب نمی آورد حرارت پتک سنگین و آ ب سرد تمامش را ترک می اندازد می دانم که از این فولاد هرگز شمشیر مناسبی در نخواهد آمد "

آنگاه مکثی کرد و ادامه داد " می دانم که خدا دارد مرا در آتش رنج فرو می برد ضربات پتکی را که بر زندگی من وارد کرده پذیرفته ام و گاهی به شدت احساس سرما می کنم انگار فولادی باشم که از آبدیده شدن رنج می برد .

اما تنها چیزی که می خواهم این است : " خدای من از کارت دست نکش تا شکلی را که تو می خواهی به خود گیرم با هر روشی که می پسندی ادامه بده هر مدت که لازم است ادامه بده اما هرگز مرا به کوه فولادهای بیفایده پرتاب نکن!

نظرات 10 + ارسال نظر
ما ز بالاییم و بالا می رویم شنبه 2 خرداد 1388 ساعت 16:28

همیشه ساختن سخته ولی خراب کردن خیلی راحته

بالا رفتن همیشه سخته و نفس گیر ولی پایین آمدن راحت و به سرعت

در بالا بالا ها جای هر کسی نیست و هر کسی توانش را ندارد

جالب بود و تذکره ای مفید

ما ز بالاییم و بالا می رویم شنبه 2 خرداد 1388 ساعت 16:50

هر رنج و دردی ناشی از خودسازی و شکل و فرم دادن خدا به ما نیست

خیلی از مصیبت هایی که ما داریم ناشی از

معصیت ها و گناه هایی هست که ما کردیم

و این مصیبت ها و سختی ها واسه اسنه که بسوزونه اون گناه ها رو

بلـــه کاملـــــا با نظرتون موافقم ! که البتـــه اگر قرار است اینطور باشد که گناه ها در همین دنیا بخشیده شود به واسطه ی اینگونه عذاب ها ترجیح داده می شود به عذاب های ابـــــــــــدی !!

ممنــــــــــــــون از نظرتون :) .

کیارش مظفری شنبه 2 خرداد 1388 ساعت 16:50

تا باشه از این پست ها ؛ تشکر.

ممنــــــــون از نظرتون :) .

نیلوفر کبیری شنبه 2 خرداد 1388 ساعت 17:46

خیلی قشنگ بود شقایق جونم

خواهش میشــــــــــه عزیز دلـــــــم:x:X لطف داری.ممنون از نظرت :) .

هانی شنبه 2 خرداد 1388 ساعت 20:49

شبنم کامپیوتر شنبه 2 خرداد 1388 ساعت 22:26

مرسی عزیزم خیلـــــی قشنگ بود!!!!!!

سپیده شیخ الاسلامی یکشنبه 3 خرداد 1388 ساعت 00:35

صابره یکشنبه 3 خرداد 1388 ساعت 01:15

خیلی قشنگ بود...

[ بدون نام ] یکشنبه 3 خرداد 1388 ساعت 02:03

محمد-صنایع یکشنبه 3 خرداد 1388 ساعت 22:29

ممنون.قشنگ-بود.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد