KNToosi.in - همکلاســــی

وبلاگ گروهی دانشجویان ِ دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی

KNToosi.in - همکلاســــی

وبلاگ گروهی دانشجویان ِ دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی

دگماتیسم عارضه‌ی جامعه‌ی امروزین ما...صدای قهقه‌ی رقیب می‌آید...

آنچه امروز یکی از مهم‌ترین عارضه‌های جامعه‌ی پیرامون ما می‌نماید دگماتیسمی است که ما را آنچنان درپوسته‌ی خود فرو برده که دیگر حتی قادر به رصد اطراف خود هم نمی‌باشیم٬ چه رسد به دوردست‌هایمان... 

متأسفانه امروزه این عارضه چنان گسترش یافته که در دوستامان نیز می‌یابیم٬ و اگر روزگاری چنین نوایی را تنها از اردوگاه‌های انصار حزب‌الله و ثارالله و دیگر گروه‌های اینچنینی می‌شنیدیم ولی امروزه به دوستانمان نیز سرایت کرده٬ آچنان که انصارالموسوی‌ها پدید می‌آیند... 

دوستانمان خبر از پیروی از بزرگانشان آنچنان می‌دهند که قلم خود

را تیز کرده و صفحه می‌خراشند به تخریب همه‌ی موازینمان که جز صدای قهقهه‌ی رقیب صدایی را به گوشمان نمی‌رساند...


با خود خوشنود بودم که نقدی و دفاعی از مهندس موسوی بر قلم یکی از همکلاسی‌های ساعیم می‌خوانم و سود چه آمد که ما را راه به عدله و مدعای راستینی نبرد...

طرفه چه آمد که جز دگماتیسمی راه نیامد و آن رنگ‌های سبز همه چشم‌ها را بسته که دیگر نه آبی وجود دارد و نه سفیدی و نه هیچ چیز دیگر و امروز مارا تنها سبزی است که انصارالموسوی است و بسته راهی و بسته نگاهی... 

ما را شادمانی آمد که شاید از مواضع و برنامه‌های ایشان دفاعی آید٬ ولی طرفه چه حاصل که نه تنها این را نیامد که به کل اصول اصلاحات ما پایمال شده و چکمه‌ها از رویشان عبور کرده و به شعارهای رنگارنگ سبز رنگ خود تقلیل یافتند... 

آنچنان که امروز نمی‌دانم چرا این شعارهای رنگارنگ کپی می‌شوند و از اردوگا‌های مختلف صدای ... در پیشان شنیده می‌شود... 

عجب آمد مرا زین همه تناقض‌های پی در پی...  

 

دوست من دیگر امروز و در جامعه‌ی امروزین ما نه می‌توان با دگماتیسم به پیش رفت و نه با رنگی و ریایی و نه شخص محوری و نه ...!!! 

جامعه‌ی امروزین ما در پی مطالباتی است که سال‌هاست در پی آن بوده و امروز شفا‌ف‌تر از همیشه آن‌ها را بر می‌آورد٬ و دیگر با رنگی هرگز نمی‌توان آن‌ها را پاسخ گفت و باید صراحتا در پی تشریح مواضع در باب آن‌ها برآمد... 

 

در نهایت یگانه هدف همه‌ی ما اصلاحات و پیشبرد امور در این گام و راستاست و مهم آن است که بدین یگتنه هدف راستینمان رسیم و آنچه مهم می‌نماید پرهیز از دگم نظری٬ مقلدی و رنگ‌بازی است که سیاست را عرصه‌ی هیچ‌یک از آن‌ها نیست... 

و شکوه‌ی من بسیار است پایانیش نیست ولی صدای خود را در می‌کشم تا این قهقه‌ها گوشم را بیشتر نخراشد و ما را راه به سوی کوره‌راه‌ها نرود...

نظرات 10 + ارسال نظر
علی منتجبی سه‌شنبه 29 اردیبهشت 1388 ساعت 17:28

از متن زیبا و دقیق و نثر دلنشینت کمال تشکر و قدر دانی را دارم
به امید آنکه بزرگان حامی میرحسین به جای تولید رنگ؛به تولید فکر و اندیشه برسند و به یاد آورند زمانی را که جبهه ی مخالف را به دلیل سوء استفاده از علایق مذهبی مردم برای رسیدن به اهدافشان متهم می کردیم؛که اگر به یاد می آوردند هرگز خودشان آن راه را نمی پیمودند که با بازی با علایق مذهبی مردم و سوءاستفاده از آنها دستبند های سبز سیدی راه اندازی کنند.
گله هایم بسیار است.
صدای خنده ی تحقیر آمیز احمدی نژاد گوشم و روحم را می خراشد.فعلا از گلایه درست بر می دارم.

سپاس از لطف تو دوست عزیزم٬ من هم به مانند تو گلایه‌هایم را پایانی نیست٬ ولی چاره را چیست که باید بدین صدای گوش‌خراش پایان داد و همه یک هدف و آن پیروزی اصلاحات را دنبال نماییم...
با آرزوی بهترین‌ها...

سلیمه IT سه‌شنبه 29 اردیبهشت 1388 ساعت 18:59

اما این کاندیدای محترم فراموش کردن که مساله امروز مردم ایران فقط مساله مذهب و دینداری آنها نیست که برای مطرح کردن خود مدام (به دروغ یا راست!) پای دین و مذهب را وسط می کشند و با این کار ناخواسته مردم را از دین زده میکنند و...
و همه می دانند که این جانبداری از دین و انقلاب تنها برای
شاید امروز مهمترین مساله و مشکل مردم اقتصاد خراب و بیکاری و سخت شدن ازدواج و... و در یک کلام ناتوانی خانواده ها در برآوردن نیاز های اولیه زندگی باشد! که اگر سیاست مداری بجای سوء استفاده از مساله مذهب، راه حلی برای این مشکلات پیدا کند (البته به این شرط که مذهب را زیر سوال نبرد!) قطعا رای اکثر مردم را خواهد داشت!
ولی مساله اساسی این است که حرف زدن خیلی راحت است و فکر کردن و یافتن راه حل خیلی سخت!!! و اساسا گرسنگی مردم و اختلافات داخلی به اندازه سیاست خارجی و نوع برخورد دولت با کشورهای دیگر، اهمیت ندارد!

درود بر شما همکلاسی آگاه...
ما نیز امید داریم تا کمتر شاهد اینگونه سوء‌استفاده‌ها باشیم و به جای اینگونه موارد در پی حل مشکلات مردم باشند٬ مشکلاتی که به درستی نام بردید و البته راه‌های نوینی نیز ارائه نمایند و نه هرآنچه اندیشمندی گفت عینان کپی کرده و بیان دارند٬ بلکه تدابیر حال خود را یافته و با مردم طرح کنند تا عیارها مشخص گردد...
با سپاس و آرزوی بهترین‌ها برای شما دوست گرامی...

سهند هادی زاده سه‌شنبه 29 اردیبهشت 1388 ساعت 19:21

سلام. مقاله ی بسیار زیبایی بود.
اصولگرایان به زیبایی استراتژی " تفرقه بیانداز و حکومت کن" رو اجرا کردند.
متاسفم که بعضی از به اصطلاح روشنفکران طرفدار موسوی امروز نقش گروه های فشار رو بازی می کنند.
طرفداران موسوی. برای چند لحظه اون شال سبزو از گردنتون بردارید و به کارهایی که انجام می دهید فکر کنید!

درود بر تو دوست عزیزم و سپاس از حسن نظر و لطف تو گرامی...
با آرزوی بهترین‌ها٬ تا درودی دگر بار بدرود...

سروش فرنودی سه‌شنبه 29 اردیبهشت 1388 ساعت 20:44

با سلام به دوست عزیزم پویا صفری
چه خوب است انتخاباتی که در آن هر کاندید و حامیانشان تنها با تمرکز بر اهداف و برنامه های خودشان از تخریب برنامه ها و اعمال کاندیدهای رقیب دوری کنند.
متنی که تو دوست عزیز منتشر کردی اتهام بزرگی به یکی از چهره های برجسته اصلاحات مهندس موسوی است.اینکه شما نماد و نشانه کاندید رقیبتان را زیر سوال برده و بدون شناخت دقیق از شخصیت و منش کاندید مورد نظر  آنرا نوعی سو استفاده از عقاید مذهبی مردم تلقی میکنید اصلا در فضای انتخاباتی شایسته نیست.
اگر شما کمی به پیشینه و سوابق مهندس موسوی در عرصه اجرایی کشور مراجعه کنید خواهید یافت که ایشان از معدود شخصیتهایی هستن که صداقت و حسن نیت در انجام کارها از اولویتهای ایشان محسوب شده وبه انها پایبند هستن و در همین استفاده از رنگ سبز در عرصه انتخابات از ایشان مطمئنا چیزی جز حسن نیت وجود ندارد.البته به تو حق میدم که نسبت به این اعمال بدبین شده باشی چراکه در طول 30سال اخیر از عقاید مذهبی مردم برای رسیدن صاحبان حکومت به اهدافشان به بدترین شکل استفاده شده.
با آرزوی سلامتی و موفقیت برای پویای عزیز

درود بر سروش عزیز و سپاس از نظر مبذوله...
دوست من تنها هدف ما همان امری است که مورد اشارت تو عزیز هم واقع شد٬ و ما همواره نظرات و بیانیه‌ها مورد نظر را منتشر ساخته‌ایم٬ ولی در این میان نیز نقدهایی پیش می‌آید که از اطراف مختلف طرح می‌گردند٬ ولی در این نوشتار به یاد نداشته نمی‌بینم که اتهامی مبنی بر سوءاستفاده‌ی مذهبی توسط ایشان را متذکر شده باشم٬ هرچند که معتقد نسبی به این امر می‌باشم٬ ولی من این نماد را بطور کلی نقد کرده و اشاره‌ی اصلیم به دگماتیسم حاکم و سوء‌استفاده‌های رقبا بود که اشارت رفته و دوستان نیز دیگر موارد را مورد نظر واقع نمودند که به گمانم سوء‌تعبیری و تفاهمی پیش آمده که امیدوارم رفع گردیده باشد...

با آرزوی بهترین‌ها برای تو دوست عزیزم و پیروزی اصلاحات...
تا درودی دگر بار بدرود...

سیدحسین هاشمی سه‌شنبه 29 اردیبهشت 1388 ساعت 21:00

لطفا از سوابق اجرایی آقای کروبی بگویید
«اجرایی»

درود بر شما دوست گرامی...

معمولا پرسش را پرسش پاسخ نمی‌دهند٬ خوشحال می‌شوم تا ابتدا پاسخ‌های شما را بشنوم پس از پاسخ‌های اولیه‌ام و سپس به دیگر مراحل ملزومه رسیم٬ ضمن آنکه همانطور که مطلعید مدریت اجرایی را فاصله‌ای است ز عرش تا فرش با مدریت سیاسی٬ و یک رئیس جمهور شایسته را مدریت سیاسی است تا...

با آرزوی بهترین‌ها برایتان و پیروزی اصلاحات...
تا درودی دگر بار بدرود...

سیدحسین هاشمی چهارشنبه 30 اردیبهشت 1388 ساعت 04:24

روی سخنت را با خودم ندیدم
پاسخ ندادم
گویا کسی سخنت را به خود نمی گیرد
دلیلش روشن است
جای دیگری...

در اول متاسفم که کاری که اردوی حریف توقع داشت انجام دادی
به سه چهار متن بالاتر برو و ببین سر ما را با هم گرم کردند و خود با دیگری مشغول

بعد
کودکانه نبین
از بعد روانی این مسئله غافل نشو
اینکه در خیابان جوانی با مچبند سبز یا لباس سبز ببینی قافل نشو در این غوغای بی رسانه ای
تحریک به استفاده از نمادها به همین منظور است
گویا تمام وقت خود را درگیر کسب دانایی از محبوبت کردی و دیگران را ندیدی

دوستم: "دوستانمان خبر از پیروی از بزرگانشان آنچنان می‌دهند که قلم خود را تیز کرده و صفحه می‌خراشند به تخریب همه‌ی موازینمان که جز صدای قهقهه‌ی رقیب صدایی را به گوشمان نمی‌رساند..."
کدام موازینتان تخریب شد
گوشتان را تیز کنید قهقهه ی دشمنان بعد از حرفهای شما که یکی به نعل میزنید و یکی به میخ بلند میشود
آنها از مبارزه با
بدانید که این قبیل کارها کمک به کسانیست که بین موسوی و احمدی نژاد دودل هستند
مطمئن باشید بسیاری اگر شال سبز از گردن بردارند عمامه ی سفید بر دست نخواهند گرفت
مردم به فکر یه لقمه نان و پنیر هستند میبینند در صد سود بانکها رو میبینند
میگویند «گور پدر کلمبیا و هاله ی نور و پول نفت. ماهی 70 هزار تومن خوبه .همان طور که دور قبل گفتند 50 هزار تومن»

"و اما ...
دگماتیسم (فرانسوی) فلسفه ٔ مبتنی بر یقین ، و آن مجموعه ٔ افکار کسانی است که معتقد به حل مسائل مابعدالطبیعه با روش علمی هستند. (از فرهنگ فارسی معین )
یا به قولی : فلسفه جزمى ،اظهار عقیده بدون دلیل ،تعصب مذهبى
که معمولا به معنای دوم یعنی "تعصب مذهبی" استفاده می شود"
گویا منظور نگارنده عقیده ی بدون دلیل بوده است و البته دلایلم را در چند پست منتشر خواهم کرد.
دلایلی هم آماده کرده بودم که چرا به کروبی رای نمیدهم که علیرغم حرف شما که استقبال می کنید از انتشار خودداری می کنم.
- البته گویا دوستان نمیگیرند دلیل و مفهوم "قلمها را به نقد شکسته ایم" را -
منتشر نمی کنم پس خواهشا اصرار نفرمایید :ِD
هر سخنی در این رابطه تف سر بالاست.

آقای صفری: "دیگر امروز و در جامعه‌ی امروزین ما نه می‌توان با دگماتیسم به پیش رفت و نه با رنگی و ریایی و نه شخص محوری و نه..."
اولا حرفت اشتباه است در کل
مطمئن باشید بسیاری با دید به اینکه او رجایی است و او آخوند است و فلان است رای می دهند
چند درصد از واجدین رای تحصیل کرده اند؟
کروبی دور قبل رای کدام قشر را جمع کرد؟
رای ریس منتخب کنونی از چه قشری حاصلش شد؟

عجیب است با اینکه شیخ هنگام ورود به انتخابات از پای صندوق آوردن آرای خاموش حرف راند و امروز به فکر طرفداران دیگر نامزدها افتاده اند

به قول شیخ اینگونه نیست که اگر یک نفر نباشد آرا به صندوق دیگری ریخته میشود
مطمئن باشید خیلی ها نمی گویند که اگر موسوی نشد کروبی

لطفا پایان دهید این خود نوازی را که مانند سوراخ کردن قایقیست که همه بر آن سواریم
پراکنده شد
والسلام

درودی دگر بار بر شما دوست عزیز گرامیم...

از مقدمه‌ی چندان می‌‌پرهیزم و یکسره علیرغم خیلی از مسائل به پاسخ می‌پردازم...

ابتدای امر باید عرض نمایم که منظورم از پاسخ سوالم از شما دوست گرامی در آخرین نظرم در پست قبلی حمید عزیز بود٬ که آن را پاسخی نیامد...
اما در باب جایگزینی مچبندهای سبز با رسانه‌ها که با لطف خود نسبت به بنده اینگونه توضیحی را دادید...
بار دیگر متأسف شدم٬ دوست من هرگز استباه نکنید و لااقل رسالت و جایگاه رسانه را چنین تقلیل نبخشید٬ رسانه رسالتی دارد از برای پرورش اندیشه تا برپایه‌ی استدلال‌ها و دلایلی همچون روزگار امروزین همکلاسی ما یا بسیاری از جراید و ... به پرورش فکری اینچنین پردازد...!
البته اگر اندیشه و کل دلایل و استدلال‌های شما بر رنگ سبز و مچ‌بند سبزی خلاصه می‌گردد حرفی نیست...!!!

اما متأسفم که هنوز در عمامه و ... وامانده‌اید٬ دوست من در این بحران جهانی آمریک با آن سابقه‌ی تبعیض‌آمیز علیه سیاهان رئیس جمهوری سیاه پوست را بر می‌گزیند تا تغییر را پیش گیرد٬ ما را قبیح است تا عمامه‌ای را...!!!
کمااینکه دیدیم بی‌عمامه‌ها کاری با ما کردند که می‌گوییم هزاران رحمت به شیوخ (و خاتمی‌هایی که بسیار تمجیدشان می‌داریم...!!!)

اما شکست موازین نیز پست‌ها خود حاکی بسیاری از امورند که به لزوم ذکرها رفت در بابشان...!

در باب دلایل و نقدهایتان نیز بسیار خوشحال خواهم شد تا لااقل دلایلی فراتر از احزاب پیشرویی همچون مشارکت و ... بشنویم که تنها رأی آوری را آن هم بر بی‌پایگی‌هاشان ملاک می‌دانند و بس...!!!

در نهایت هم اگر شما را قصد و نیت سوار شدن بر اینگونه اقشار و موج‌های اجتماعی است٬ بسم الله... این راه در برابر شما٬ می‌توانید با مچ‌بند‌های سبزتان که حامل اندیشه‌تان است جامعه را ترغیب نمایید٬ ما نیز آرزوی بهترین‌ها را برایتان داریم...

سیدحسین هاشمی چهارشنبه 30 اردیبهشت 1388 ساعت 04:29

اصلاحیه:
سطر دهم

«از بعد روانی این مسئله غافل نشو
اینکه در خیابان جوانی با مچبند یا لباس سبز ببینی حتی اگر منظورش حمایت نباشد خود تبلیغیست در این غوغای بی رسانه ای»

پیش میاد دیگه

سیدحسین هاشمی چهارشنبه 30 اردیبهشت 1388 ساعت 05:17


من سوالهایی مطرح کرده بودم که پاسخی ندادید

«یکی از شاخصه های مدیریت سیاسی فرو خوردن خشم است
یادم نمی رود چهره ی بر افروخته ایشان را وقتی ، دور قبل خبرنگاری پرسید فکر نمی کنید با شعار پنجاه هزار تومان رای مردم به خاطر پول به سمت شما بیاید

اصلا چرا راه دور رویم...
یکی دو شب پیش ، در خبر های 20:30 که دو قبضه دست اقتدار گرایان افتاده و با ولع خاصی به نشان دادن حمایت تعدادی دانشجو از موسوی در جلسه ی پرسش و پاسخ شیخ پرداخته بود
آشفته شدن و افشای خبر های محرمانه ی درون حزبی که قطعا بر ضد این دو نفر تمام خواهد شد
چنان بر افروخته به فریاد آمدند که دو روز گذشته ، اعلام شد به دلیل ناراحتی هنجره برنامه هایشان را به بعد موکول کردند
تنها نقطه ی روشن در کارنامه ی احمدی نژاد حفظ روحیه در شرایط بحرانی بود البته به دلیل ماجراجویی های مداوم گاف هم می داد
چه میکرد اگر دانشجویان در دانشگاه هنگام سخنرانی کف و صوت بزننر و نگزارند حرف بزند؟
چه میکرد کروبی اگر در دانشگاه کلمبیا، عده ای هو کنندش؟
چه میکرد اگر عکسش را در دانشگاه بسوزانند؟
چه میکرد اگر در سخنرانی اش حضار مجلس را ترک کنند و به سمتش گوجه پرت کنند؟

بالاخره ریس جمهور ایران است
از این موارد کم پیش نمیاد برایش»

اگر مایل به پاسخ به این سوالها هم نبودید حرفی نیست

در آخرین نظرم در همان پست قبلی حمید عزیز پاسخ‌هایی را مبذول داشتم که پاسخی هم دریافت ننمودم٬ من نیز خوشحال می‌شوم تا پاسخ‌هایتان را نظاره نمایم...
با آرزوی بهترین‌ها...

حمید توکلی، فناوری اطلاعات چهارشنبه 30 اردیبهشت 1388 ساعت 10:32 http://wWw.knToosi.cOm

ولی صدای خود را در می‌کشم تا این قهقه‌ها گوشم را بیشتر نخراشد و ما را راه به سوی کوره‌راه‌ها نرود...

سیدحسین هاشمی پنج‌شنبه 31 اردیبهشت 1388 ساعت 00:14

کلا به بیراهه رفتی عزیز
هم اشتباه متوجه شدی و هم اصل حرف را تشخیص ندادی
شاید از این پس برای مواردم شماره بزنم تا ناخواسته از زیر چشمانت نلغزند

"مطمئن باشید بسیاری اگر شال سبز از گردن بردارند عمامه ی سفید بر دست نخواهند گرفت"
ادر این جمله
منظورم از عمامه ی سفید به دست نمی گیرند این بود که عدم حمایت از موسوی دلیل بر حمایت از کروبی نیست
نه اینکه به دلیل روحانی بودن او را از گزینه ها حذف کنند.
و البته ذکر کردم بسیاری بین موسوی و احمدی نژاد دو دل اند.

پس ممکن است با این کار به آسیاب دشمنت آب بریزی.

ok؟

و اما اصل
متن شما با تاکید بر ترویج دگماتیسم به قول شما بود که من گفتم برای انتخاب دلایلی داریم که قسمتهایی را منتشر کردیم و قسمتهایی را هم خواهیم کرد.
گویی که شما از این متنها ابراز بی اطلاعی میکنید.

---------------------
شما در جواب نداشتن مدیریت اجرایی مدیریت سیاسی را ذکر کردی و فرمودی ایشون مدیر سیاسی خوبی هستند
من هم گفتم
"یکی از شاخصه های مدیریت سیاسی فرو خوردن خشم است
یادم نمی رود چهره ی بر افروخته ایشان را وقتی ، دور قبل خبرنگاری پرسید فکر نمی کنید با شعار پنجاه هزار تومان رای مردم به خاطر پول به سمت شما بیاید
و...
دو نظر بالاتر
"
شما جوابی ندادید
جز این
"اما در باب آن نکات تأسف آور از شما دوستان می‌پرسیم که این چه امری بود که به رخداد رسیده و آیا ما را باید چنین پدیده‌هایی حاصل آید و یا...؟!!"

مثال اول دو متن بالا را بخوان و ببین این مشخصه ی یک مدیر سیاسیست؟

----------------------------------
قسمتهای دیگری از نظر بالا:

عجیب است با اینکه شیخ هنگام ورود به انتخابات از پای صندوق آوردن آرای خاموش حرف راند و امروز به فکر طرفداران دیگر نامزدها افتاده اند

به قول شیخ اینگونه نیست که اگر یک نفر نباشد آرا به صندوق دیگری ریخته میشود
مطمئن باشید خیلی ها نمی گویند که اگر موسوی نشد کروبی

لطفا پایان دهید این خود نوازی را که مانند سوراخ کردن قایقیست که همه بر آن سواریم


لطفا
نباید کاری کنیم که اگر موسوی یا کروبی به دور دوم رسیدند پشیمان شویم


دیگر قصد ادامه دادن ندارم
والسلام

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد