خدمات متقابل جمهوری اسلامی و اسرائیل

جمهوری اسلامی ایران از زمان تشکیل تا کنون اسرائیل را دشمن درجه یک و منافع خود و متقابلا اسرائیل نیز دشمن درجه یک خود را جمهوری اسلامی می داند و بس و این هردو به ظاهر از هیچ فرصتی برای ضربه زدن به منافع خود دریغ نمی ورزند. اما کمی دقت در نوع روابط و اتقات پیرامونی این دو کشور و همچنین برخی سیاست های آمریکا چه در داخل هر یک و چه در عرصه بین الملل می توان به وضوح خدمات متقابل این دو دوشمن خونی را مشاهده کرد!!

شاید در نگاه نخست باور به چنین دیدگاهی کمی سخت باشد اما با کمی دقت و تامل می توان دید که این نوع دشمنی چقدر برای طرفین و به خصوص گروههای تندرو ساختار هر یک سودمند و بلکه لازم است!

به طور مثال در مسئله انرژی هسته ای ایران،آیا اگر نبود این دشمنی خونی جمهوری اسلامی اینقدر سرسختانه پیگیر موضوع می شد؟در این مورد جدای از ایجاد نوعی توجیه برای جمهوری اسلامی برای پیگیری ماجراجویانه قضیه،این دشمنی به حکومت اجازه داده که هرگونه فضای گفت و گو و انتقاد را با حیثتی،ایدئولوژیک کردن موضوع بسته و ناقدین این مسیر را براحتی با انگهای مختلف از جمله جاسوسی،عامل بیگانه و از این دست وادار به سکوت نماید.از طرف دیگر حکومت با تمرکز بیش از اندازه حول این موضوع و با رو کردن موفقیت های پیاپی،ایجاد استرس و هیجان های بسیار حول این موضوع افکار عمومی را کاملا از پرداختن به موارد دیگر مانند فقر،فساد،تبعیض و... باز می دارد.

در سوی دیگر ماجرا نیز آمریکا و اسرائیل به خصوص اسرائیل هرگاه در موضوعی با فشار افکار عمومی مواجه می شوند با طرح دشمنی ایران،پرونده هسته ای و القا ایران هراسی هرگونه توجه جدی به موضوع را مانع می شوند.به طور مثال می شود به اجلاس دوربان 2 اشاره کرد؛زمانی که اسرائیل به واسطه جنایت های خود در غزه تحت فشار شدید افکار عمومی بود و انتظار صدور قطعنامه ای شدید علیه خود را داشت به یکباره حضور احمدی نژاد در اجلاس ورق را به طور کل به نفع اسرائیل برگرداند به طوری که در سایه این حضور و تبلیغات پیرامون آن حتی یک بیانیه اعتراضی ساده نیز علیه اسرائیل صادر نشد!!یا بیاد داریم خدمت آقای احمدی نژاد را در مجمع عمومی سازمان ملل که برای اولین بار در طول تاریخ اسرائیل در سایه اظهارات ضد هولوکاستی احمدی نژاد توانست قطعنامه ای در حمایت از خود بگیرد!!

اگر به همه این ها فروش بالای اسلحه آمریکایی به کشورهای عربی در سایه ایران هراسی غربی، حل بسیاری از مشکلات داخلی تندروهای اسرائیل و آمریکا با تابلو ایران و ... را بیفزاییم می بینیم این دشمنی به واقع از نان شب هم برای دو طرف و به خصوص تندروهای آن واجب تر است.اینگون است که ملاحظه می کنیم "دشن" و"دشمنی" واژه های محبوب و پراستفاده ناطقان و نویسندگان تندروهای دو اردوگاه است!!!

آنچه در این فرآیند دشمن تراشی و دشمن هراسی نادیده گرفته می شود منافع ملی ملتی است که در واقع ذی نفع ترین طرف نسبت به قضایای خود می باشد و متاسفانه در میانه این دشمنی هر چقدر که تندروها و دلالان و واسطه ها و گروههای انحصار که عموما متصل به تندروها می باشند منتفع می شوند به همان میزان منافع ملی فدا و فنا شده و مردم از حقوق به حق خود دور رانده می شوند.از این روست که رئیس جمهور آینده اگر واقعا می خواهد کاری جدی در این زمینه صورت دهد باید شجاعت تغییر این معادله و گرفتن ابزار قدرتمند دشمن هراسی از تندروها را داشته باشد.

گفته می شود برقراری صلح در خاورمیانه از راه حل مشکل ایران با غرب و به خصوص آمریکا می گذرد،به نظر می رسد حل مشکلات داخلی ایران نیز از جمله دمکراسی و حقوق بشر و سایر مشکلات و معضلات نیز از همی طریق عبور می کند به همین دلیل باید مهمترین الویت دولت بعدی تهیه نقشه راهی جهت حل مشکلات ایران با غرب و آمریکاست.البته در این راه تندروها که نمی خواهند منافع سرشار خود را از این دشمن بازی از دست دهند،مهمترین چالش و مانع خواهند بود که در صورت شکست آنها معادله فایده به سمت منافع ملی و نه منافع عده ای خاص(با نام منافع نظام)،منتفع شدن کل ملت و نه عده ای خاص برخواهد گشت...