با تو در خیابانهای تهران که راه می افتم سه رنگ چهار راه ها هم دیدنیست..
عطراسفندهای پسرک ... خیس گلهای دخترک...
تو که عجله ای نداری ...؟؟ بیشتر می مانی ...؟. امشب را بی خیال تا صبح بر من ببار
باران می شنوی؟
می دانم به شیشه که می زنی دلم یک فنجان چای می خواهد و من بی قرار؛ قرار تورا ، کوچه ها را دیده ای !؟ ...سنگها…برگها علفهای هرز… ریشه ها ... دیوار ها ....حتی سایه ها را شسته ای …
باران می شنوی؟
با تو حرف دارم.. قدر تمام روزهایی که پیش من نبودی ؛ بیشتر بمان
________________________
پ.ن : به راستی که بهار است ؛
زندگیتان غــــــزل باران - کــیارش
چقده قشنگ بود کیا جان عشق کردیم
کیا می شنوی ؟!
آسمان را هوس بوسه زدن بر خاک است باران بهانست
ممنون زحمت کشیدید
یار را زیر باران باید یوسید
زیبا بود چون از باران بود
با تو حرف دارم.. قدر تمام روزهایی که پیش من نبودی ؛ بیشتر بمان