خیالبافی های آقای خیالباف!!

چند وقت پیش شنیده شد که آگاهان ناظر و ناظران آگاه گفتند که دکترای محمود احمدی ن‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍ژاد صلواتی است!آقای خیالباف که تازه هفته پیش از سفر تخیلی خود به جزایر قناری بازگشته بودند تازه این خبر را شنیدند و به سرعت تحقیقاتی سرو سامان دادند.خبر رسید که تحقیقات ایشان پایان یافته و گزارشی از آن نیز به نهاد های زیربط داده شده است.در بازار سیاه گزارشات نهاد های زیربط نسخه ای از این گزارش را گرفتیم.قسمت هایی از این گزارش ذیلا حضورتان ارائه می گردد...

روزی از روزگاران زمانی که شخصی به نام محمود احمدی نژاد که به واسطه خدمت در استانداری و شهرداری و غیره شخصیت معروفی در دانشگاه ارزشی پرور علم و صنعت شده بود در یک محفلی قرار بود از تز دکترای خودشان دفاع کنند.در محفل مذکور اساتید راهنما،هیئت داوران،مقامات و دست اندرکاران، همچنین خیل عظیمی از دانشجویان ارزشی(قریب به 20 نفر)گرد هم آمده بودند.

جلسه با سلام و صلوات شروع شد.فردی پشت تریبون رفت و کلی تعارف و قربان صدقه(همان پاچه خاری خودمان نثار محمود احمدی نژاد کرد.پس صحبت های رسای ایشان شخصی از حضار خواست مطلبی بگوید،حضار ساکت شدند شخص مذکور(به دلایل امنیتی از اوردن نام افراد معذوریم) گفت:"برادران و خواهران مگر شما همگی آقای احمدی نژاد را نمی شناسید؟مگر شما از سابقه درخشان ایشان در خدمت به مردم آگاهی ندارید؟- تایید حضار- ایشان با چنین سابقه ای آیا نیاز به دفاع دارند؟ - نه ی حضار- پیشنهاد می کنم با قرائت یک صلوات ایشان را به درجه دکتری مفتخر نماییم.هر چند این جور چیزا برای ایشان ارزشی ندارد...حضار انتهای سالن با احسنت های با شدت خود گفته های فرد مذکور را تایید کردند.آقای احمدی نژاد اما تقاضای وقت کوتاهی برای صحبت نمودند.با صلوات حضار ایشان پشت تریبون رفت... در این قسمت نوار سخنرانی ایشان کیفیت چندانی نداشت(گویا رادیو ضبط استفاده شده جهت ضبط سخنرانی خراب بوده است!)  اما آنچه می شد از این نوار حدودا دو ساعته فهمید اینکه ایشان با کلمات و عبارات زیر و با استفاده از افعال ربطی و غیر ربطی جلاتی می ساختند:

:دشمن،مافیا،عدالت،اقتصاد،مردم،دخترسیزده ساله،انرژی،هسته،دشمن مردم،کاخ،کوخ،سفره،پول،نفت،ولایت،سرمایه داری،آخر خط،روحانیت،ارشاد،گشت،گذار،مو،پسر،دختر،ملت،روشنفکر،منتقد،بزغاله،بی شعور،کاغذ پاره،دو برابر،سه برابر،بودجه،واردات،واردات،واردات..."در حالی که سخنرانی ایشان ادامه داشت فردی از حضار فریاد زد صلوات- صلوات حضار-

پس از آن همه آقای احمدی نژاد را احاطه کردند و تبریکات و شادمانی خود را اعلام کردند.صدایی از جمع فریاد زد برای سلامتی دکتر احمدی نژاد صلوات...

روزگار سپری شد تا اینکه روزی دگر از روزگاران دکتر احمدی نژاد که اینک به پرزیدنت میگفتند هیئت داوران آن جلسه کذایی را به حضور فراخواند.پس از خیر مقدم ویادآوری آن جلسه و مقدمه چینی بسیار رو به انها چنین گفت:"امروز از شما می خواهم در حضور من جلسه ای همانند آن جلسه دفاع من تشکیل دهید و این آقای کردان عزیز(اشاره به فردی که دست راستش نشانده بود) که از زحمتکشان و خدمتگزاران نظام و انقلاب و دولت بوده و هست را به همان طریق به نشان دکتری مفتخر نمایید!حضار با تعجب به هم و با هم خیره شدند.فردی از میان پرسید:"آقای احمدی نژاد ،مگر مدرک ایشان چیست؟"دکتر جواب داد:"البته مدرک و اینجورچیزها که خودتان اطلاع دارید ارزشی ندارد و کاغذ پاره ای بیش نیست،مهم عدالت،صداقت،پاکی و کاری بودن فرد است که همه این خصایل نیک در این آقا جمع است.به هر حال به گمانم ایشان دیپلم انسانی دارند."همان فرد گفت:"آقای دکتر این کار عملی نیست.مورد ایشان با شما متفاوت است.شما فوق لیسانس داشتید که ما توانستیم..."دکتر حرف ایشانرا قطع کرد:"چرا عملی نیست؟خب این که کاری ندارد،پیشنهاد می کنم صلواتی جهت فوق دیپلم، صلواتی جهت لیسانس، صلواتی جهت فوق لیسانس و صلواتی جهت دکترای ایشان بفرمایید کاررا تمام کنید."فرد دیگری با کمی من من گفت:"آقای دکتر خاطرم نیست که چهار صلواته سابقه داشته باشد که بتوانیم...!"دکتر حرف ایشان را نیز قطع کرد:"خب این که دلیل نمیشود چون ما در 16 سال پیش نتوانستیم الان نیز نتوانیم،به هرحال ما در این دولت نمی شود و نمی توانیم و اینجورچیزها نداریم..."

به هر حال پس از 320نفر ساعت کار کارشناسی شبانه روزی فرستادن 4 صلوات تصویب شد و آقای کردا شد دکتر کردان...

چند ماهی از ماجرا به خوبی!گذشتتا اینکه روزی دکتر کردان که اکنون وزیر شده بود مجلس را با چشمانی گریان ترک کرد.فردای آن روز دکتر احمدی نژاد جلسه فوری هیئت داوران فوق الذکر را تشکیل داد.در ابتدای جلسه بدون مقدمه چینی عتاب خود را آغاز کرد؛آقایان این چه وضعی است؟مگر کار کارشناسی نکردید؟مگر چهار صلوات را نفرستادید؟حتما با خلوص نیت و برای رضای خدا نبوده است!؟شما دیگر باید بازنشسته شوید!آن هم بازنشسته اجباری..."

افراد هاج و واج به هم نگاه می کردند،فردی از حضار با زحمت فراوان گفت:"آقای دکتر ما که گفتیم امکان پذیر نیست،کارشناسی نیست،اصرار خودتان بود!"

در همین حین شخصی وارد شد،به دکتر احمدی نژاد آهسته چیزی گفت و خارج شد.دکتر روبه حضار کرد و گفت:"یافتم،آقایان مشکل از شما نبوده است،من به صداقت شما اطمینان دارم،به کاردانی شما اعتقاد دارم.آقایان به من خبر دادند متاسفانه روز قبل جلسه دکترای کردان،مخالفان دولت و دشمنان ملت و مافیا با نفوذی که در دبیرستان محل تحصیل ایشان داشته اند،مدرک دیپلم ایشان را باطل کرده بودند.با این حساب ما یک صلوات کم فرستادیم.شما باید به سرعت کارشناسی کنید و این کمبود را حل کنید،پیشنهاد می کنم ما پانزده یا بیست صلوات بفرستیم که دیگر دشمنان هیچ کاری نتوانند بکنند..."

در این هنگام افراد حاضر بدون اینکه حرفی بزنند چند خطی روی کاغذ مرقوم داشتند و اتاق جلسه را ترک کردند...