KNToosi.in - همکلاســــی

وبلاگ گروهی دانشجویان ِ دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی

KNToosi.in - همکلاســــی

وبلاگ گروهی دانشجویان ِ دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی

اسرائیل=۱۰۰میلیون عرب

ایا میدانید اسرائیل در جنگ شش روزه بیش 100 میلیون عرب را شکست داد و در جنگ هم زمان با 4 کشور عرب انان را شکسن دادو قسمت اعظم
خاک انان را فتح کردو بیت المقدس را از اردن به خاک خود زمیمه کرد
پس بخوانید تاریخچه فلسطین از 4000 سال پیش

فتح به دست ایرانیان در زمان خسرو

 چگونگی تشکیل اسرائیل

جنگ شش روزه


تاریخچه مختصر فلسطین‏ 

 


نگاهی به تاریخ قدیم سرزمین فلسطین تا ظهور اسلام:
سرزمین فلسطین که در قدیم کنعان نام داشت دارای 25000 کیلومتر مربع‏
مساحت و در ساحل شرقی دریای مدیترانه و در مجاورت کشورهای مصر،سوریه،
اردن و لبنان قرار دارد.فلسطین سرزمینی حاصلخیز و دارای آب و هوای معتدل‏
است.این منطقه محل ظهور پیامبران بزرگی چون عیسی(ع)،موسی(ع)و محل‏
عبور و زندگانی حضرت ابراهیم(ع)بوده است و از نظر موقعیت ژئوپلتیک نیز
بسیار حساس و استراتژیک است.
شهر اورشلیم یا بیت المقدس قدیم بر فراز تپه‏هائی بنا گردیده که با معبد
یهوه بر بالای کوه موریا قرار دارند.بیت المقدس از مکان‏های مهم فلسطین است‏
که کوه صهیون‏()و کوه زیتون از شرق و غرب آن را احاطه کرده‏اند.
تاریخ پر ماجرای فلسطین با نام و یاد انبیاء سلف آغاز می‏شود.نام حضرت‏
یعقوب،اسرائیل بود و بنی اسرائیل فرزندان یعقوب هستند که حدود سیزده قرن قبل‏
از میلاد مقتدر بوده‏اند و در هنگام حکومت فرعون بر مصر و پیش از ظهور
موسی(ع)،اسرائیلیان جمعیت انبوهی پیدا می‏کنند.چهار صد و سی سال پس از
(()صهیون یا صیون در لغت یعنی کوه پر آفتاب و یا کوه خشک که در گذشته،گاهی هم منظور از صهیون نه فقط کوه‏
صهیون بلکه تمام اورشلیم بوده است و این نام در کتب عهد عهد عتیق و انجیل نیز آمده است.)


ورود یعقوب به مصر،حضرت موسی،قوم بنی اسرائیل را از سرزمین مصر برای بردن‏
به ارض موعود،به حرکت در آورد که پیمودن این مسافت چهل سال بطول انجامید و
حوادث عدیده‏ای اتفاق افتاد
.
با ورود بنی اسرائیل و قوم یهود به فلسطین در 480 سال پیش از بنای قدس‏
(تقریبا 1300 سال قبل از میلاد مسیح)به رهبری یوشع بن نون این سرزمین روی‏
خوشی ندیده و تا اکنون که 3300 سال می‏گذرد هنوز فلسطین به آرامش نگرائیده‏
است.
پیامبران بعدی یهود مانند:ارمیا،اشعیا،دانیال(که مزار او در شوش است)
و...که شاهد ویرانی اورشلیم و رنج و اسارت یهود بودند و آنان را دلداری‏
می‏دادند،پیوسته وعده رهائی و بشارت ظهور منجی بزرگ می‏دادند که اشعار و
سخنان آنان در عهد عتیق مضبوط است.در این زمان کورش پادشاه هخامنشی از
مشرق ظهور کرد و سرزمین‏ها را یکی پس از دیگری مسخر خود می‏ساخت که این‏
امر سبب خوشحالی یهود و رهبران آنها شد.سرانجام کورش،بابل را نیز تسخیر کرد
و یهود و بنی اسرائیل را آزاد ساخت و به فلسطین و اورشیلم باز گرداند.کورش با
همه اقوام و مذاهب مدارا می‏کرد و به دستور او خانه خدا دوباره بازسازی شد.
آسایش اورشلیم تا پایان سلطنت داریوش سوّم ادامه داشت تا اینکه اسکندر مقدونی‏
در حدود 323 سال پیش از میلاد،حمله به ایران،مصر،سوریه،و فنیقیه و فلسطین‏
را آغاز کرد و ویرانی‏ها و قتل و غارت فراوانی به بار آورد و گنجینه‏های ایران را به‏
غارت برد.او به انتقام ویران کردن آتن توسط خشایار شا،تخت جمشید را به آتش‏
کشید و امرای خود را حاکم بر شهرهای فتح شده گردانید.
پس از اسکندر،جانشینان او بر فلسطین مسلط شدند.از سال 63 قبل از
میلاد،دوره تسلط رومیان آغاز شد که پس از جنگ‏های فراوان،بر ارمنستان و
قسمتی از آسیا و آفریقا و سپس سوریه و فلسطین حمله بردند،دوازده هزار یهودی را
کشتند و دیوارهای شهر را ویران ساختند.
در چنان شرایطی برای یهودیان،ظهور مسیح امید و آرزوی مردمان آن دیار بود

تا آنان را نجات بخشد.عیسی(ع)هنگامی که از ناصره واقع در استان جلیل(موطن‏
اصلی خود و خانواده‏اش)همراه با شاگردانش(حواریون)به سوی اورشلیم به‏
حرکت در آمد کرامات فراوانی از وی ظاهر شد که در کتب انجیل به تفصیل آمده‏
است.حضرت عیسی(ع)به معبد رفت و همه روزه به تعلیم و تعلم می‏پرداخت به‏
همین دلیل،ملایان یهود بدو حسادت ورزیده و می‏خواستند او را از میان بردارند.
سرانجام به فتوای شورای یهود و جوسازی‏های شدید آنان،حضرت عیسی(ع)
توسط حکمران رومی سرزمین یهودا(که اتفاقا این حکمران به مسیح علاقمند بود)
اعدام و مصلوب شد.البته قرآن کریم،مصلوب شدن عیسی را نفی کرده و می‏گوید
«خداوند او را به سوی خویش بالا برد،مسیح را نه کشتند و نه بر دار کشیدند بلکه‏
بر آنها اینگونه مشتبه شده است».در هر حال مسیح جاودانه شد و پیروان فراوانی‏
یافت.حکام رومی که نسبت به مسیح ابراز علاقه می‏نمودند از آن پس در مورد
یهودیان سختگیری‏های زیادی اعمال کردند که منجر به شورش‏های زیادی از
سوی یهودیان و کشتار وسیع آنان بوسیله رومیان شد.
در سال هفتاد میلادی،تیتوس فرزند امپراطور روم با هشتاد هزار سرباز،
اورشلیم را محاصره کرد و پس از چند ماه مقاومت یهودیان،سرانجام رومیان فاتح‏
شدند و قوم یهود دوباره آواره شدند.حدود سیصد سال پس از مصلوب ساختن‏
مسیح که کنستانتین(قسطنطین کبیر 337-306 م)امپراطور روم دین مسیح را
پذیرفت و این مذهب را رسمی اعلام کرد،دوباره به اورشلیم توجه خاصی شد.چون‏
بیت اللحم را زادگاه مسیح و محلی می‏دانستند که قبر او را در خود دارد از این‏
پس،اورشلیم مرکزیتی برای مسیحیت نیز گردید و کلیساهای زیادی ساخته شد.از
سال 135 میلادی تا بیش از پنج قرن فقط عده قلیل و انگشت شماری یهودی در
بیت المقدس زندگی می‏کردند.
در زمان خسرو دوّم پادشاه ساسانی،جنگ میان امپراطوری ایران و روم از
604 تا 630 میلادی به وقوع پیوست که سپاهیان ایران روم را شکست داده و با
راهنمائی یهودیانی که با ایران همکاری می‏کردند اورشلیم(فلسطین)را فتح کردند
اما پس از مرگ خسرو پرویز،این سرزمین دوباره به دست مسیحیان افتاد.

مقدمات پیدایش دولت اسرائیل و واکنش‏های فلسطینی‏ها و اعراب‏:

 

 


اواخر قرن نوزدهم شورش‏هائی در فلسطین بر پا شد و انگلستان که در این‏
سال‏ها مدافع عثمانی بود،ناگهان تغییر روش داد و در برابر عثمانی قرار گرفت و از
شورشیان حمایت کرد.زیرا در این زمان هندوستان مهمترین مستعمره انگلیس و
منبع قدرت و ثروت آن بود و لذا برای حفظ هندوستان ناگزیر از تسلط بر ممالک‏
آسیا و جلوگیری از خطر تهاجم روسیه و فرانسه(دو رقیب مقتدر اروپائی)به هند
بود و باید بر کانال سوئز که دست عثمانی بود مسلط می‏شد.دولت انگلیس اعراب‏18SA

را به شورش علیه ترک‏های عثمانی تحریک می‏کرد.از جمله«حسین،امیر مکه»را
که نماینده عثمانی در حجاز و مردی جاه طلب بود تحریک کرد که با حمایت‏
انگلیس از عثمانی جدا شود.در 1916(1334 ه-ق)قرارداد«سایکس-پیکو»و
«سازونوف»میان روسیه،فرانسه و بریتانیا،سه قدرت اصلی اروپا به امضا رسید که‏
سرزمین‏های تجزیه شده از عثمانی را میان خویش تقسیم کنند اما انگلستان که‏
چندی بعد آن پیمان را مغایر با سلطه خود بر کانال سوئز دید در 1917(1335 ه-
ق)با استفاده از ضعف روسیه و انقلابی که در آن کشور به وقوع پیوست،از پیمان‏
سرباز زد و فلسطین را تحت قیمومت خویش در آورد.
این اقدامات در شرایطی رخ داد که تقویت و ترویج اندیشه ناسیونالیسم‏
بعنوان راهی برای تجزیه و تضعیف دولت عثمانی به شدت از جانب امپراطوری‏
انگلیس پیگیری می‏شد.اندیشه ناسیونالیسم که بتدریج در بسیاری از کشورهای‏
مسلمان جایگزین هویت اسلامی گردید بعنوان اصلی‏ترین حربه استعمار که در آن‏
زمان دولت انگلیس پرچمدار آن بود در خدمت تأمین منافع سیاستهای استعماری‏
قرار گرفت و نتیجه آن رشد گرایشهای قومی و نژادی و دامن زدن به حرکت‏های‏
تفرقه انگیز و تجزیه طلبانه در سرزمینهای اسلامی بویژه قلمرو دولت عثمانی بود.در
همین راستا بود که ادعای موهوم وحدت نژادی یهودیان عالم که به لحاظ
واقعیت‏های تاریخی به شدت مخدوش و مردود است در انگلیس مطرح و دامن زده‏
شد وعده‏ای از یهودیان،اندیشه ملت واحد یهود را مطرح و جهت تشکیل کشوری‏
مستقل برای استقرار آن ملت،اقداماتی را شروع کردند که مورد تشویق و حمایت‏
جدی دولت انگلیس قرار گرفت.این عده گرفتن کمک‏های مالی از یهودیان ثروتمند
را آغاز نموده و برای پیشبرد مقاصد خود حزبی را تشکیل دادند و نام صهیون را که‏
نام کوهی در فلسطین است(و آرامگاه حضرت داود و حضرت سلیمان و عده‏ای از
انبیای بنی اسرائیل در بالای آن قرار دارد)بر خود نهادند.اواخر قرن نوزدهم(1898-1882)اقداماتی توسط
یهودیان ناسیونالیست برای مهاجرت و اسکان یهودیان به‏
فلسطین انجام شد اما چون عده‏ای از روحانیون یهود از اهداف سیاسی آن و ارتباط
این اقدام با برنامه‏های استعمارگران آگاه شدند و مخالفت کردند این اقدام نهضت‏
صهیونی شکست خورد اما در اوایل قرن بیستم با استفاده از سلطه انگلیس بر
فلسطین،راه حل تشکیل یک کشور یهودی را در برابر ضدیت با یهودیان جهان و
آزار آنان مطرح کرد زیرا رؤیای ایجاد کشور باستانی اسرائیل آرمان صهیونیزم است.


انگلستان نیز در این زمان به پایگاهی برای تداوم سلطه خود در این منطقه نیاز
داشت.حزب صهیونی اگر چه با مخالفت سازمان‏های یهودی دیگر با این طرح‏
روبرو شده بود اما شاخه‏هائی در ممالک اروپائی تأسیس کرده بود و با آنها مقابله‏
می‏کرد و در جریان جنگ جهانی اول از انگلیس و امریکا خواستند تا آنها تضمین‏
کنند پس از خاتمه جنگ در صورتی که دولت عثمانی متحد آلمان،شکست بخورد
فلسطین تبدیل به مملکت یهود گردد چون تا پیش از جنگ جهانی اوّل بیت المقدس‏
رسما دست عثمانی‏ها بود.کوشش صهیونیست‏ها نتیجه بخش بود و توانست نظر
«لرد بالفور»وزیر خارجه انگلیس را جلب کند و در امریکا هم موفق به جلب نظر
رجال این کشور شد.سرانجام در نوامبر 1917 اعلامیه بالفور در مورد تصویب‏
طرح تأسیس«کانون ملی یهود»در سرزمین فلسطین،در کابینه انگلیس،منتشر شد.
شریف حسین امیر مکه که خود متحد انگلیس‏ها بود،از دولت انگلیس توضیح‏
خواست و دولت مزبور پاسخ داد که تصمیم کمک به مراجعت یهود به فلسطین با
حقوق و آزادی ساکنان فلسطین منافاتی ندارد.در این پاسخ از تشکیل دولت‏
اسرائیل هیچ سخنی به میان نیامده بود.اواخر جنگ،قسمتی از فلسطین توسط
لشکر یهود وابسته به سازمان صهیونیستی اشغال گردید که بازتاب نامطلوبی در
اعراب داشت.از قبل هم گروههای کوچک یهودی کوچک بعنوان مستعمره نشین در
فلسطین اسکان داده شده بودند که اراضی عرب‏های محلی را می‏خریدند و مزارع‏
یهودی ایجاد می‏کردند.در 25 آوریل 1920 متفقین و جامعه ملل،قیمومت‏
فلسطین را رسما به دولت انگلیس واگذار کردند و آن را موظف نمودند که با تأسیس‏
کانون ملی یهود،در اجرای اعلامیه بالفور کمک کند.در این زمان فقط 50 هزار
یهودی در فلسطین وجود داشت امّا بوسیله حکومت جدید که از سوی انگلیس به‏
یک یهودی واگذار شده بود،باب مهاجرت یهودیان گشوده شد و جمعیت آنان فزونی‏
گرفت که این امر شورش و مخالفت اعراب را موجب گردید.چرچیل وزیر
مستعمرات انگلیس در واکنشی طی یک اعلامیه اظهار داشت که قصد ندارند
سراسر خاک فلسطین را به یک کشور یهودی تبدیل کنند و مهاجرت فقط در حد
تأسیس کانون ملی یهود و آنقدر که استطاعت اقتصادی فلسطین اجازه دهد دنبال‏
خواهد شد.سازمان‏های خود مختار تجاری،اقتصادی و اجتماعی و حتی‏
تروریستی یهود در فلسطین به سرعت تشکیل می‏شد که ثروتمندان یهود از سراسر
دنیا به آنها کمک مالی می‏کردند.

در این هنگام،اعراب ناهماهنگ و دچار تفرقه بودند و جز در شعار کمک‏
دیگری به فلسطینی‏ها نمی‏کردند.اعراب فلسطینی و مسیحیان اختلافات خویش را
کنار نهاده و در برابر دشمن مشترک متحد شدند.در تابستان 1929 نخستین برخورد
خونین میان اعراب فلسطینی و صهیونیست‏های مهاجر در گرفت و صهیونیست‏ها و
سربازان انگلیسی با آتش گشودن به فلسطینی‏ها حدود 351 تن را شهید،عده‏ای را
مجروح یا دستگیر و عده‏ای را محکوم به حبس مادام العمر و یا اعدام کردند.در
اواخر دهه 1920 تا 1936 قیام مسلحانه شیخ عزالدین قسام بوقوع پیوست و او با
نیروهای انگلیسی و صهیونیستی به جنگ پرداخت که سرانجام خود و یارانش به‏
شهادت رسیده و عده‏ای دستگیر شدند.
در 1937 عبدالقادر حسینی رهبری مبارزات را در دست گرفت که او نیز
پس از جنگ‏های زیادی همراه با یارانش به شهادت رسید.در 1944 حسن سلامه‏
فرماندهی جنگ با نیروهای مشترک انگلیسی و صهیونیستی را بعهده گرفت که او نیز
به شهادت رسید.از دهه چهل مسئله فلسطین تبدیل به یک مسئله عربی شد و در
رأس مسائل بین المللی قرار گرفت.دولت انگلیس در برابر این مبارزات و
واکنش‏های سیاسی اعراب،سرانجام مهاجرت بی‏رویه یهودیان را محدود کرد امّا با
مخالفت سرسختانه صهیونیست‏ها و حتی اقدامات تروریستی آنها مواجه شد.در
طول جنگ جهانی دوّم آرامش نسبی بر فلسطین حکمفرما بود امّا پس از اینکه دولت‏
انگلیس در 14 مه 1948(1367 ه-ق)به قیمومت خود خاتمه داد و قشونش را از
فلسطین خارج کرد در همان روز شورای ملی یهود در تل آویو تشکیل شد و
موجودیت دولت اسرائیل را اعلام کرد.طبق هماهنگی‏های قبلی چند ساعت بعد
ترومن رئیس جمهور وقت امریکا دولت جدید اسرائیل را به رسمیت شناخت و
انگلیسی‏ها هم در هنگام خروج،تجهیزات خویش را در اختیار آنان گذاشتند.از آن‏
پس دخالت‏های سازمان ملل در مورد فلسطین و پیشگیری از حملات‏
صهیونیست‏ها به فلسطینی‏ها بی‏اثر گردید و صهیونیست‏های غاصب شروع به‏
تصرف شهرها و روستاها و اخراج فلسطینی‏ها از خانه و کاشانه‏شان کردند و چون‏
با مقاومت مردم فقیر و مظلوم مواجه گردیدند جنایاتی مانند کشتار دهکده دیریاسین‏
و کفر قاسم را در آوریل 1948 به راه انداختند که موجب گسترش وحشت‏
فلسطینی‏های بی‏پناه گردید و آنان هم به ماورای اردن می‏گریختند.ارتش‏های‏
عربی برای دفاع از فلسطینی‏ها وارد عمل شدند اما اسرائیلی‏ها با حمایت اروپا و


امریکا و ارسال سیل هواپیما و اسلحه آنان به مقابله با اعراب پرداختند و در این‏
نبرد،بیش از یک میلیون فلسطینی عرب آواره شدند.دولت اسرائیل به طرح‏های‏
سازمان ملل برای تقسیم فلسطین به دو منطقه عرب و یهود که اورشلیم به هیچیک از
آنها تعلق نداشته و تحت سرپرستی سازمان ملل،بصورت بین المللی اداره شود
و...اعتنا نمی‏کرد.از آنسو گروهها و سازمان‏های مختلف چریکی از فلسطینیان‏
تشکیل می‏شد تا از حق طبیعی و مسلم خویش دفاع کنند.در 28 ماه مه 1964
کنگره فلسطین در شهر قدس تشکیل شد و تأسیس«سازمان آزادیبخش فلسطین»را
اعلام نمود و ارتش آزادیبخش فلسطین تشکیل گردید که در نتیجه آن مبارزات شکل‏
جدیدی بخود گرفت و از این پس هزاران شهید تقدیم آزادی فلسطین شدند.لازم به‏
تذکر است که در این زمان جمعیت یهودیان علیرغم مهاجرت‏های بی‏وقفه‏
و...هنوز در مقایسه با اعراب و مسلمانان در اقلیت بودند.


جنگ شش روزه‏:

 

 


در پنجم ژوئن 1967(1387 ه-ق)اسرائیل با یک حمله غافلگیرانه به‏
فرودگاههای کشورهای عربی مصر،سوریه و اردن وارد جنگ شد و کناره غربی رود
اردن و نوار غزه در اردن،بلندی‏های جولان در مرز سوریه و صحرای سینا در مصر
را اشغال کرد که به جنگ شش روزه اعراب و اسرائیل مشهور شد.درس مستقیم‏
شکست اعراب این بود که اسرائیل با جنگ کلاسیک رژیم‏های عربی،از بین‏
نمی‏رود بویژه که متکی به مدرن‏ترین سلاح‏های امریکا و اروپاست و باید با تقویت‏
گروههای چریکی با آن مبارزه کرد.
سازمان ملل طی قطعنامه‏ای اسرائیل را ملزم به عقب نشینی از اراضی‏
اشغالی نمود اما اسرائیل خودداری کرد.پس از آن شهر بیت المقدس را که تحت‏
حاکمیت اردن بود و بیت اللحم و 27 دهکده دیگر را طبق مصوبه‏ای که دولت‏
اسرائیل صادر کرد،ضمیمه خاک خود نمود و کوشید اقلیت 3 هزار نفری یهودی را
در بیت المقدس به اکثریت تبدیل کند که این تعداد را به 190 هزار تن رساند.در
11 آگوست 1969 مسجد الاقصی را به آتش کشیدند و علت آنرا اتصال سیم‏های‏
برق جلوه دادند.احداث شهرک‏های یهودی نشین در مناطق اشغالی با سرعت انجام‏
می‏شد و دولت اسرائیل می‏کوشید چهره اسلامی شهرهائی مانند بیت المقدس را


تبدیل به شهری یهودی نشین سازد.دولت غاصب بعنوان یافتن الواح و کتیبه‏ها و
یادبودهای انبیاء و اقوام گذشته دست به حفاری‏های زیادی در اطراف مسجد
صخره و مسجد الاقصی و حرم بیت المقدس زد تا بدینوسیله علاوه بر آواره کردن‏
عده‏ای دیگر از اعراب،زمینه ویران سازی و تجدید بنای این اماکن را فراهم نماید.
اسرائیل با حمایت امریکا،انگلیس و اروپا با قدرت پیش رفت و پس از مدت‏ها
تلاش و علیرغم مخالفت‏های زیاد اعراب و حتی مخالفت سازمان ملل سرانجام‏
دولت اسرائیل پایتخت خود را از تل آویو به اورشلیم(بیت المقدس)انتقال داد

نظرات 3 + ارسال نظر

یکی می گوید پیروزی دیگری می گوید شکست!
اختلاف نظر یک واقعیت است و نمایش واقعیت ها زیباست...
http://kntu.blogsky.com/1387/10/29/post-7887

ن.س. یکشنبه 29 دی 1387 ساعت 22:42

با سلام. خیلی دوست دارم در مورد اسراییل عمیق تر صحبت کنیم. در اینکه قویترین نیروی نظامی خاورمیانه هست هیچ شکی نیست(اخیرا پیشرفته ترین سامانه ی موشکی و نظامی آمریکا به اسراییل وارد شد)
اما من دقیقا نمیدونم ما با مردمان این کشور مشکل داریم(در مسابقات ورزشی با آنها بازی نمیکنیم!) یا با حکومت این کشور(تهدیدها و قطع رابطه با این کشور)

سوالی که برای من پیش آمده این است که آیا مردمان این کشور آدم هستند یا نه؟

اگر هستند چرا وقتی یک غیر نظامی اسراییلی کشته میشه در تلویزیون میگن یک غیر نظامی اسراییلی به هلاکت رسید؟

اصلا به طور کلی در رابطه با اسراییل (حکومت و مردم ) ما چه موضعی داریم؟ آیا اونها هم همین طوری در قبال ما و مردم کشورمون موضع گیری میکنن؟ واقعا من که نتونستم درک کنم...
خواهش میکنم راهنمایی بفرمایید...

ممنون

سپهر سارجانی یکشنبه 29 دی 1387 ساعت 22:56

خیلی کارای بد دیگه ای هم کرد خیلی آدم هم کشت ولی هیچ وقت... هیچ وقت... (ضمیمه) رو (ز) ننوشت باور کن

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد