KNToosi.in - همکلاســــی

وبلاگ گروهی دانشجویان ِ دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی

KNToosi.in - همکلاســــی

وبلاگ گروهی دانشجویان ِ دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی

زنده باد تساوی

ما به مردها گفتیم: می خواهیم مثل شما باشیم. مردها گفتند: حالا که این قدر اصرار می کنید، قبول ! و ما نفهمیدیم چه شد که مردها ناگهان این قدر مهربان شدند.

وقتی به خود آمدیم، عین آن ها شده بودیم. کیف چرمی یا سامسونت داشتیم و اوراقی که باید بهش رسیدگی می کردیم و دسته چک و حساب کتاب هایی که مهم بودند.. با رئیس دعوایمان می شد و اخم و تَخم اش را می آوردیم خانه سر بچه ها خالی می کردیم. ماشین ما هم خراب می شد، قسط وام های ما هم دیر می شد.. دیگر با هم مو نمی زدیم. آن ها به وعده شان عمل کرده بودند و به ما خوشبختی های بی پایان یک مرد را بخشیده بودند. همه کارهایمان مثل آن ها شده بود فقط، نه! خدای من! سلاح نفیس اجدادی که نسل به نسل به ما رسیده بود، در جیب هایمان نبود. شمشیر دسته طلا؟ تپانچه ماشه نقره ای؟ چاقوی غلاف فلزی؟ نه! ما پنبه ای که با آن سر مردها را می بریدیم، گم کرده بودیم.. همان ارثیه ای که هر مادری به دخترش می داد و خیالش جمع بود تا این هست، سر مردش سوار است. آن گلوله الیافی لطیفی که قدیمی ها بهش می گفتند عشق، یک جایی توی راه از دستمان افتاده بود. یا اگر به تئوری توطئه معتقد باشیم، مردها با سیاست درهای باز نابودش کرده بودند. حالا ما و مردها روبه روی هم بودیم. در دوئلی ناجوانمردانه. و مهارتی که با آن مردهای تنومند را به زانو درمی آوردیم، در عضله های روحمان جاری نبود..

سال ها بود حسودی شان می شد. چشم نداشتند ببینند فقط ما می توانیم با ذوقی کودکانه به چیزهای کوچک عشق بورزیم. فقط و فقط ما بودیم که بلد بودیم در معامله ای که پایاپای نبود، شرکت کنیم. می توانستیم بدهیم و نگیریم. ببخشیم و از خودِ بخشیدن کیف کنیم. بی حساب و کتاب دوست بداریم. در هستی، عناصر ریزی بودند که مردها با چشم مسلح هم نمی دیدند و ما می دیدیم. زنانگی فقط مهارت آراستن و فریفتن نبود و آن قدیم ها بعضی از ما این را می دانستیم. مادربزرگ من زیبایی زن بودن را می دانست. وقتی زنی از شوهرش از بی ملاحظگی ها و درشتی های شوهرش شکایت داشت و هق هق گریه می کرد، مادر بزرگ خیلی آرام می گفت: مرد است دیگر، نمی فهمد. مردها نمی فهمند. از مرد بودن مثل عیبی حرف می زد که قابل برطرف شدن نیست. مادربزرگ می دانست مردها از بخشی از حقایق هستی محروم اند. لمس لطافت در جهان، در انحصار جنس دوم است و ذات جهان لطیف است.


مادربزرگ می گفت کار زن ها با خدا آسونه. مردها از راه سخت باید بروند. راه میان بری بود که زن ها آدرسش را داشتند و یک راست می رفت نزدیک خدا. شاید این آدرس را هم همراه سلاح قدیمی مان گم کردیم.


به هر حال، ما الان اینجاییم و داریم از خوشبختی خفه می شویم. رئیس شرکت بهمان بن فروشگاه سپه داده و ما خیلی احساس شخصیت می کنیم. ده تا نایلون پر از روغن و شامپو و وایتکس و شیشه شور و کنسرو و رب و ماکارونی خریده ایم و داریم به زحمت نایلون ها را می بریم و با بقیه همکارهای شرکت که آن ها هم بن داشته اند و خوشبختی، داریم غیبت رئیس کارگزینی را می کنیم و ادای منشی قسمت بایگانی را درمی آوریم و بلندبلند می خندیم و بارهایمان را می کشیم سمت خانه. چقدر مادربزرگ بدبخت بود که در آن خانه می شست و می پخت. حیف که زنده نماند ببیند ما به چه آزادی شیرینی دست یافتیم. ما چقدر رشد کردیم.
افتخارآمیز است که ما الان، هم راننده اتوبوس هستیم هم ترشی می اندازیم. مهندس معدن هستیم و مربای انجیرمان هم حرف ندارد. هورا ما هر روز تواناتر می شویم. مردها مهارت جمع بستن ما را خیلی تجلیل می کنند. ما می توانیم همه کار را با همه کار انجام دهیم. وقتی مردها به زحمت بلدند تعادل خودشان را ایستاده توی اتوبوس حفظ کنند، ما با یک دست دست بچه را می گیریم با دست دیگر خریدها را، گوشی موبایل بین گردن و شانه، کارهای اداره را راست و ریس می کنیم. افتخارآمیز است.


دستاورد بزرگی است این که مثل هم شده ایم. فقط معلوم نیست به چه دلیل گنگی، یکی مان شب توی رختخواب مثل کنده ای چوب راحت می خوابد و آن یکی مدام غلت می زند، چون دست و پاهایش درد می کنند. چون صورت اشک آلود بچه ای می آید پیش چشمش. بچه تا ساعت پنج مانده توی مهد کودک... همه رفته اند، سرایدار مجبور شده بعد از رفتن مربی ها او را ببرد پیش بچه های خودش. نیمه گمشده شب ها خواب ندارد. می افتد به جان زن. مرد اما راحت است، خودش است. نیمه دیگری ندارد. زن گیج و خسته تا صبح بین کسی که شده و کسی که بود، دست و پا می زند. مادربزرگ سنت زده و عقب افتاده من کجا می توانست شکوه این پیروزی مدرن را درک کند؟ ما به همه حق و حقوقمان رسیده ایم. زنده باد تساوی

نظرات 18 + ارسال نظر
سپهر سارجانی یکشنبه 29 دی 1387 ساعت 16:05

من بهتون تبریک میگم
مبارکه
به قول علی دس دس دس...جیغ بوق سوت دس دس
....
به قول صادق با آرزوی توفیق روز افزون
به قول حمید موفق باشی
به قول خودم می دونی چرا زنها بیشتر از مردها عمر می کنند؟ . . . چون زن ندارن!

ممنون
ممنون از همه ی دوستان که شمارو همیاری کردن واسه این نظر (:
و ممنون از نظرتون

محمد یکشنبه 29 دی 1387 ساعت 16:14

بله کاملا درسته! (:

مائده یکشنبه 29 دی 1387 ساعت 16:15

خیلی قشنگ بود.
موفق باشی.

ممنون.قشنگ خوندین (:
مرسی از نظرت!

کیناز یکشنبه 29 دی 1387 ساعت 16:19

نتیجه اخلاقی : از ماست که بر ماست.

واقعا! ):
مرسی از نظرت!

وحید احمدپور یکشنبه 29 دی 1387 ساعت 16:42

با سلام

زن یعنی حضور روح عشق و لطافت در خانه
زن یعنی سنگ صبور مرد در برابر مشکلات اجتماعی
زن یعنی لبخنی شیرین هنگامی که وارد منزل می شوی
زن یعنی کسی که وقتی پر از فریادی با نگاهی فریاد هایت را نا بود می کند
و زن این معجزه ی خداوند این شیرینی زندگی برای مرد
اما چه شد این گونه شد ........
هنوز هم امیدی به بازگشت هست.
هنوز هم همه می گویند:( پسر تا زن نگیره آدم نمیشه ) این چه قانون زیبایست .
مرد هرگز نخواست جایش را به شما بدهد مرد می خواست همراهش باشید . مرد هرگز نخواست جایش را با شما عوض کند به دو دلیل :
۱. از کار سخت شما در منزل آگاه بود ( بین خودمون بمونه سلیقه نداشت )
۲.می دانست که اگر به جای او بروید سر کار توانا تر از او کار ها را انجام خواهید داد.

اول تشکر از تمام مادر ها و تمام خانم ها
بعدش هم تشکر از شما که یادآوری کردید



خیلی قشنگ معنی کردین

خواهش میکنم
تشکر از شما به خاطر نظرتون.

سارا it 87 یکشنبه 29 دی 1387 ساعت 17:16

شبنمممممم جونممم مرسی عزیزممم...خیلی قشنگ بود..

خواهشششششششش میکنم
مرسی.

محمد کامپوتر-نرم افزار یکشنبه 29 دی 1387 ساعت 17:23

تازه بقیشو نگفتی؟
اونجا هاش رو هم میگفتی که خانما باید سربازی هم برن و موقع جنگ جلوی گلوله تانک هم بایستند معلول بشن و شاهد تکه تکه شدن دوستای صمیمیشون باشن.برابریه دیگه!قرار نیست که فقط چیزای خوب رو تقسیم کنن!
دیگه از چماق مهریه هم نباید خبری باشه
کی گفته مردا باید نان آور خونواده باشن و خانما از صب تا شب فکر مدل لباس؟توی دوران رویایی برابری خانمها هم باید نصف اون چیزیو که می خورن خودشون در بیارن!برابریه دیگه شوخی که نیست!
به خدا قسم که برابری خوب چیزیه واسه مردا!!!فقط من موندم که این وسط چرا به جای اینکه مردا برن نظاهرات کنن برای برابری خانما میرن تظاهرات؟!
پیش بسوی برابری و تقسیم عادلانه مسولیت ها!

ممنون که بقیشو گفتین. ولی به نظر من با این شرایطی که داره پیش میاد تا چند وقت دیگه اگه کلا جای زن و مرد عوض نشه، خانما مجبور به انجام همه ی کارایی که آقایون می کنند میشن.
شما اصلا نگران نباشید:دی درضمن خانما خیلی وظایف سنگین تری از مردها دارن که مردها حتی اگر دوست داشته باشن اون کارو کنن نمی تونن!

کیارش یکشنبه 29 دی 1387 ساعت 17:31

wink,

tnx (;

محمد علی رودسرابی-برق یکشنبه 29 دی 1387 ساعت 18:06 http://omid20.com

سلام
مطلب جالبی بود
و تامل برانگیز
ولی به شدت با این جمله تان مخالفم:
لمس لطافت در جهان، در انحصار جنس دوم است

سلام
مرسی
استثنا هم وجود داره (;

شقایق-com یکشنبه 29 دی 1387 ساعت 18:08

وایییییییییییی!!!شبنم جون فوق العاده بود!!

مرسی عزیزم

زهرا یکشنبه 29 دی 1387 ساعت 19:33

خیلی جالب بود

ممنون. جالب خوندین (:

زن و مرد از بعد عاطفی و جسمانی متفاوتند، پس نیازهایشان نیز متفاوت خواهد بود و به طبع آن حقوق، نقش و جایگاهشان در مقابل یکدیگر....

آنچه باید به عنوان خواسته ی مرد و زن مطرح شود تساوی نیست بلکه عدالت است!

عدالت به آن معنی که هر چیز در جایگاه خود قرار بگیرد، نه آنکه زن به جای پررنگ کردن جایگاه و نقش خویش در جامعه به دنبال کسب جایگاه مرد باشد....

کاملا موافقم. ممنون.

رویا IT یکشنبه 29 دی 1387 ساعت 21:23

به آنچه هستیم قانع باشیم!! !

چشم! ولی قناعت همیشه هم خوب نیست.

پویا صفری٬ IT یکشنبه 29 دی 1387 ساعت 23:33 http://kntu.blogsky.com/?PostID=6000

درود بر شما

چندی پیش این نوشتار را در یکی از صفحات ۳۶۰ خوانده و عمیقا از چنین برداشت و رویه‌ای از برابری و و تساوی متأسف شدم و نظر خود را اینگونه ابراز داشتم که باری دیگر در این فضا نیز عرض می نمایم:

به گمان من نیز تبیین چنین برابری در جامعه که تنها به سوی برابری یک طرفه و در واقع تبیین چنین نقشی برای زنان جامعه به برابری نینجامیده و موجب چنین عواقبی می گردد که در این نوشتار ذکر رفت
به گمان من در این برابری نباید تنها نقش زنان یک جامعه را اینگونه تبیین نمود بلکه باید نقش مردان جامعه نیز در سوی این تغییرات نیز به سوی تساوی بیشتری بگراید بدین معنی که اولا باید تصور خاص از "زن" و "زن بودن"، و "مرد" و "مرد بودن" از شکل سنتی خود در هر دو جنس تغییر کند و نه فقط در یک جنسیت زنانه خود
به توضیح مضافات نمی پردازم و اینگونه مطلب خود را توضیح می دهم که به گمانم نوع روابط و تقسیم کارها در خانواده های ما زمانی معنای عادلانه می یابد که اولا مردان و زنان در احراز وظایف و مسئولیت های اجتماعی از فرصت های برابر بهره مند باشند
دوما نقش هایی را بپذیرند که با استعدادها و قابلیت های طبیعی آن ها سازگار است
و سوما گزینش آن ها آزادانه صورت پذیرفته باشد و نه تحت اجبار
بنابراین به گمان من "برابری فرصت ها"، "قابلیت های طبیعی" و گزینش آزادانه سه شرط اصلی برای تخصیص عادلانه نقش ها و وظایف اجتماعی و خانوادگی است که به گمانم در نوشتار فوق شاید تنها این برابری فرصت ها به نوعی لحاظ شده ایت و نادیده گرفتن قابلیت های طبیعی و شاید هم تا به حدی گزینش نابرابر موجب چنین اشکالاتی شده است
در صورت در نظر گرفتن شرایط فوق چنین معنایی را نخواهیم داشت که زنان نقش های سنتی خود را رها کنند. در خانه ماندن و به کارهای منزل و کودکان رسیدگی کردن مطلقا اشکالی ندارد، آنچه اشکال برانگیز و نا عادلانه است این است که این نقش ها به زنان تحمیل می شود
به گمان من از جمله کارهایی که می توان در راستای عادلانه تر نمودن و بنای فرهنگ صحیح اینگونه نقش ها در خانواده ها به انجام رسانید این است که پدران و مادران نقش های سنتی زنانه و مردانه را با هم انجام دهند
بدین ترتیب با عادلانه تر نمودن اینگونه فرهنگ ها تبیین نقش های برابر با رعایت حداقل شرایط برابر ذکر شده می توان به تساوی و عدالت محقانه ی بیشتری دست یافته و آن را بنا ساخت

با آرزوی بهترین ها و دستیابی به عدالت و تساوی حقیقی
تا درودی دگر بار بدرود

(در این برابری نباید تنها نقش زنان یک جامعه را اینگونه تبیین نمود بلکه باید نقش مردان جامعه نیز در سوی این تغییرات نیز به سوی تساوی بیشتری بگراید )
با همه ی حرفاتون موافقم ولی با این جملتون بیشتر موافقم!
ممنون از نظرتون.

غزاله دوشنبه 30 دی 1387 ساعت 00:32

خیلی قشنگ بود
مرسی شبنم جون

مرسی!
خواهش خانمی.

حوریه جعفری-کامپیوتر دوشنبه 30 دی 1387 ساعت 02:26

چیزی که باید تغییر میکرد و بکند نگاه جامعه به زن است!

ممنون از پستت شبنم جان!

خواهش می کنم.

مهشید دوشنبه 30 دی 1387 ساعت 15:06


ممنون!

خواهش می کنم!

ص دوشنبه 30 دی 1387 ساعت 19:31

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد