KNToosi.in - همکلاســــی

وبلاگ گروهی دانشجویان ِ دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی

KNToosi.in - همکلاســــی

وبلاگ گروهی دانشجویان ِ دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی

مسابقه رضا (۲)

یه سری ادم با حال مثل من دوست دارن هر از چند گاهی یه حالی به اینجا بدن و......
در همین جا اعلام میکنم که :

۱.به نظر شما دفعه بعد نوبت کیست؟

۲. ((دیوانه بودن او درست است و مسلم واین هم درست است که جای تاسف است و تاسف در این است که درست است)) از کدام نمایش نامه است؟

اگر کسی به هر دو این سوال جواب درست بده خودم نه اما سعی میکنم رای گیری کنم و یکی رو بفرستم بالا عربی برقصه

راستی میتوانید نام فرد مورد نظر خود را اینجا بگین

کسایی که من رو میشناسن میدونن که من با کسی مشکلی ندارم فقط یه نفر بود که اونم تو تمرین امروز واسه بچه های تو زمین مشخص شد که مشکلی نیست بین ما

به نظر خودم کاملا تابلو بود این پستم حتی حمیدم یه اشاره ای کرد اما مطمئن نبود

  

اگه اینجا دعوا بشه و امار نظرات بالا بره

به نفع کی هست؟ حمید غیر از اینه که به نفع تو و صاحب سایت؟

حالا بگو ببینم که اگه یکی از رفیقات سر همین مسخره بازیا ازت دلگیر شه به نفع کیه؟


از اینکه اینقدر می زارن گنده شی بترس

فقط حمید جواب بده

 

زمان ثبت : جمعه 8 آذر ماه سال 1387 ساعت 17:35
نویسنده : حمید توکلی، فناوری اطلاعات
ایمیل : Kntu.Blog@Gmail.com

وب/وبلاگ : http://kntu.blogsky.com/1387/06/26/post-5733/

رضا جان!

مگر دعوا و بالا رفتن نظرات هم منفعتی دارد!؟

رضا جان، دوست خوبم، مثل اینکه موقعیت منو تو همکلاسی اشتباه گرفتی، من اینجا یه سرویس دهنده هستم، سرویس دهنده در یک جامعه ی واقعی، کارهایی مثل چایی آوردن و طی کشیدن رو انجام میده و در این جامعه ی الکترونیک کارهایی مثل اعمال بند طول معیار و رفع اشکالات فنی وبلاگ و از این جور کارهای خدماتی....

این متن را حتما بخوان:
http://kntu.blogsky.com/1387/06/26/post-5733/

صاحب سایت، مدیران بلاگ اسکای، از تبلیغی که برای همکلاسی گذاشته اند سود می برند، بله برای آنها منفعت دارد اما در ازای پولی که از تبلیغات به دست می آورند به ما خدمات می دهند، پول سرورهایشان را می دهند، سایت را توسعه می دهند، در یک کلام، برای ما کار می کنند....
البته آنها هم از دعوا و نظرات بالا سودی نمی برند، چون قسمت نظرات تبلیغات ندارد!



من کاری نکردم که کسی بخواد ازم دلگیر بشه، نمی دونم منظورت به چه موضوعی هست، در هر صورت معذرت می خوام!


گنده شم!؟
کی میزاره من گنده شم!؟
گنده شدن چی هست اصلا....

هر وقت فکر کردی همکلاسی منو گنده کرده، برو اون متن هایی که توش در مورد جهل مرکب من صحبت شده، متن هایی که توش منو گاو یا احمق خطاب کردن رو بخوون، توی همین همکلاسیه و نمونش در مورد سایر همکلاسی ها منتشر نشده!

برو اون نظراتی که در آنها احمق، سوسک، دیوانه و جاهل خطاب شدم رو مرور کن تا فراموش نکنی حمید توکلی ای که در مورد گنده بودنش حرف میزنی، مخاطب  بیشترین تعداد نقد و یا بدترین توهین ها در همکلاسی بوده!

در کل متوجه منظورت نشدم، موفق باشی!
زمان ثبت : جمعه 8 آذر ماه سال 1387 ساعت 17:35
نویسنده :
ایمیل :

وب/وبلاگ :

بیاین یه کم دیدمونو باز کنیم
زمان ثبت : جمعه 8 آذر ماه سال 1387 ساعت 17:59
نویسنده : نویسنده
ایمیل :

وب/وبلاگ :

اگه کسی منظور من رو نفهمیده یه نگاهی به اوایل بندازه...
وقتی حمید همش میرفت جلو تا به قول بعضی ها از حق ما دفاع کنه کی پشتش بود؟
وقتی گفتن اقای توکلی یه ترم شما پر چند نفر ناراحت شدن؟ اصلا چند نفر فهمیدن؟ دیگه نمیپرسم که چند نفر رفتن تا کار حمید رو حل کنن...
حمید زیاد خودت را درگیر نکن
زمان ثبت : جمعه 8 آذر ماه سال 1387 ساعت 18:05
نویسنده : حمید توکلی، فناوری اطلاعات
ایمیل : Kntu.Blog@Gmail.com

وب/وبلاگ : http://Kntu.BlogSky.Com/?PostID=6853

شرمنده من بیشتر گیج شدم، خیلی پیچیده حرف میزنی رضا جان، ارتباط این متن با این نظری که دادی چیه!؟

سر کاریه!؟
زمان ثبت : جمعه 8 آذر ماه سال 1387 ساعت 18:24
نویسنده : A
ایمیل :

وب/وبلاگ :

منظور این آقاهه اینه که چرا شما معروف شدی چرا من معروف نشدم چون در جال حاضر همه حمید توکلی رو می شناسن ::

************

مهد کودک شده به خدا اول بابک سلمان بدش این فردا یکی دیگه

***********************

روش جدید معروف شدن :
با ایجاد همهمه در همکلاسی در کمتر از 24 ساعت معروف شوید 100% تضمینی


زمان ثبت : جمعه 8 آذر ماه سال 1387 ساعت 18:28
نویسنده : A
ایمیل :

وب/وبلاگ :

از مدیر محترم بلاگ ::جناب آقای توکلی تقاضایی برای اضافه کردن بندی به قوانین ،مبنی بر عدم انتشار مطالب زرد دارم


ممنون
زمان ثبت : جمعه 8 آذر ماه سال 1387 ساعت 19:37
نویسنده :
ایمیل :

وب/وبلاگ :

دیسلایک برای دعوا و تفرقه در بین دوستان
زمان ثبت : جمعه 8 آذر ماه سال 1387 ساعت 20:38
نویسنده : پویا ضیایی کندری
ایمیل :

وب/وبلاگ :

حالا این وسط این موضوع چه ربطه به تحلیل سیاسی داره؟؟!! =))
حمید هم غول چراغ جادو شده ما خبر نداشتیم؟!
اون هم یه همکلاسی مثل بقیه و خاکی و مهربونه... اینجوری هم عین عمو محمد می مونه! (قافیه داشت!)
--------------------------------------
جدا من هم از دست حمید یه کمی ناراحت هستم... و اون هم اینه که چرا مطالب زرد رو اجازه انتشار می دی؟! :دی :))
زمان ثبت : جمعه 8 آذر ماه سال 1387 ساعت 20:47
نویسنده : رویا  IT
ایمیل :

وب/وبلاگ :

آقای یاکوزا درسته توی یه گروه یه مدت طولانی خاک صحنه خوردیم ٫ ولی متاسفانه باید بگم با حرفاتون موافق نیستم!!

از بیخ و بن غلطه! شاید باید بیشتر تو همکلاسی باهاشون آشنا بشید تا برداشت اولیه تون عوض شه!

خلاصه اینکه انتظار داشتم بعد از کلاس چهارشنبه اولین پستتون تعریف و تمجید از کانون تئاتر باشه!! !!

زمان ثبت : جمعه 8 آذر ماه سال 1387 ساعت 20:53
نویسنده : reza yakuza
ایمیل :

وب/وبلاگ :

حمید من به خاطر خودت گفتم
اگه بعدا مشکلی پیش اومد یاد حرف من بیفت
من نیازی به محبوبیت ندارم در واقع همین که عین سگ از من میترسن که اسم نمی نویسن واسه من کافیه
خودت رو واسه کسا یی داری خراب میکنی که حتی جرات ندارن اسم بدن
دلم واست می سوزه
من رفقای خودم رو دارم
زمان ثبت : جمعه 8 آذر ماه سال 1387 ساعت 21:07
نویسنده : نویسنده
ایمیل :

وب/وبلاگ :

من نمی فهمم
یعنی هیچ کس نمی فهمه؟
خانوم it من چی گفتم که مخالفین؟
حمید میدونم که فهمیدی اما نمی دونم چرا اینجوری میکنی؟
وقتی گفتن یه ترم نمیتونی درس بخونی چه حالی شدی؟
وقتی دیدی تنها کسی که حالش گرفته شده خودتی چه حالی شدی؟اصلا  به من چه
هر کاری دلت میخواد بکن
برو دلت رو به حرف کسایی خوش کن
که فقط ضربه خوردی ازشون اما نمی خوای به خودت بیای
به نظر من نظر دادن بقیه به این متن اشتباه چون نمی دونن چه خبره
فقط خودش میدونه
زمان ثبت : جمعه 8 آذر ماه سال 1387 ساعت 21:24
نویسنده : سپهر سارجانی
ایمیل : sarjani@live.com

وب/وبلاگ :

باید دید اصلا چرا نظر میدهیم
من فکر می کنم که ما نظر میدیم تا بتونیم با هم رایزنی کنیم نظرات همدیگر را بخوانیم تا بتوانیم از آنها استفاده کنیم و در پایان باید بگم این موضوع هیچ ارتباطی با حمید نداره چون حمید مگه از این راه پولدار میشه یا به جایی میرسه اگه قیق اون بالارو بخونی وبلاگ گروهیه
نمیدونم چرا در تصمیم گری ها اینقدر عجله می کنم
من بودم این پست اشتباه را برای بالا بردن شخصیت خودم در بین همکلاسیام پاک میکردم
با آرزوی مطالب پر محتوا و به دور از حاشیه
زمان ثبت : جمعه 8 آذر ماه سال 1387 ساعت 21:26
نویسنده : سپهر سارجانی
ایمیل : sarjani@live.com

وب/وبلاگ :

اون میکنم در خط 6 نظر من می کنی هست ها
موفق باشی
زمان ثبت : جمعه 8 آذر ماه سال 1387 ساعت 21:46
نویسنده : b
ایمیل :

وب/وبلاگ :

خیلی بی کار هستید
زمان ثبت : جمعه 8 آذر ماه سال 1387 ساعت 21:46
نویسنده : حمید توکلی، فناوری اطلاعات
ایمیل : Kntu.Blog@Gmail.com

وب/وبلاگ : http://kntu.blogsky.com/1387/05/06/post-5084/

رضا جان نمی دونم چرا بعد از این همه مدت داری مساله ی تعلیق منو بررسی می کنی!

هنوز هم ربط نظراتت با متن رو نمی فهمم، ولی از این نظر آخری متوجه شدم که خیلی خیلی از واقعیت های پیش اومده بی خبری.....

رضا جان، به خدا قسم موقعی که تعلیق شدم، کسانی از من حمایت کردند که نه دیده بودمشون و نه اسمشون رو تا اون موقع شنیده بودم، کسایی تو مشکلات خودشون رو به من رسوندن که تو شادیهام حضور نداشتن....

من واقعا نمی دونم این حرفات رو بر چه اساسی می زنی، اون موقع اصلا حال من گرفته نشد، شاید تنها کسی که حالش گرفته نشد خود من بودم، یادت رفته که با وجود اینکه بارها بچه ها برای حل مشکلات نامه امضاء کرده بودن، روزی که برای حمایت از همکلاسیشون امضا جمع کردن رکورد تعداد امضاء رو شکستن!؟

یادت رفته که آخرش به خاطر همین حمایت ها من تعلیق نشدم...

یادت رفته تریبون آزاد انجمن اسلامی توی عمران و حمایت بچه های دانشکده های مختلف رو!؟

یادت رفته پخش شب نامه ها رو!؟

انتشار متن های مختلف توی همکلاسی و خیلی از حمایت های زبانی و عملی دیگه که به قدری روی روند کار تاثیر داشت که توی جلسه ی کمیته ی انضباطی، دبیر کمیته، آقای نوربخش رو در حضور اعضای هیئت علمی و منی که به عنوان متهم حضور داشتم تحقیر کرد، کسی رو تحقیر کرد که بر علیه من پرونده سازی های دروغین کرده بود....
توی همون کمیته ای که آقای نوربخش توقع داشتند دستور حذف همکلاسی صادر بشه، یکی از اعضای هیئت علمی پیشنهاد رسمی شدن همکلاسی رو پیش کشید...

رضا جان، باور کن از ته دل اینو بهت میگم، با وجود همکلاسی هایی که دارم دوست دارم هر ترم تعلیق بشم و همیشه غرق در مشکلات باشم...

رضا جان، باور کن هر وقت جمع همکلاسیهامو میبینم دلم شاد میشه، هر موقع میام دانشکده احساس می کنم به خونه ی خودم اومدم، همه این حرفا رو از ته دل میزنم...

به جون خودم دوست دارم گاهی در حضور همکلاسی ها عمدا زمین بخورم، چون مطمئنم که همیشه کسانی هستند که دستمو بگیرن و بلندم کنن، واقعا زمین خوردن رو دوس دارم...

و واقعا متوجه حرفات نمیشم.....
زمان ثبت : جمعه 8 آذر ماه سال 1387 ساعت 22:21
نویسنده : رامین ف
ایمیل :

وب/وبلاگ :

رضا جان هرکی که دوستش داری اینهمه گیر نده...مشکلی داری با حمید برو مثل دوتا مرد گنده با هم حرف بزنین....به کسی هم توهین نکن....اگه از ریخت حمید خوشت نمیاد خب بهش بگو....سعی کن به چیزای بیخود و ساده گیر ندی...همین دیگه...حمید هم آدم بدی نیست باهم مهربون باشین
زمان ثبت : جمعه 8 آذر ماه سال 1387 ساعت 23:04
نویسنده : ایتی
ایمیل :

وب/وبلاگ :

اقای قاضی پور بشین سرجات بابا حال نداریم
ورودی جدید هستم واصلا هم نمی دونم موضوع شما وحمید چیه ولی اصلا از حرف زدنت خوشم نیومد خودتو اصلاح کن
طرف اقای توکلی رو میگیرم وخودم هم معرفی نمی کنم چون اصلا به تو ربط نداره
زمان ثبت : جمعه 8 آذر ماه سال 1387 ساعت 23:52
نویسنده : نیما
ایمیل :

وب/وبلاگ : http://jabeabzar.com

آقا رضا بفهم چی می گی!
درضمن اگه محرفی داشتی و  نمی خواستی الکی شلوغ کنی به خود حمید pm می دادی.
زمان ثبت : شنبه 9 آذر ماه سال 1387 ساعت 00:03
نویسنده : مهندس سلمان
ایمیل :

وب/وبلاگ :

آقای ( آی انگلیسی ) .دهن من رو باز نکن!! من که می دوم  کی هستی اما همین که جرات نکردی اسمت رو بنویسی برام کافیه!!اسم من رو برای چی الکی میارری؟؟ من که رفتم .دیگه چرا ول کن من نیستید؟؟ آدم حسود بدبخت.
زمان ثبت : شنبه 9 آذر ماه سال 1387 ساعت 00:32
نویسنده : مجتبی معصوم پور
ایمیل :

وب/وبلاگ :

رضا جان و حمید جان بیاید با هم دوست باشیم حالا همدیگرو ببوسید اگه آشتی نکنید هر دوتاتونو میکشم بعد جسدتونو تکه تکه میکنم میدم روباتم بخوره
زمان ثبت : شنبه 9 آذر ماه سال 1387 ساعت 08:24
نویسنده : صادق عباسی-8615103
ایمیل :

وب/وبلاگ :

آقا رضا!!

این چه طرز حرف زدنه مرد مومن!!

کی از تو مثل سگ میترسه؟؟!!

ببین این دعوایی که الان با حمید راه انداختی قبلا هم با من داشتی!!

یادته نتیجش چی شد؟؟؟   قرار شد بیای روز آشتی کنون دانشکده علوم! چهارشنبه!! درسته؟؟

اومدی؟؟؟؟

به خدا دانشگاه یا همین همکلاسی جای دعوا کردن نیست؟؟

من نمی‌فهمم مگه خوبه آدم اسمش در بره همه جا و همه بشناسنش؟؟

خیلی بچه‌ای به خدا

با آرزوی توفیق روزافزون
زمان ثبت : شنبه 9 آذر ماه سال 1387 ساعت 09:42
نویسنده : ف
ایمیل :

وب/وبلاگ :

خیلی بی ادبی
دلت واسه خودت بسوزه من فکر می کردم که فقط با حمید مشکل داری ولی مثه اینکه تو با خودت مشکل داری که همه بچه ها رو سگ خطاب کردی
بی ادب
کسی هم از تو نمی ترسه تو ارزش دهن به دهن گذاشتن نداری
زمان ثبت : شنبه 9 آذر ماه سال 1387 ساعت 12:31
نویسنده :
ایمیل :

وب/وبلاگ :

نظرات رو نخوندم. ولی منم به بچه ها توصیه میکنم اینقدر این حمید توکلی رو بزرگش نکنید!!!!
اونم مثل ما دانشجو !!!
خودشم اینو گفته بهتون اما شما فکر می کنین چون اسم همکلاسی رو یدک میکشه....

نه برای حمید خوبه نه برای شما که اینقدر حمید رو بزرگ کنین!!!
بهتره یکم به خودتون متکی باشین!!!

البته همه ی شما فقط برای منافعتون دوست دارین حمید بزرگ شه . می خواین مثل همیشه اونوو بندازین جلو و بدش کنین تا کارای خودتون راه بیفته!!!

زمان ثبت : شنبه 9 آذر ماه سال 1387 ساعت 14:13
نویسنده : من
ایمیل :

وب/وبلاگ :

بستهههههههههههههههههههههههههه
خجالتتتتتتتتتتتتتتتتتت بکشیدددددددددددددددد
زمان ثبت : شنبه 9 آذر ماه سال 1387 ساعت 20:50

من از پستی که گزاشتم و در انجا با یکی از بچه ها یه کم.......... به سرم زد که یه همچین کاری کنم و یه کم شما رو سر کار بزارم و این بود انچه شما خواسته اید

جواب مسابقه رضا (۱)

پول بهتر است یا ثروت؟  :  البته پول با ثروت

اره بچم خیلیم بچم.....  : از فیلم قیصر

این پسر فکر میکنه خیلی از من دوره......   : از فیلم اژانس شیشه ای

که خوشبختانه برنده نداشت و یه بندری از بیخ گوشم رد شد


عزیزانی که با من بد حرف زدن خیلی بی ادب هستن
خود حمید میدونه که من باهاش مشکلی ندارم
اما شاید نفر بعدی شما باشین پس سعی کنین ارامش خود را حفظ کنید
نظرات 8 + ارسال نظر
شبنم کامپیوتر شنبه 9 آذر 1387 ساعت 22:51


خدا به خیر بگزرونه

میگزرونه
اما از این به بعد همه سریع قاطی بازی در نیارن
یه نصیحت: تو پست های مشکل دار نظر ندین
چون ممکنه بعد خودتون ناراحت شین
البته منظورم شما نیستین

من می دونستم سرکاریه!

یه حدس زدی اما مطمئن نبودی
منم فهمیدم که چقدر انسان بی کار وجود داره

رویا IT شنبه 9 آذر 1387 ساعت 23:30

مخم دود زد!!

باورم شده بود فردا پس فردا به دست هواداران آقای توکلی به زیر تریلی تشریف فرما بشید!!

پس سرکار بودیم؟!!

فکر میکنی دفعه بعد نوبت کیه؟
فکر کنم لقب (اسطوره سر کاری) واسم خوب باشه

reza yakuza یکشنبه 10 آذر 1387 ساعت 00:25

javabe soalamam bedin age hal kardin

[ بدون نام ] یکشنبه 10 آذر 1387 ساعت 00:51

الان همه چیو پیچوندی؟یعنی باور کنیم؟

من در همینجا می توانم خودم را اسطوره سر کار ی بنامم
وقتی که این دختر خانوم هنوز باور نکرده قضیه چیه
IP: 78.157.47.226

frid یکشنبه 10 آذر 1387 ساعت 01:11

در راستای اینکه یکی باید عربی برقصه من باید بگم که اون کسی نیست جز ابوبکر سلماسی عضو تیم ورزشی...

اول سوال رو جواب بده بعد بچه مردم رو ......
اصلا به نظر من خودت باید بیای بالا

عباس ال طعمه یکشنبه 10 آذر 1387 ساعت 08:43


دمت گرم

اقایی
همه اونایی که با من بد حرف زدن دیگه روشون نمیشه اینجا چیزی بگن

[ بدون نام ] یکشنبه 10 آذر 1387 ساعت 15:58

به آی پی من چی کار داری این وسط؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد