KNToosi.in - همکلاســــی

وبلاگ گروهی دانشجویان ِ دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی

KNToosi.in - همکلاســــی

وبلاگ گروهی دانشجویان ِ دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی

مخصوص حمید

اگه اینجا دعوا بشه و امار نظرات بالا بره

به نفع کی هست؟ حمید غیر از اینه که به نفع تو و صاحب سایت؟

حالا بگو ببینم که اگه یکی از رفیقات سر همین مسخره بازیا ازت دلگیر شه به نفع کیه؟


از اینکه اینقدر می زارن گنده شی بترس

فقط حمید جواب بده


نظرات 25 + ارسال نظر
ایمان زند جمعه 8 آذر 1387 ساعت 17:33

منم که چیزی نفهمیدم. رضا جان بیشتر توضیح بده لطفا

رضا جان!

مگر دعوا و بالا رفتن نظرات هم منفعتی دارد!؟

رضا جان، دوست خوبم، مثل اینکه موقعیت منو تو همکلاسی اشتباه گرفتی، من اینجا یه سرویس دهنده هستم، سرویس دهنده در یک جامعه ی واقعی، کارهایی مثل چایی آوردن و طی کشیدن رو انجام میده و در این جامعه ی الکترونیک کارهایی مثل اعمال بند طول معیار و رفع اشکالات فنی وبلاگ و از این جور کارهای خدماتی....

این متن را حتما بخوان:
http://kntu.blogsky.com/1387/06/26/post-5733/

صاحب سایت، مدیران بلاگ اسکای، از تبلیغی که برای همکلاسی گذاشته اند سود می برند، بله برای آنها منفعت دارد اما در ازای پولی که از تبلیغات به دست می آورند به ما خدمات می دهند، پول سرورهایشان را می دهند، سایت را توسعه می دهند، در یک کلام، برای ما کار می کنند....
البته آنها هم از دعوا و نظرات بالا سودی نمی برند، چون قسمت نظرات تبلیغات ندارد!



من کاری نکردم که کسی بخواد ازم دلگیر بشه، نمی دونم منظورت به چه موضوعی هست، در هر صورت معذرت می خوام!


گنده شم!؟
کی میزاره من گنده شم!؟
گنده شدن چی هست اصلا....

هر وقت فکر کردی همکلاسی منو گنده کرده، برو اون متن هایی که توش در مورد جهل مرکب من صحبت شده، متن هایی که توش منو گاو یا احمق خطاب کردن رو بخوون، توی همین همکلاسیه و نمونش در مورد سایر همکلاسی ها منتشر نشده!

برو اون نظراتی که در آنها احمق، سوسک، دیوانه و جاهل خطاب شدم رو مرور کن تا فراموش نکنی حمید توکلی ای که در مورد گنده بودنش حرف میزنی، مخاطب بیشترین تعداد نقد و یا بدترین توهین ها در همکلاسی بوده!

در کل متوجه منظورت نشدم، موفق باشی!

[ بدون نام ] جمعه 8 آذر 1387 ساعت 17:35

بیاین یه کم دیدمونو باز کنیم

نویسنده جمعه 8 آذر 1387 ساعت 17:59

اگه کسی منظور من رو نفهمیده یه نگاهی به اوایل بندازه...
وقتی حمید همش میرفت جلو تا به قول بعضی ها از حق ما دفاع کنه کی پشتش بود؟
وقتی گفتن اقای توکلی یه ترم شما پر چند نفر ناراحت شدن؟ اصلا چند نفر فهمیدن؟ دیگه نمیپرسم که چند نفر رفتن تا کار حمید رو حل کنن...
حمید زیاد خودت را درگیر نکن

شرمنده من بیشتر گیج شدم، خیلی پیچیده حرف میزنی رضا جان، ارتباط این متن با این نظری که دادی چیه!؟

سر کاریه!؟

A جمعه 8 آذر 1387 ساعت 18:24

منظور این آقاهه اینه که چرا شما معروف شدی چرا من معروف نشدم چون در جال حاضر همه حمید توکلی رو می شناسن ::

************

مهد کودک شده به خدا اول بابک سلمان بدش این فردا یکی دیگه

***********************

روش جدید معروف شدن :
با ایجاد همهمه در همکلاسی در کمتر از 24 ساعت معروف شوید 100% تضمینی


A جمعه 8 آذر 1387 ساعت 18:28

از مدیر محترم بلاگ ::جناب آقای توکلی تقاضایی برای اضافه کردن بندی به قوانین ،مبنی بر عدم انتشار مطالب زرد دارم


ممنون

[ بدون نام ] جمعه 8 آذر 1387 ساعت 19:37

دیسلایک برای دعوا و تفرقه در بین دوستان

پویا ضیایی کندری جمعه 8 آذر 1387 ساعت 20:38

حالا این وسط این موضوع چه ربطه به تحلیل سیاسی داره؟؟!! =))
حمید هم غول چراغ جادو شده ما خبر نداشتیم؟!
اون هم یه همکلاسی مثل بقیه و خاکی و مهربونه... اینجوری هم عین عمو محمد می مونه! (قافیه داشت!)
--------------------------------------
جدا من هم از دست حمید یه کمی ناراحت هستم... و اون هم اینه که چرا مطالب زرد رو اجازه انتشار می دی؟! :دی :))

رویا IT جمعه 8 آذر 1387 ساعت 20:47

آقای یاکوزا درسته توی یه گروه یه مدت طولانی خاک صحنه خوردیم ٫ ولی متاسفانه باید بگم با حرفاتون موافق نیستم!!

از بیخ و بن غلطه! شاید باید بیشتر تو همکلاسی باهاشون آشنا بشید تا برداشت اولیه تون عوض شه!

خلاصه اینکه انتظار داشتم بعد از کلاس چهارشنبه اولین پستتون تعریف و تمجید از کانون تئاتر باشه!! !!

reza yakuza جمعه 8 آذر 1387 ساعت 20:53

حمید من به خاطر خودت گفتم
اگه بعدا مشکلی پیش اومد یاد حرف من بیفت
من نیازی به محبوبیت ندارم در واقع همین که عین سگ از من میترسن که اسم نمی نویسن واسه من کافیه
خودت رو واسه کسا یی داری خراب میکنی که حتی جرات ندارن اسم بدن
دلم واست می سوزه
من رفقای خودم رو دارم

نویسنده جمعه 8 آذر 1387 ساعت 21:07

من نمی فهمم
یعنی هیچ کس نمی فهمه؟
خانوم it من چی گفتم که مخالفین؟
حمید میدونم که فهمیدی اما نمی دونم چرا اینجوری میکنی؟
وقتی گفتن یه ترم نمیتونی درس بخونی چه حالی شدی؟
وقتی دیدی تنها کسی که حالش گرفته شده خودتی چه حالی شدی؟اصلا به من چه
هر کاری دلت میخواد بکن
برو دلت رو به حرف کسایی خوش کن
که فقط ضربه خوردی ازشون اما نمی خوای به خودت بیای
به نظر من نظر دادن بقیه به این متن اشتباه چون نمی دونن چه خبره
فقط خودش میدونه

سپهر سارجانی جمعه 8 آذر 1387 ساعت 21:24

باید دید اصلا چرا نظر میدهیم
من فکر می کنم که ما نظر میدیم تا بتونیم با هم رایزنی کنیم نظرات همدیگر را بخوانیم تا بتوانیم از آنها استفاده کنیم و در پایان باید بگم این موضوع هیچ ارتباطی با حمید نداره چون حمید مگه از این راه پولدار میشه یا به جایی میرسه اگه قیق اون بالارو بخونی وبلاگ گروهیه
نمیدونم چرا در تصمیم گری ها اینقدر عجله می کنم
من بودم این پست اشتباه را برای بالا بردن شخصیت خودم در بین همکلاسیام پاک میکردم
با آرزوی مطالب پر محتوا و به دور از حاشیه

سپهر سارجانی جمعه 8 آذر 1387 ساعت 21:26

اون میکنم در خط 6 نظر من می کنی هست ها
موفق باشی

b جمعه 8 آذر 1387 ساعت 21:46

خیلی بی کار هستید

رضا جان نمی دونم چرا بعد از این همه مدت داری مساله ی تعلیق منو بررسی می کنی!

هنوز هم ربط نظراتت با متن رو نمی فهمم، ولی از این نظر آخری متوجه شدم که خیلی خیلی از واقعیت های پیش اومده بی خبری.....

رضا جان، به خدا قسم موقعی که تعلیق شدم، کسانی از من حمایت کردند که نه دیده بودمشون و نه اسمشون رو تا اون موقع شنیده بودم، کسایی تو مشکلات خودشون رو به من رسوندن که تو شادیهام حضور نداشتن....

من واقعا نمی دونم این حرفات رو بر چه اساسی می زنی، اون موقع اصلا حال من گرفته نشد، شاید تنها کسی که حالش گرفته نشد خود من بودم، یادت رفته که با وجود اینکه بارها بچه ها برای حل مشکلات نامه امضاء کرده بودن، روزی که برای حمایت از همکلاسیشون امضا جمع کردن رکورد تعداد امضاء رو شکستن!؟

یادت رفته که آخرش به خاطر همین حمایت ها من تعلیق نشدم...

یادت رفته تریبون آزاد انجمن اسلامی توی عمران و حمایت بچه های دانشکده های مختلف رو!؟

یادت رفته پخش شب نامه ها رو!؟

انتشار متن های مختلف توی همکلاسی و خیلی از حمایت های زبانی و عملی دیگه که به قدری روی روند کار تاثیر داشت که توی جلسه ی کمیته ی انضباطی، دبیر کمیته، آقای نوربخش رو در حضور اعضای هیئت علمی و منی که به عنوان متهم حضور داشتم تحقیر کرد، کسی رو تحقیر کرد که بر علیه من پرونده سازی های دروغین کرده بود....
توی همون کمیته ای که آقای نوربخش توقع داشتند دستور حذف همکلاسی صادر بشه، یکی از اعضای هیئت علمی پیشنهاد رسمی شدن همکلاسی رو پیش کشید...

رضا جان، باور کن از ته دل اینو بهت میگم، با وجود همکلاسی هایی که دارم دوست دارم هر ترم تعلیق بشم و همیشه غرق در مشکلات باشم...

رضا جان، باور کن هر وقت جمع همکلاسیهامو میبینم دلم شاد میشه، هر موقع میام دانشکده احساس می کنم به خونه ی خودم اومدم، همه این حرفا رو از ته دل میزنم...

به جون خودم دوست دارم گاهی در حضور همکلاسی ها عمدا زمین بخورم، چون مطمئنم که همیشه کسانی هستند که دستمو بگیرن و بلندم کنن، واقعا زمین خوردن رو دوس دارم...

و واقعا متوجه حرفات نمیشم.....

رامین ف جمعه 8 آذر 1387 ساعت 22:21

رضا جان هرکی که دوستش داری اینهمه گیر نده...مشکلی داری با حمید برو مثل دوتا مرد گنده با هم حرف بزنین....به کسی هم توهین نکن....اگه از ریخت حمید خوشت نمیاد خب بهش بگو....سعی کن به چیزای بیخود و ساده گیر ندی...همین دیگه...حمید هم آدم بدی نیست باهم مهربون باشین

ایتی جمعه 8 آذر 1387 ساعت 23:04

اقای قاضی پور بشین سرجات بابا حال نداریم
ورودی جدید هستم واصلا هم نمی دونم موضوع شما وحمید چیه ولی اصلا از حرف زدنت خوشم نیومد خودتو اصلاح کن
طرف اقای توکلی رو میگیرم وخودم هم معرفی نمی کنم چون اصلا به تو ربط نداره

نیما جمعه 8 آذر 1387 ساعت 23:52 http://jabeabzar.com

آقا رضا بفهم چی می گی!
درضمن اگه محرفی داشتی و نمی خواستی الکی شلوغ کنی به خود حمید pm می دادی.

مهندس سلمان شنبه 9 آذر 1387 ساعت 00:03

آقای ( آی انگلیسی ) .دهن من رو باز نکن!! من که می دوم کی هستی اما همین که جرات نکردی اسمت رو بنویسی برام کافیه!!اسم من رو برای چی الکی میارری؟؟ من که رفتم .دیگه چرا ول کن من نیستید؟؟ آدم حسود بدبخت.

مجتبی معصوم پور شنبه 9 آذر 1387 ساعت 00:32

رضا جان و حمید جان بیاید با هم دوست باشیم حالا همدیگرو ببوسید اگه آشتی نکنید هر دوتاتونو میکشم بعد جسدتونو تکه تکه میکنم میدم روباتم بخوره

صادق عباسی-8615103 شنبه 9 آذر 1387 ساعت 08:24

آقا رضا!!

این چه طرز حرف زدنه مرد مومن!!

کی از تو مثل سگ میترسه؟؟!!

ببین این دعوایی که الان با حمید راه انداختی قبلا هم با من داشتی!!

یادته نتیجش چی شد؟؟؟ قرار شد بیای روز آشتی کنون دانشکده علوم! چهارشنبه!! درسته؟؟

اومدی؟؟؟؟

به خدا دانشگاه یا همین همکلاسی جای دعوا کردن نیست؟؟

من نمی‌فهمم مگه خوبه آدم اسمش در بره همه جا و همه بشناسنش؟؟

خیلی بچه‌ای به خدا

با آرزوی توفیق روزافزون

ف شنبه 9 آذر 1387 ساعت 09:42

خیلی بی ادبی
دلت واسه خودت بسوزه من فکر می کردم که فقط با حمید مشکل داری ولی مثه اینکه تو با خودت مشکل داری که همه بچه ها رو سگ خطاب کردی
بی ادب
کسی هم از تو نمی ترسه تو ارزش دهن به دهن گذاشتن نداری

[ بدون نام ] شنبه 9 آذر 1387 ساعت 12:31

نظرات رو نخوندم. ولی منم به بچه ها توصیه میکنم اینقدر این حمید توکلی رو بزرگش نکنید!!!!
اونم مثل ما دانشجو !!!
خودشم اینو گفته بهتون اما شما فکر می کنین چون اسم همکلاسی رو یدک میکشه....

نه برای حمید خوبه نه برای شما که اینقدر حمید رو بزرگ کنین!!!
بهتره یکم به خودتون متکی باشین!!!

البته همه ی شما فقط برای منافعتون دوست دارین حمید بزرگ شه . می خواین مثل همیشه اونوو بندازین جلو و بدش کنین تا کارای خودتون راه بیفته!!!

من شنبه 9 آذر 1387 ساعت 14:13

بستهههههههههههههههههههههههههه
خجالتتتتتتتتتتتتتتتتتت بکشیدددددددددددددددد

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد