چند روزیست حالم دیدنیست
حال من از این و آن پرسیدنیست
هیچ کس اشکی برای ما نریخت
هر که با ما بود از ما گریخت
گاه بر روی زمین زل می زنم
گاه بر حافظ تفاءل می زنم
حافظ شیرین سخن فالم را گرفت
یک غزل آمد که حالی برسرشت
ما زیاران چشم یاری داشتیم
خود غلط بود آنچه می پنداشتیم
آخی
اگر شما این شعر رو گفتید خیلی قشنگ هست.و مطمئنا بهتر از این هم خواهد شد فقط به شرطی که تو وزن دقت بیشتری بشه.مثلا
هیچ کس اشکی برای ما نریخت
هر که با ما بود از ما میگریخت.مثلا اینجا به اندازه یه "می" کم داره.
من که حالا سواد انچنانی تو شعر ندارم.اما با همین یکم سوادم جرات جسارت رو به خودم دادم.
موفق باشید
مرسی نظر شما برای من مقدسه و اون رو با دل و جان می پذیرم
بسیار زیبا بود
راست میگه
چه غم انگیز!!!
خیلی با مفهوم بود. آفرین