دوست داشتنی ترین آدمی که تو زندگیت باهاش برخورد کردی کی بوده؟
برای شخصیت ایده آلی که توی ذهنت داری و دوست داری یه روزی بهش برسی مصداقی داری؟
یه سوال ساده که تو بچگی زیاد از هممی پرسیدیم:دوست داری چی کاره بشی؟
هنوز همون جوابی رو که بچه بودی به این سوال میدی یا یه جواب جدید؟
دوست داشتنی ترین کسی که دیدم اشتباه دید بود!
)
٬
موندم این مصداقم کدوم آرام گاهی رفته!
(همون قبرستان خودمون!
همیشه می خواستم برای والت دیزنی کارتون نقاشی کنم
حالا می خوام برای هالیوود فیلم تدوین کنم با کلی جلوه های ویژه توپ!!
مادرم
۱ - نمی تونم بگم اسمشو، از قبل میشناختمش، وقتی دیدمش تقریبا زبونم بند اومده بود، وقتی رفت تصمیم گرفتم رنگ چشماشو تو ذهنم جاودانه کنم!
2 - آره، دارم!
3 - رشته ای که انتخاب کردم رو خیلی دوس دارم، رشته های دیگرو هم دوس دارم!
دوست دارم محیط کارم بین مردم باشه!
آچار به دست گرفتن رو به خودنویس به دست گرفتن و یه سره امضا کردن ترجیح میدم!
از کارای دفترداری و حساب داری و منشی گری و بانکداری و تایپ... زیاد خوشم نمیاد، به نظرم این جور کارها رو باید به روبات ها واگذار کرد!
راه رفتن رو به یک جا نشستن ترجیح میدم، چون کمتر پیش میاد که از ایستادن و قدم برداشتن خسته بشم!
1.یکی از دوستانم بود!
2.نه
3.به خاطر وجود کنکور دیگه نمیتونم همون جواب رو بدم
اما هنوز دوست دارم باستان شناس بشم!
اما همیشه تو ذهنم دوست داشتم شاعر بزرگی بشم، هنوزم امید دارم.
خواهرم ساناز که هیچوقت ندیدمش
دوست دارم مثل آنتونی راببینز زندگی کنم.مثل صادق هدایت داستان بنویسم . مثل آدمهای خوب همه رو دوست داشته باشم.
دوست داشتم زمین شناس بشم که بعدا دیدم
ولی دبیرستان با خودم گفتم کامپیوتر یا هیچی
خودت میدونی کیه خیلی دوسش دارم
خیــــــــــــــــــــــــلی زیاد
تا این لحظه همونه که به خودت گفتم .
نمی دونم چرا ولی خیلی به خاطر حرفاش و کاراش ...
...
مصداقو نمی دونم اون یکی رو بپرس