KNToosi.in - همکلاســــی

وبلاگ گروهی دانشجویان ِ دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی

KNToosi.in - همکلاســــی

وبلاگ گروهی دانشجویان ِ دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی

از خودم بدم می آید

 

من با تمام نعمت هایی که دارا هستم

 

از خودم بدم می آید

از خودم که خالی از عاطفه

محبت

و احساس هستم

اما

کسی

مثل خودم ندیدم که

با تمام بی عاطفگی ها

و بی محبتی ها

از مردن ِ انسانی که

 تمام عمر

با گناه

 زندگی کرد و نتوانست و نفهمید که جبران کردن یعنی چه

اینقدر ناراحت شود

من ِ متفاوت

نمی خواهم که بادیگران مثل دیگران باشم و با خودم مثل خودم

می خواهم شخصیتی مستقل داشته باشم

اما نمی توانم

چون در مکانی هستم که هر لحظه اش

مردمش با افکار و نظر هایی متفاوت می چرخند

از خودم بدم می آید

وقتی احساس می کنم که هستم

ولی دلیلی برای بودن ندارم

از خودم بدم می آید

وقتی می بینم آنچه را که دوست ندارم انجام می دهم

از خودم بدم می آید

وقتی که می بینم کسی خودش را گول می زند

از خودم بدم می آید

وقتی که می بینم به جای اینکه از کسی بدم بیاید از خودم بدم می آید

از خودم بدم می آید وقتی که میبینم

در این دنیای پر و خالی از هدف ها و امیدواری ها به زندگی

برای من هدفی نیست که لایق آن باشم

از خودم بدم آمد وقتی که ندایی در من گفت :

آیا از من بهتر هم وجود دارد ؟

اما نمی دانستم که اینقدر خودخواه و مغرور هستم.

و من می خواهم به خودم کمک کنم تا مغرور نباشم ، انسانی پر عاطفه و محبت باشم ، با هدفی که تمام عمر سعی می کنم در راه تحقق آن بکوشم و امیدوارانه تر به زندگی خودم ادامه بدهم .

نظرات 8 + ارسال نظر
حامد شاهسوندی جمعه 22 شهریور 1387 ساعت 13:21

"وقتی که می بینم به جای اینکه از کسی بدم بیاید از خودم بدم می آید ، از خودم بدم می آید"

این قسمتو به شدت موافقم ...

روزی جمعه 22 شهریور 1387 ساعت 13:36

[سلام حامد اینجا باید پیدات کنم؟

حامد شاهسوندی جمعه 22 شهریور 1387 ساعت 13:42

به به .. ببین کی اینجاست !! پروفسور روزبه ...
روزی جان چوب کاری نکن تروخدا

امیدوارم هرچه زودتر ببینمت رفیق ..
موفق باشی

علی منتجبی جمعه 22 شهریور 1387 ساعت 14:30

وقتی احساس می کنم که هستم

ولی دلیلی برای بودن ندارم


بهترین دلیل بودن؛درک بودنه؛ با بودن؛از طرف خدا به ما یه فرصت عالی داده شده برای لذت بردن و عشق ورزیدن؛و در نهایت به نظر من عشق به خود و هر آنچه موجوده.
جالب بود.موفق باشید.

م.ر جمعه 22 شهریور 1387 ساعت 15:38

زیبا بود
ممنونم

خواهش میکنم

هادی بدری‌زاده جمعه 22 شهریور 1387 ساعت 17:02

نوشته بسیار زیبایی بود. از آدرس روی عکس این مطلب به وبلاگی رسیدم... نوشته شما آنجا بود با نام نویسنده‌اش: آقای سجاد سراجی.
بهتر بود که رفرس را دقیق‌تر از اینگونه که داده‌اید عنوان می‌کردید.
و معمولاً در چنین مواردی از خوانندگان مطلب خواهش می‌شود نظراتشان را راجع به متن در صفحه اصلی برای نویسنده متن بگذارند و نه در اینجا...
ببخشید بابت تذکر...
در کل نوشته‌هاتون برام بسیار جذاب و قشنگ است... ممنون.

از این به بعد دقیق تر اعلام میکنم.خواهش میکنم

رویا IT جمعه 22 شهریور 1387 ساعت 23:25

دلم کباب شد!
ولی پایان امیدوار کننده ای داشت!!

چقدر بده این احساس!
آدم وقتی از خودش خوشش میاد و از زندگی لذت می بره که
اون کاری رو بکنه که دلش می خواد!
بی خیال زندگی کردن و گذشتن از گناه دیگران و
دوست داشتن همه ی مردم و همه ی دنیا!

مرسی از شعر قشنگ فریما جون!!


خواهش میکنم :)) ولی نمیشه بی خیال شد

§¤¥¤ دوشنبه 25 شهریور 1387 ساعت 01:17

Sare bezan to divar shayad az khodet khoshet biad

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد