قانون جنگل!
نمی دونم از کجا باید شروع کنم؟! از بی کفایتی و کم کاری مسئولین دانشگاه یا از انتقام گیری و مظلوم کشی یه عده از افراد سودجو؟! شایدم اصلاْ مشکل اصلی کوتاهی خودمه که به عنوان یه دانشجو توی این دانشگاه تحصیل می کنم!!!
این ترم وضع جالبی نداشتم. ۲۰ واحد اختصاصی (که به ناچار مجبور بودم ۷ واحدش رو تو یک روز و یک ساعت امتحان بدم) معدلم رو بدجور پایین کشونده بود. تنها خوشحالیم این بود که تونسته بودم خودمو با معدل ۱۲ از غول بی شاخ و دم مشروطی نجات بدم! نمره ها رد شد و یکی دو هفته بعد هم توسط اموزش کل تأیید شد. بعدازظهر سه شنبه بود که این خبر رو از اموزش علوم شنیدم. اومدم خونه و وارد سایت گلستان شدم که ناگهان چشمم به جای خالیه نمره ی یکی از درسام(که متأسفانه بالاترین نمرمم بود) افتاد! اعلام نشده بود! به معدلم که نگاه کردم سرم از شدت درد داشت منفجر می شد! بعد از این همه جون کندن برای رهایی از مشروطی اخر می بینی که کم کاریه یه استاد تمام زحماتت رو به باد می ده!!! غیر از امید دادن به خودم کار دیگه ای نمی تونستم بکنم! چهارشنبه صبح با یکی دیگه از بچه ها که اونم همین مشکل رو داشت رفتیم دنبال استاد ولی متأسفانه تشریف نداشتن. رفتیم اموزش گفتن به ما ربطی نداره. رفتیم پیش معاون رییس گروه که گویا به ایشون هم ربطی نداشت. رفتیم پیش رییس دانشکده ایشون گفتن بهشون می گیم.خلاصه اون روز تا بعدازظهر سرگردون بودم. پنج شنبه و جمعه هم گذشت ولی از نمره خبری نشد! حذف و اضافم یکشنبه بود. بنابراین اخرین فرصتم شنبه بود وگرنه بابت اشی که نخوردم باید دهنم می سوخت! شنبه صبح به اتفاق یکی دو نفر دیگه از بچه ها رفتیم دنبال استاد و بعد از کلی انتظار و الافی بالاخره موفق شدیم که باهاشون صحبت کنیم. ولی متأسفانه این استاد ما دلش پرتر از این حرفا بود که بخواد به رحم بیاد و به قول خودشون نمره های ۲۰ واحد دروس ارائه دادشون رو رد کنن! هیچ رقمه راضی نمی شد که نمر ها رو رد کنه. می گفت من یه مشکلی با دانشگاه دارم و چون زورم به اونا نمی رسه مجبورم که این کار رو بکنم و به شماها زور بگم!!! یه ان به خودم اومدم. احساس کردم دارم تو جنگل درس می خونم اصلاْ شایدم دارم تو جنگل زندگی می کنم! کشوری که فقط قانون جنگل توش اجرا می شه .....! بگذریم!!! تمام اون روز سرپا بودم. از شدت گشنگی دیگه نمی تونستم رو پاهام وایسم ولی بازم ول کن نبودم. انقدر رفتم و اومدم تا بالاخره این استاد مظلوم ما (که مدعی پایمال شدن حقوقشون بودند) راضی شدند که با یه نامه به اموزش موقتاْ مشکل ما رو حل کنند یعنی فقط به ما اجازه بدند که بیشتر از ۱۴ واحد انتخاب داشته باشیم! یکشنبه شد. حذف و اضافم توسط اموزش انجام شد و بالاخره موفق شدم که ۱۸ واحد بگیرم ولی همچنان سایت گلستان به دلیل رد نشدن نمره ی یه درس منو به عنوان یه دانشجوی مشروطی میشناسه!!!
حرفی برای گفتن ندارم! شاید خیلی ها بعد از خوندن این مطلب خود منو مقصر اصلی این ماجرا بدونن که البته خیلی هم بیراه نیست ولی باور کنید چیزی که بیشتر از همه باعث ناراحتی من شده بود "قانون مظلوم کشی" بود که حرف اول و اخر رو می زد! اخه تا کی می خوایم این راه رو ادامه بدیم؟!
نوشته شده در یکشنبه پنجم اسفند 1386ساعت 22:7 توسط معصومه
دانشجوی فیزیک، ورودی ۸۵
لازم به تذکر که ایشون دانشجوی فیزیک ۸۵ دانشگاه خواجه نصیر هستند و تنهانویسنده غیر برقی وبلاگ ما هستند.
ممنون می شوم اگه ایراد وارده بر متن رو رفع کنید.
چشم!
ممنونم از یادآوری
از کسی که ۱ ساعت باهاش چونه بزنیم آقا اون چیه نوشتی چه توقعی داری؟بنده خدا دلیوریش دیر میرسید....موجی شده بود
اون قدر هم که می گید بد نیست اخه من اونجا فوق لیسانس گرفتم.
اما تا حدودی حق با شماست