KNToosi.in - همکلاســــی

وبلاگ گروهی دانشجویان ِ دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی

KNToosi.in - همکلاســــی

وبلاگ گروهی دانشجویان ِ دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی

طرح شاد سازی دانشجویان در طول امتحانات (پیکان جوانان)

پیکان جوانان چگونه به وجود آمد؟

 

یه روز یه پیکانه پشت چراغ قرمز چشمش می افته به یه جی ال ایکس و خلاصه یه دل نه صد دل عاشق میشه.

جرینگی میره پیش ننه ه و میگه که باید واسش برن خواستگاری.اما ننه میگه:

ننه جون؛بنزین اندازه باکت بردار...اونا تیپشون به ما نمیخوره ننه...اینهمه دختر دوروبرمون ریخته...کافیه فقط لاستیک روشون بزاری تا خودم واست ردیفش کنم.

پیکانه که تونسته بود شماره ی تلفن خونه اون دختره جی ال ایکس رو پیدا کنه میره و تماس میگیره:

دیوونتم با مرام..خاطرت رو خیلی میخوام ...لاستیک طلا...اون چراغات منو کشته...زن من میشی؟

بوق بوق...(رضایت دختر)

حالا که طرفین توافق کرده بودند خانواده ی دختر شروع کردند به مخالفت:

مادر دختر:این همه تو فامیل پسره ۲۰۶ریخته...پسر پرشیا ریخته...اونوقت تو داری با یه پیکان مدل ۴۵ ازدواج میکنی؟

پدر دختر:ای خاک تو اون سقفت کنن...اینهمه بیا بچه بزرگ کن...اونوقت یه پیکان بتونه ایی بیاد دختر تو ببره...حیف اون بنزینی که خوردی.

اما کار از این حرفا گذشته بود...اونقدر دو طرف لاستیک فشاری کردن که کار به خواستگاری کشید.

خب شغل آقازاده چیه؟

تو کار عمل کردنه...اهل عمله.

چی؟یعنی آقا زاده معتادند؟

ا...نه خیر قربانات گردم...بنده زاده تو کار مسافر کشی هستند...مسافر کشه.

بحث سر مهریه:

اوا...خاک عالم...مگه دخترمو از پشت گاراژ پیدا کردم که ۱۵تا لاستیک مهرش کنم؟نخیر خانم جان...به نیت سال تولدش باید ۱۳۷۹لاستیک طلا مهرش باشه.

واه واه واه...شما اومدین دختر شوهر بدین یا تجارت لاستیک کنین؟یه دختر جی ال ایکس داری خانوم...اگه دخترت بنز بود چی کار میکردی؟

و بالاخره به هر قیمتی بود کار به عروسی کشید.

آیا بنده وکیلم که خانوم جی ال ایکس را به مهر ۱۳۷۹لاستیک طلا و ۲۰۰۰بطری روغن ترمز به عقد آقای پیکان در آورم؟

عروس رفته میل لنگ بچینه.......

داماد روغن بزار دهان عروس دیگه.........

یه مشت پیکان جوات که از فامیل های داماد بودند گرفتار رقص و آواز بودند:

این گاراژ و اون گاراژ میریزن پیچ و آچار به سر عروس و دوماد بادا بادا مبارک بادا...

و فامیل های عروس که همه ۲۰۶ و پرشیا و اینا بودند تو یه قسمت دیگه گروه ارکست دعوت کرده بودند.

الفرض بعد از ۹ماه و ۹روز و ۹ساعت یه پسر کاکل سری به دنیا آوردند.

من میگم چه طوره بر گرفته از این شعر:ای یار دیروز نبود و نبود فردایی........

...اسم بچه امان را بگذاریم آردی؟  :)

نظرات 7 + ارسال نظر
شروین, , جمعه 3 خرداد 1387 ساعت 19:46

خیلی جالب بود خیییییلی با حال بود خیلی ممنون
خیلی خیلی خیلی

فائزه نعیم , IT, خواجه نصیر جمعه 3 خرداد 1387 ساعت 20:21

خیلی قشنگ بود
کلی خندیدم..........!!!!!
مرسی و موفق باشی

وحید احمدپور, , جمعه 3 خرداد 1387 ساعت 20:37

با سلام

قشنگ بود سپاس

موفق باشید

مهرداد, , جمعه 3 خرداد 1387 ساعت 22:47

خیلی قشنگ بود
مرسی

یه سوال فنی ام داشتم:پیکان مدل ۴۵ داریم؟؟ (:

علی منتجبی , نرم, خواجه ی پیکانی جمعه 3 خرداد 1387 ساعت 23:05

سلا خیلی جالب بود خداییش.
خیلی خیلی باحال بود.باز هم بنویسید.

رویا, IT, جمعه 3 خرداد 1387 ساعت 23:12

طرح شاد سازی خوبی بود!!
بسی شاد شدیم!
مرسی عزیز!!

تیموری, , شنبه 4 خرداد 1387 ساعت 16:17

امیدوارم همیشه خنده رو لباتون بمونه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد