وقتی که از جور آسمان ستمکار که گوش به ناله های بی حاصل من نمی دهد شکوه می کنم. زمانی که حال زار خود را می بینم و بر اقبال بد خویش لعنت می فرستم و آرزو می کنم که چون مردم خوشبخت امیدی در دل و یارانی در پیرامون خود داشتم....
وقتی که به همه این اندیشه های دور و دراز که مرا از خود بیزار می کند فرو می روم ناگهان یاد از روی دل آرای تو می کنم و روحم چون سحرگاهان که جمال بامدادی را ببیند و نغمه شادی سر دهد از زمین تیره روی بجانب آسمان درخشان می کند و سرود امید می خواند زیرا آنوقت که یاد از عشق تو می کنم خود را چنان توانگر می بینم که مقام خویش را با همه شاهان جهان برابر نمی نهم پس ببوس ببوس روی ماه خداوند را به خاطر تمام نعمت های بی پایانش.
نه بابا بیگی بیا بالا اینوووووووووووووووووو
دوست گرامی من از آدم های بی هویت اصلا خوشم نمیاددددددددددددددددددددد
حمید توکلی کار خودش را کرد دکتر عقیق را عصبانی کرد دیدید چه امتحانی گرفت؟!
برای چی ما باید چوب این کار های حمید رو بخوریم تو با این کارات خودت را از درس محروم لا اقل ما را محروم نکن
باید بری نمرات ما را درست کنی
ببخشید منظور؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
روحم چون سحرگاهان که جمال بامدادی را ببیند و نغمه شادی سر دهد از زمین تیره روی بجانب آسمان درخشان می کند و سرود امید می خواند!
زیبا بود!
ممنون نظر لطفتون .
موفق باشید.