انتظار..... واژه غریبی است واژه ای که روزها یا شاید هم ماه هاست که با آن خو گرفتم که چه سخت است انتظار هر صبح طلوعی دیگر است بر انتظار های فردای من خواهم ماند تنها در انتظار تو . چرا نوشتم در برگ تنهاییم برای تو نمی دانم ؟!....
شاید بخوانند روزی بر تو عشق مرا ... می دانم روزی خواهی آمد می دانم... گریان نمی مانم خندانم ... وقتی که به یادت می افتم نامه هایت را مرور می کنم یک بار نه بلکه صدها بار وجودم سراسر عشق است. اشک بر گونه هایم روانه می شود و تنها به این امید نفس می کشم که شاید این جمعه بیایی شاید..
سلام
بچه ها ببخشید کلمه ای که خطای تایپی داره چون تند نوشتم
behettt tabrikkk migammmmmmm:D!
kheiliiiii ghashangeee d0o0osttteeee kh0o0obam
ممنون عزیزم.
اولین مطلب شما رو که خووندم یاد اولین مطلب خانم آناهیتا صفاجو افتادم!
http://kntu.blogsky.com/?PostID=150
پیداش کردم تا ببینم چرا یاد اون مطلب افتادم!
دیدم آخر جفتشون، نوشته شاید...
چرا اینقدر شاید ؟
ممنون این خیلی زیباست !
این هم گونه ای دیگر از انتظار است .
http://kntu.blogsky.com/?PostID=3704
مرسی ار نظرتون.
بله انتظار گونه های متفاوتی داره!
تبرییییییییک!
خیلی قشنگ بود
ممنون عزیزم.
موفق باشید
زیبا بود
ممنون .
شما هم موفق باشید.
زیبا بود.
موفق باشید.
ممنون.
شما هم موفق باشید.
خیلی قشنگ بود مرسی.
ممنون از نظر خوبت عزیزم.
مرا هزار امید است و هر هزار تویی ...
قشنگ بود!
مرسی و موفق باشی.
ممنون عزیزم.
شما هم موفق و پیروز باشید.