کنار اسکلتم پهلو بگیر
ای قایق بی بادبان
امشب
ماه بذر نور بر نیلی دریا نمی پاشد
صیادان خسته تورهای پاره شان را سفت می دوزند
ماهی های کوچک در آغوش مرجان ها خواب اقیانوس می بینند
تا امواج عاصی سر بر سنگ می کوبند
سر بر شانه ام بگذار
تا فرسنگ های دور آفتابی بر نمی خیزد
و تا فانوس می تابد
با من از حسرت دگمه هایت بگو
من از جذر بی رحم دریا فرسوده ام
عجب
خیلی قشنگ بود مثل همیشه.
موفق باشین