سال آینده چگونه خواهد بود؟
عباس عبدی: تحلیل آیندهنگری کوتاهمدت در جامعه ایران بسیار سخت اگر نگوییم ناممکن است. علت آن نیز تا حدی روشن است، فقدان عقلانیت مرسوم در رفتارها و نیز شخصی بودن نسبی تصمیمات، مجموعاً موجب میشود که آینده کوتاهمدت در هالهای از ابهام و تعلیق قرار گیرد. از این رو پیشبینی وضعیت کوتاهمدت چنین جامعهای با ریسک و خطای فراوان همراه خواهد بود. با وجود این برای پیدا کردن میزان صحت پیشبینیهای انجام شده از سوی افراد بهترین راه بررسی تحلیلهای یک سال گذشته آنان است. البته معمول است که تحلیلگران تحقق پیشبینیهای خود را در عمل با چنان شروطی مقید میکنند که ارزش و اعتبار پیشبینی را از میان میبرد و هر اتفاقی رخ دهد در ذیل پیشبینیهای تحلیل قرار میگیرد. شاید نوشته حاضر نیز مستثنا از این قاعده نباشد، گرچه میکوشم از آن پرهیز کنم.
1ـ نکتهای که ابتدا باید گفت این است که تحولات ایران میتواند شدیداً متأثر از رویدادهای منفرد و پیشبینی نشده باشد. زیرا جامعهای که به نحو مناسب نتواند خود را بروز دهد، تقاضاهای سرکوب و خنثی شدهای که خواهان این تغییرات بودهاند، در درون جامعه متراکم و بالقوه وجود دارند و آمادهاند تا در فرصت مناسب خود را بروز دهند، و این فرصت نیز دیر یا زود به دست خواهد آمد، اما نکته بسیار مهم این است که حتی اگر ماهیت این تقاضاهای بالقوه شناخته شده باشد، باز هم نمیتوان به دقت گفت که در صورت بروز فرصت چگونه عمل خواهند کرد، زیرا وضعیت این تقاضاها در شرایط عادی و مستقل از تقاضاهای دیگر به گونهای است که میتوان جهتگیری آن را شناخت، اما تأثیر آنها در شرایطی که با تأخیر ظهور مواجه میشوند، و نیز همراه سایر تقاضاها و فشارهای اجتماعی امکان بروز پیدا میکنند، میتواند، کاملاً متفاوت باشد. مثلاً مطالبات کوتاهمدت کارگران یا حتی دانشجویان در شرایط عادی قابل فهم است، حتی میزان پیگیری و تحقق این مطالبات را نیز میتوان حدس زد، به شرطی که روال جامعه طبیعی باشد و مطالبات با مانعی جدی مواجه نشود، اما هنگامی که مطالبات نتواند ابراز شود و راهی برای خروج از درون و بیان آنها وجود نداشته باشد و تأمین این خواستهها با تأخیر مواجه شود، در این صورت هنگامی که فرصتی پیش میآید و هر دو مطالبه دانشجو و کارگر (و موارد دیگر) به صورت انفجاری خود را نشان میدهند، و در این مرحله لزوماً خواهان خواستههای صنفی و محدود و پیشبینی شده قبلی نخواهند بود و حتی سمت و سوی رفتار و میزان قدرت آنان نیز در این مرحله امری غیر قابل پیشبینی است.
از این رو اولین مسأله موردنظر این یادداشت، تأکید بر نکته مذکور است، و این که هر لحظه به دلیل رخداد نامشخصی و حتی غیر مهمی، میتواند فرصت بروز برای عوامل بالقوه در جامعه شکل گیرد و در چنین حالتی نه تنها سمت و سوی عوامل مذکور را نمیتوان به درستی پیشبینی کرد، بلکه از آن مهمتر واکنش عوامل اجتماعی دیگر را هم در برابر آنها نمیتوان به دقت پیشبینی کرد و چه بسا این واکنش کاملاً متفاوت با واکنشی باشد که در زمان بروز عادی این مطالبات و خواستهها ابراز میشود.
2ـ سال آینده نیز مهمترین مسأله در سطح جامعه که همه مردم آن را لمس کرده و با آن درگیر خواهند بود، تورم است. این مشکل به دلایل متعدد نه تنها تخفیف نمییابد که تشدید هم خواهد شد، و این تشدید علیرغم آن است که همه اجزای حکومت خواهان کنترل آن هستند. چرا تورم تشدید خواهد شد؟
دلیل مهم آن سیاستی است که دولت جدید و با حمایت مجلس در مصرف درآمدهای نفتی اتخاذ کردند، این سیاست تا حدی مشابه اعتیاد به مواد مخدر است. کسانی که معتاد میشوند دلایل متفاوتی دارند. برخی برای لذت و آرامش و با اراده شخصی معتاد میشوند، اما هنگامی که معتاد شده و بهرهمند از لذت اولیه شدند، ادامه اعتیاد دیگر نه برای کسب لذت که برای فرار از دردهای ناشی از ترک اعتیاد است. دردهایی که از نظر مصرفکننده و معتاد کاملاً نقد است. معتاد نگاهی کوتاهمدت دارد، حاضر نیست دردهای کوتاهمدت را به قیمت آسایش و رفاه میان و بلندمدت بخرد. اعتیاد حکومت به درآمدهای نفتی نیز همین طور است. قطع چنین اعتیادی اختیاری نخواهد بود، مگر آنکه قیمت نفت سقوط کند، که با توجه به واقعیت بازار نفت چنین احتمالی در کوتاهمدت یا وجود ندارد یا احتمال آن بسیار اندک است. و اگر قیمت نفت در همین حد بماند یا حتی بیشتر شود، سازوکار سیاسی در ساختار موجود فشار را بر افزایش مصرف غیر مولد این درآمدها متمرکز میکند. وقتی که فرد یا افرادی مشکلات و یا حتی بقای خود را در کوتاهمدت بررسی کنند، هیچگاه حاضر نمیشوند که تبعات ناشی از ترک اعتیاد در مصرف درآمدهای نفتی را بپذیرند، در نتیجه راهحل تزریق بیشتر این درآمدها برای به تأخیر انداختن بروز عوارض اقتصادی انتخاب اول خواهد بود.
مسأله مهمتر در ساختار سیاسی ایران این است که شکاف میان قدرت و مسئولیت در سطوح مختلف بازتولید میشود و به همین دلیل است که حداقل چهار نهاد آشکار دولت، مجلس، شورای نگهبان و مجمع تشخیص مصلحت هر کدام قدرت خود را در بودجه سالانه اعمال میکنند، اما در عین حال هیچ کدام هم حاضر به پذیرش مسئولیتهای ناشی از نائج آن نخواهند بود. این چند پارگی نه تنها برنامهریزی را برای حل مشکل اقتصادی سخت و غیر ممکن میکند، بلکه اعتیاد به مصرف درآمدهای نفتی را نیز تشدید میکند، زیرا هیچ مرجعی برای پذیرش مسئولیتها و عواقب کوتاهمدت ناشی از کاهش مصرف درآمدهای نفتی پیشقدم نخواهد شد، سهل است که هر یک دیگری را در این زمینه مسئول خطاب خواهد کرد و در چنین شرایطی راهحل مورد اجماع اتکای بیشتر به این درآمدهاست..
تورم در ایران یک ویژگی مهم دیگری هم دارد. قطع رابطه یک به یک رشد تورم و رشد نقدینگی به معنای آن است که عوامل دیگری موجب پنهان شدن بخشی از تورم شدهاند، و این تورم پنهان در صورت بروز حادثهای پیشبینی نشده ممکن است ظهور یافته و شیرازه بسیاری از امور را به کلی دچار از هم گسیختگی نماید.
3ـ در سطح سیاسی روند یک سال گذشته ادامه خواهد یافت. به نظر میرسد که این روند چند ویژگی دارد. ادامه حذف بخش دیگری از نیروهای درون ساختار، و نیز تشدید تعارضات درون نهادی و ناتوانی در ایجاد اجماعی نسبی از نیروهای باقیمانده. نتایج رویداد 24 اسفند هم تأثیری تعیینکننده بر این روند نخواهد داشت. این روند از یک سو توان اداره جامعه را از طریق راههای مدنی تحلیل میبرد، و از سوی دیگر نابسامانی و ضعف را درون ساختار مدیریتی برای برنامهریزی و برونرفت از بحران افزایش خواهد داد.
اگر در سال جاری حذف بخش دیگری از نیروهای درون ساختار نسبت به تشدید تعارضات درون ساختاریی از اهمیت بیشتری برخوردار بود، در سال آینده و با محقق شدن نسبی پروژه اول، بر اهمیت بحران دوم افزوده خواهد شد. تشدید این بحران چند دلیل خواهد داشت. اول اینکه ساختار موجود برای تأمین اعتبار چارهای ندارد، مگر آنکه کارآمدی لازم را برای اداره امور از خود نشان دهد. اما واقعیت این است که تجربه سه سال گذشته خلاف این انتظار بوده و حتی کارآمدی محدود پیش از آن هم حفظ نشده است. گرچه در این سه سال فاقد درگیریهای درونی ساختاری جدی بودهاند اما از این پس که تضادهای درون نهادی بروز مییابد (نمونهای از آن در جریان بودجه سال 1387 مشاهده شد) شاخص کارآمدی اداره جامعه بیش از پیش منفی خواهد شد، و همین مسأله نیز تضادهای درون نهادی را دامن خواهد زد. و اگر حذفشدگان سیاست بخرج دهند و قدر تأمل کنند، میتوانند شاهد تشدید این مسأله باشند.
دلیل دیگر تشدید این بحران، اتکای بیش از حد اداره کشور به درآمدهای نفتی است. این درآمدها ویژگی مخربی دارند بدین معنا که جناحهای درون حکومت را به نحو عجیبی رانتجو و سهمخواه میکند، و این سهمخواهی خود منشأ اختلافات جدید خواهد شد. و با تشدید این وضع برخی از گروههای درون ساختار خواهند کوشید، حساب خود را از دیگران جدا کرده و عَلَم مخالفت را خودشان بردارند تا از ترکشهای بعدی در امان بمانند.
یکی دیگر از دلایل تشدید اختلافات درون نهادی در سال آینده شکاف فکری و نگرشی عمیقی است که میان اجزای حاکم وجود دارد. برخی از آنها شدیداً نگران آینده و حتی کوتاهمدت جامعه و خود هستند، و برخی دیگر خود را قدرت اول جهان میدانند یا چنین معرفی میکنند. و این دو نگرش نمیتواند در یک بستر خواب آرامی داشته و خوابهای خوش ببیند.
4ـ در سطح اجتماعی و فرهنگی، میتوان گفت که روند سالهای اخیر حداقل با همان سرعت (اگر نگوییم شدیدتر) ادامه خواهد یافت. افزایش نابرابریهای اقتصادی و اجتماعی، غیر کارکردیتر شدن اکثر نهادهای اجتماعی (مثل مذهب، آموزش، دولت و حتی خانواده) و کاهش نظارتهای غیر رسمی بر رفتارهای اجتماعی بویژه جوانان، رشد فرآیند غیر دینی و حتی ضد دینی شدن جامعه و به یک معنا از هم گسیختگی اجتماعی بیشتر را شاهد خواهیم بود. فرهنگ و خلاقیتهای فرهنگی بیش از گذشته تحت تأثیر سیاستهای رسمی عقبنشینی خواهد کرد، و تصور نمیرود که عقبگردهای چند سال اخیر حتی به میزان اندکی جبران شود، سهل است که احتمالاً روند مذکور تشدید هم خواهد شد.
5ـ در سیاست خارجی هم، در بر همان پاشنه خواهد چرخید، به دلیل محدودیتها از ورود به مسأله هستهای پرهیز خواهد شد، اما روابط با جهان خارج در مرز آرامش و ناامنی خواهد بود، مرزی که عوارض منفی آن چون قطعنامههای شورای امنیت و گسترش آن و نیز محدودیت در روابط تجاری با جهان خارج، احتمالاً پایدارتر از وضعیتی است که به تقابل و درگیری وارد شویم.
اگر درآمدهای نفتی و قیمت بالای نفت نبود، تاکنون شاهد عوارض مستقیم این روابط با جهان خارج بودیم، اما از آنجا که تاکنون با تکیه بر این درآمدها چالهچولههای ناشی از این سیاست پر شده است، مردم و جامعه درکی عینی از این عوارض پیدا نکردهاند، اما این احتمال وجود دارد که در سال آینده این عوارض بیش از امسال عینیت پیدا کند.
سالی که نکوست از بهارش پیداست.
سال آینده با اقلیت قوی مجلس سال پر باری خواهد بود.از هر لحاظ مردم چشمشان به اقلیت مورد نظر شما دوخته است تا بهشت برین ایجاد نمایید.انشاال.. وضع بیکاری و مسکن و تورم را درست خواهید کرد و اجازه نخواهید داد کسی به درآمد نفت چپ نگاه کند.
با درود بر شما دوست گرامی...
به حتم مجلس هفتم مجلسی خواهد بود متفاوت با مجلس گذشته٬ قطعا موضع دولت با توجه به عملکرد دو سال گذشته آن که بزرگترین مشخصهاش بیتوجهی به خواسته و نظارت مجلس بود، ضعیفتر شده است.
مجلس هشتم، مجلسی خواهد بود که بطور جدی بر دولت نظارت بیشتری خواهد داشت٬ و از بسیاری از گامهای منفی نیز جلوگیری خواهد نمود٬ ولی به دلیل غیر رقابتی بودن 160 کرسی از 290 کرسی، اکثریت کرسیها در اختیار اصولگرایان از طیفهای گوناگون قرار گرفته است. به همین دلیل مسئولیت معضلات ملی از جمله گرانی، تورم، بیکاری، رشد بزههای اجتماعی و همچنین تداوم تحریمهای بینالمللی علیه ملت ایران در سالهای آینده به عهده اصولگرایان است.
امید به آنکه نواقص با تلاش نمایندگان راستین ملت بیش از پیش کاهش یابد...
با آرزوی بهترینها برایتان
تا درودی دگر بار بدرود
بله دیگه! شما از این اصلاح طلب های مفت خور دفاع نکنی کی دفاع کنه؟!
۸ سال مملکت رو به گند کشیدن و همش بدبختی برامون آوردن کافی نبود؟! میخوان تو این ۴ سال چه کار دیگه ای بکنن؟! بازم بودجه رو به اسم گفتگوی تمدن ها بخورن؟ حالا که قدرتم ندارن حتی!
الانم که احمدی نژاد داره گند کاری هاشون رو ادامه میده!
یا داری دل خودتو خوش می کنی یا هم واقعا یکی دوتا آدم ساده رو داری گمراه می کنی.
با درود بر شما دوست گرامی
دوست عزیز٬ خوشبختانه مردم همیشه بیدار و آگاه ایران باری دیگر نشان دادند که به چه نوع از طرز تفکری اعتقاد دارند٬ باری دیگر اثبات کردند که خواهان صلح٬ آرامش٬ ثبات اقتصادی و اصلاحات تدریجی میباشند...
با پیروزی بیش از ۶۰٪ اصلاح طلبان در کرسیهای قابل رقابت انتخابات جاری باری دیگر بر خواستههای فوق صحه گذاشته شد٬ و بر عملکردهای نابهجای دولت نهم و مجلس هشتم مهر باطل زدند...
از رویکردهای دولت جناب خاتمی فرمودید٬ و آن ۸ سال درخشان...
به واقع که برگی زرین در تاریخ ایران عزیز رقم خورد و معاصری زیبا برایمان ساخته شد...
۸ سالی که رو به سوی ثبات اقتصادی میرفتیم٬ و تورم از میانگین ۲۵٪ زمان آقای رفسنجانی به میانگین ۱۵٪ دورهی آقای خاتمی کاهش یافت و در آخرین سال دورهی ایشان به ۱۲٪ رسید٬ سیاست خارجی ایران به بهبودی و وضعی بی سابقه پیشرفت نمود٬ البته با طرح گفتوگوی تمدنها که همچنان نه تنها در ایران در مؤسسهای غیرانتفاعی٬ بلکه در ژنو و بسیاری از کشورها دنبال میشود و به دنبال آن طرحهای گفتوگوی فرهنگها طرح میگردد٬ به واقع غیر قابل قیاس است سیاست خارجی ما در آن دوران و حال حاضر٬ در باب انرژی هستهای که در صلح و آرامش و بدون صدور حتی یک قطعنامه پیش میرفتیم٬ در باب فضای سیاسی که به هیچ وجه قابل قیاس با وضع کنونی نبود٬ و مجلس ششم در کارنامهی درخشان خود پیگیری پروندههای قتلهای زنجیرهای و کوی دانشگاه را به دنبال دارد٬ حال آنکه مجلس هفتم کوچکترین پیگیری برای پرونده دو زهرا در اوین و همدان را نداشتهاند...
نه دوست من٬ پروندهها روشن و شفافند٬ و مردم نظارهگر٬ و خود به قضاوت نشسته و نظاره میکنند رویکردها را٬ نه نیاز به توصیف و توضیح است و نه نیاز به دیگر امور٬ مردم خود مقایسه نمودند و باری دیگر به اصلاحات رای دادند و آن را دنبال نمودند...
با آرزوی بهترینها برایتان
تا درودی دگر بار بدرود...
آقای صفری اصلاح طلبان شریک حکومت هستند اگر مجلس چیزی را تصویب کرد اقلیت مجلس نمی تواند بگوید مسئولیتی ندارم.مطمئن باش این مجلس قوانین خفت باری را به تصویب خواهد رساند که به پای تمام جناح ها نوشته می شود.
ای کاش دفاع شما حد وحدودی داشت و اینقدر بدون قید وشرط از عده ای دفاع نمی کردی.
ما که تازه فهمیدیم آقای کروبی از اول اصلاح طلب نبوده(خاتمی گفته) مگر همین کروبی رئیس مجلس ششم نبود؟اصلا اصلاح طلبی حد و حدود دارد که بتوان تشخیص داد؟شاید هم مصلحت ها ایجاب می کند عده ای اصلاح طلب و عده ای اصولگرا باشند؟
فقط مردم باید تاوان این جنگ قدرت را بپردازند.
انشال.. با این اقلیت ضعیف بتوانید همراه خوبی برای جناحهای دیگر باشید.
با درودی دگر بار بر شما دوست گرامی
دوست من٬ اصلاح طلبان در کارنامهی خود پروندهی شفافی را به همراه دارند٬ مجلس فاخر ششم٬ دولت مفتخر جناب خاتمی و ...
نمیدانم شاید حافظهی تاریخیتان همراهی نکرده و آن افتخارات را فراموش کردهاید٬ پس لازم میدانم تا نمونهای از آنها را یاد آوری نمایم:
۱) طرح توسعهی سرمایهگذاری خارجی در مجلس ششم که از نقاط عطف توسعهی اقتصادی ایران بود
۲) طرح توسعه و تقویت شوراهای شهر و روستا به صورت پارلمان عامه و مجلس شورا به شکل پارلمان عامه که گام مهمی در توسعه سیاسی واقعی ایران بود که سبب ارتقای قدرت قوهی مقننه و رشد نظام کارشناسی در کشور شد
۳) طرح توسعهی هیاتهای منصفه در محاکم ایران که رای شورای نگهبان را نیز به دست آورد و میراث ارزندهی مجلس ششم است
۴) نظارت و هدایت آزادانهترین انتخابات در سالهای اخیر
۵) فعال شدن کمیسیون اصل ۹۰ مجلس و تبدیل شدن آن به محلی برای داوری مستقل درباره اعمال سه قوه حاکمیت که تنها در مجلس ششم رخ داد
۶) تلاش برای رفع تبعیض از زنان و اجتهاد در مبانی فقهی و اصولی حقوق زنان نیز در کارنامهی مجلس ششم درخشان بود و تکرار ناشده...
و البته اینها تنها نمونهای از آن امور فاخر و درخشان بودند و گر بخواهیم بر شماریم موارد را در اینجا مجالی نبوده و از حوصله خارج خواهد بود...
بله دوست من٬ این امور میباشند که ما را به دفاع از آن افتخارات وا میدارد٬ این کارنامهی درخشان است که در برابر دو سال و نیم اخیر جلوه نموده و ما را به تفکری وا میدارد تا بیندیشیم به گذشته و حال خود...
و البته نقدهایی به آن وارد است و به حتم و به هبچ وجه غیر قابل قیاس با حال حاضر...
و البته که این پروندههای درخشان است که ما را امیدوار میسازد تا اقلیت قوی کنونی بتوانند از بسیاری از گامهای قهقرایی اصولگرایان جلوگیری کرده و لااقل از بیش از پیش به عقب راندن اجتناب ورزند...
ولی چه میتوان کرد که اکثریت همچنان در انتخاباتی نابرابر و از پیش تعیین شده با آنان است و با این حال دارای اقلیت قوی میباشیم٬ امید به آنکه بتوانیم چنین نماییم...
با تشکر از نقدهای پی در پی شما و با آرزوی بهترینها در سال پیش رو
تا درودی دگر بار بدرود...
می تونی یه مدرک قابل تامل و استناد واسه این جمله زیر بیاری؟
لطفا به وبلاگ ها و سایت های اصلاح طلبان مارو ارجاع نده.
لینک یه خبرگذاری یا روزنامه یا وزارت خونه های دخیل در امر انتخابات رو بده!
البته اگه وجود دارن!!!
؛با پیروزی بیش از ۶۰٪ اصلاح طلبان در کرسیهای قابل رقابت انتخابات جاری باری دیگر بر خواستههای فوق صحه گذاشته شد٬ و بر عملکردهای نابهجای دولت نهم و مجلس هشتم مهر باطل زدند...؛
با کلمات بازی میکنی که ۶۰درصد از فقط ۱۰۰ صندلی مجلس اصلاح طلبن! ۴۰+۱۹۰ صندلی دیگه اصولگران!
بقول وزارت کشور ۷۱ درصد اصولگرا در دور اول و بدون شمارش آرای تهران وارد مجلس شدن
اینقدر داری دم از دوران درخشان میزنی لطفا بگو که حادثه کوی دانشگاه کی اتفاق افتاد. طرح فیلترینگ کی راه افتاد. دانشجو ها کی به خاک و خون کشیده شدن. درصد فساد اقتصادی کی بصورت اعلام شده ۵۴٪ بود؟
اینارو بگو تا بقیش رو برات بگم.
مردم ما اگه همیشه بیدار و آگاه بودن که کلاه بزرگی به اسم جمهوری اسلامی سرشون نمی رفت!
موسسه گفتگوی تمدن ها حتی شعبش در ایران تعطیل شده! آقای احمقی نژاد این کار رو کرد. پس دیگه میخوای سر کی رو شیره بمالی؟ چرا پس همشون خفه شدن و صدایی از فعالیت هاشون بگوش نمیرسه؟! چون دیگه وجود ندارن! رده بودجه بندیشون ۳ سال پیش بسته شده! تروخدا فکر کن یه نفر از تو آگاه تر پیدا شده و تلاش کن بهش دروغ نگی.
با درودی دگر بار بر شما دوست گرامی
دوست من، آمار رسمی از جانب خبرگذاری یا روزنامه یا وزارت خونه های دخیل در امر انتخابات را خواستید، بسیار خوشنودم که شما خود این آمار مورد نظر را در این نظر ذکر فرمودید، شما خود فرمودید که وزارت کشور اعلام نموده که ۷۱% مجلس آتی اصولگرایان تشکیل داده اند، با استناد به این آمار می توان نتایج بسیاری را استنتاج نمود، که من به دو مورد از آنها اشارت می نمایم، اول آنکه طبق آمار و رد صلاحیت هایی که در قبل صورت گرفته ۵۵% از کرسی های مجلس از قبل تعیین شده و به اصولگرایان رسیده بود، بنابراین اگر این ۷۱% را از ۵۵% تعیین گشته کم نماییم پیروزی ۱۶% برای اصولگرایان حاصل آمده، و این نتیجه قطعی گشته بود که از ۴۵% باقی مانده نیز یک سوم کل کرسی ها برای رقابت بین اصولگرایان و اصلاح طلبان باقی مانده بود، یعنی ۱۰۲ کرسی، حال از این ۱۰۲ کرسی ۳۴ کرسی در مرحله ی اول از آن اصلاح طلبان شده و ۱۵ کرسی هم به مرحله ی دوم راه یافته اند، که در این ۱۵ کرسی رقابت بین اصلاح طلبان است، بنابراین راهیابی این ۱۵ نفر نیز قطعی به نظر می رسد، حال در این بین نمایندگان مستقل دیگر نیز وجود دارند که به دلیل رد صلاحیت ها از بیان گرایش های خود اجتناب ورزیده اند که چیزی در حدود ۱۰ الی ۱۵ نفر از آنها گراشهای اصلاح طلبانه دارند، و دیگر مستقل ها نیز بسیار نزدیک به اصلاح طلبانند، اما اگر بخواهیم همین تعداد را محاسبه نماییم، مشاهده می شود که تعداد نمایندگان پیروز اصلاح طلبان در حوزه های قابل رقابت به بیش از ۶۰% می رسد و تهعداد نمایندگان پیروز اصولگرا در حوزه های قابل رقابت به ۱۶% می رسد!
امید به آنکه آمار استناد شده توسط شما مورد پذیرش قرار گیرد
اما از دوران درخشان ۸ ساله ی اصلاحات سخن گفتید، باید به عرضتان برسانم که پر واضح است که حادثه ی کوی دانشگاه را چه کسانی رقم زدند، پر واضح است که چه شخصی خود از رهبری خواهان عفو احمد باطبی شد، و حکم اعدام او را به ۱۵ سال زندان کاهش داد، پر واضح است که کدامین مجلس خواستار و پیگیر این رویداد تلخ شد، و پر واضح است...
اگر بخواهیم فشار و سرکوب دانشجویان را در آن زمان با حال حاضر قیاس نماییم که سرمان سوت خواهد کشید...
اگر بخواهیم فشار اقتصادی و تورم را در آن زمان با حال حاضر مقایسه نماییم که اعداد نجمومی خواهند شد...
اگر بخواهیم پایداری نهاندهای مدنی تأسیس شده در آن زمان را با حال مقایسه نماییم که غروری از آن زمان و تأسفی از حال حاضر ساطعه خواهد شد...
نه دوست من، اگر خبر ندارید بدانید که مؤسسه ی گفت و گوی تمدن ها نهادی غیر دولتی می باشد و به هیچ بودجه ای از جانب دولت کنونی نیازی ندارد و بحث آن در این قلمکاه بسار رفت و می توانید آن ها را بخوانید تا شاید خبر دار شوید...
گمان می کنم بیش از آنچه فکرش را می کردم از واقیع و رویدادها نا آگاه هستید، به نظر می رسد اگر کمی آگاه تر گردید و سپس به گفت و گو پردازید بهتر باشد...
با آرزوی بهترین ها برایتان
تا درودی دگر بار بدرود