وبلاگ گروهی دانشجویان ِ دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی
وبلاگ گروهی دانشجویان ِ دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی
ملودی های من هنوز خود را پیدا نکرده اند و خواب اطلسی ها را در نت های قدیمی تکرار می کنند وقتی که بیدار می شوند پرنده های خسته را صدا می زنند و اشک های آنان را پاک می کنند ازخواب های خود برایشان می گویند.
حالا خواب پرستوها تکیه گاهی برای آنان می شود دیگر جایی برای خستگی پرندگان زخمی وجود ندارد آنها به دنبال مرحمی می گردند تا درد آنان را آرام کند امروز آسمان شهر هوای رودخانه ی راین را دارد تا با آن به سراغ ستاره ی گم شده ی خود برود و کمی هوای او را داشته باشد.
شاید ستاره را صدا کند و با خود به لانه ی جادویی قصه بیاورد شاید هم مدتی پیش او زندگی کند سخت گیج شده ام ولی حالا میدانم که چرا رازقی ها خانه ی تو را جست و جو می کنند فکر میکنم رمز شب تو را همسفر خود نکرده است .
خب مگر نگفتم کلید خانه را از دست باد پاییزی بگیر. نگران نباش ! خنده های تو نشان میدهد که نیمه ی گمشده ی ماه پیدا شده خب شاید امروز تولد نیلوفر آبی باشد لااقل لبخند فراموش شده ات را فراموش نکن !
فکر کنم یادت رفته که به او گفته بودی هدیه ای از زورق و آرزو را در چمدان غریبانه ی چشمان ماه گذاشته ای تا دریا راهی نمانده شاید ۲۰مایل وشاید بیشتر هنوز نبض برگ ها آرام می زند میدانم مدتی ست که کلمه هایت را گم کرده ای ولی امروز عروس دریایی صدای موج های آرام را با گوش خود شنیده است.
خوب بود
ممنون
بسیار عالی بود ممنون
سلام