نمی خواهم خدایم بیکران باشد
نمی خواهم عظیم و قادر و رحمان
نمی خواهم که باشد این چنین آخر
خدا را لمس باید کرد.
نگو کفر است
خدا را می توان در باوری جا داد
که در احساس و ایمان غوطه ور باشد
خدا را می توان بوئید
و این احساس شیرینی است
نگو کفر است
که کفر این است
که ما از بیکران مهربانیها
برای خود
خدایی لامکان و بی نشان سازیم
خدا را در زمین و آسمان جستن
ندارد سودی ای آدم
تو باید عاشقش باشی
و باید گوش بسپاری
به بانگ هستی و عالم
که در هر خانه ای آخر خدائی هست
نگو کفر است
اگر من کافرم، باشد
نمی خواهم خدایا زاهدی چون دیگران باشم
نمی خواهم خدایم را
به قدیسی بدل سازم
که ترسی باشد از او در دل و جانم
نگو کفر است
که سوگند یاد کردم من
به خاک و آب و آتش بارها ای دوست
خدا زیباترین معشوق انسانهاست
خدا را نیست همزادی
که او یکتاترین
عاشق ترین
معبود انسانهاست.
یکی از نقاشی ها زمینه ای کاملا سیاه داشت و وسط این سیاهی شمع کوچکی می سوخت که نورش در مقابل این ظلمت خیلی کوچک بود .........شهید چمران زیر نقاشی به عربی شاعرانه نوشت :« من ممکن است نتوانم این تاریکی را از بین ببرم ؛ ولی با همین روشنایی کوچک فرق بین ظلمت و نور و حق و باطل را نشان می دهم . کسی که به دنبال نور است این نور هرچند کوچک باشد در قلب او بزرگ خواهد شد ....» شاید هیمن بود که غاده را عاشق چمران کرد و مسلمان کرد..........
احساس خدا در لحظه لحظه زندگیمان نه تنها کفر نیست بلکه بهترین را برای شعله ورتر کردن این روشنایی در زندگیمان خواهد بود
بسیار عالی بود ممنون
به واقع که زیبا بود...
نه کفر بود و نه ...
جاری شده از احساسات پاکی بود ستودنی...
سوگند یاد کردم من
به خاک و آب و آتش بارها ای دوست
خدا زیباترین معشوق انسانهاست
خدا را نیست همزادی
که او یکتاترین
عاشق ترین
معبود انسانهاست.
عاشق انم که پناه برد به کوی دوست
نه این دوست بلکه ان دوست که خالق اوست(ح م ن)
بسیار زیبا بود !
اگر این کفره من می خوام کافر باشم!!!
mer30 azizam.mese hamishe khosh salighe boodi
خیلی قشنگ بود.ممنونم.
زیبا بود !
موفق باشید !