KNToosi.in - همکلاســــی

وبلاگ گروهی دانشجویان ِ دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی

KNToosi.in - همکلاســــی

وبلاگ گروهی دانشجویان ِ دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی

«مجلس هشتم به کدامین سو»


«مجلس هشتم به کدامین سو»


مسئول واحد سیاسی بسیج دانشجویی دانشگاه خواجه نصیرالدین طوسی از برگزاری برنامه ای با عنوان «مجلس هشتم به کدامین سو» در دانشکده عمران این دانشگاه خبر داد.

به گزارش پایگاه اطلاع‌رسانی بسیج دانشجویی دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی، محمد جواد اخوان در گفت‌وگو با خبرنگار سیاسی «شبکه خبر دانشجو»، اظهار داشت: این برنامه یکشنبه هفته آینده 19 اسفند ماه ساعت 30/13 تا 30/15 با حضور مهدی کوچک زاده نماینده مجلس شورای اسلامی و نجف قلی حبیبی، رئیس سابق دانشگاه علامه طباطبایی برگزار می‌شود.

http://www.kntunews.ir/

نظرات 1 + ارسال نظر
۸ مارس روز زن, , شنبه 18 اسفند 1386 ساعت 12:29

به مناسبت هشتم مارس ۸ ٠ ٠ ٢





اگر سهامداران صنایع اسلحه سازی، روز جهانی مبارزه با مین های ضد نفر را به روز شادباش و تهنیت به قربانیان مین ها تبدیل کنند و شاخه های گل هم به آنان هدیه دهند، نباید تعجب کرد. روز ٨ مارس، بیش از آن که روز شادباش به زنان بخاطر زن بودن شان باشد، روز مبارزه با ستم هائی است که بخاطر زن بودن بر آنان تحمیل می شود.

مبارزه علیه ستم جنسی، مثل مبارزه علیه هر ستم دیگری، به روز معینی محدود نمی شود و منتظر رسیدن آن نمی ماند. برگزاری ٨ مارس، تنها جهانی بودن ستم جنسی و لزوم همپشتی زنان جهان در مبارزات هر روزه شان علیه این ستم را یاد آوری می کند. اگر تبریکی باید گفت، تبریک به این مبارزه و به این مبارزین است.

شناختن، افشا و بازگو کردن ستم های جنسی کار مهمی است، اما این هم که جنبش زنان در واکنش به این ستم در چه موقعیت و مرحله ای است اهمیت دارد. زنان ایران که علاوه بر همه تبعیضات نظام و فرهنگ مردسالارانه و پدر سالارانه، در چنبره قوانین شریعت و آپارتاید جنسی سازمان یافتهء یک دولت سرکوبگر هم گرفتار آمده اند، در شرائط بسیار سختی به سر می برند و به همان نسبت نیز مبارزه شان با ستم جنسی در این ابعاد و در مقابل دولتی دینی که از این تبعیضات بمثابه یکی از پایه های ارزشی و هویتی خود دفاع می کند، مثل کندن صخره با ناخن، دشوار و دردناک است. مقاومت منفی و نافرمانی در زمینه هائی نظیر حجاب اجباری و مبارزات غالبا انفرادی و با چنگ و دندان اما در ابعاد گسترده در زمینه های دیگری مثل حق طلاق یا سرپرستی فرزندان یا نجات از مجازات های سبعانه قرون وسطائی، از روز تأسیس جمهوری اسلامی تا به حال یک دم تعطیل نشده است. پیشی گرفتن دختران بر پسران در کنکور دانشگاه ها و تحصیلات عالی هم یکی دیگر از جلوه های بارز این نبرد جانانه علیه تبعیضات و ستم جنسی در جمهوری اسلامی بوده است. تولد منحوس رژیم اسلامی آغاز بیداری فرخنده زنان ایران، و سیاست های این رژیم، محرک مبارزه و زمینه ساز تکوین جنبش آزادی خواهانه و برابری طلبانه زنان ایران شده است.

زنان ایران برای نبرد با ستم جنسی تنها با رژیم دینی و قوانین شریعت رو به رو نیستند. ساختار و فرهنگ پدرسالار و مرد سالار را جمهوری اسلامی حمایت و تقویت کرده ولی به وجود نیاوده است. طرفدران مرد سالاری و پدرسالاری بمراتب بیش تر از طرفداران جمهوری اسلامی اند! نه فقط مردها بلکه همچنین بخش بزرگی از خود زن ها حامل فرهنگ و سنن پدرسالارانه و مرد سالارانه اند که باید آگاهی داده شوند وآموخته شوند. نظام سرمایه داری - چه بومی و چه امپریالیستی؛ و بورژوازی - چه سنتی و چه مدرن - نیز از نابرابری و تبعیضات جنسی برای بهره کشی کم خرج تر و پر سودتر دفاع کرده اند و خواهند کرد.

لغو قوانین ضد زن تا جمهوری اسلامی هست، ممکن نیست؛ اما لغو قوانین ضد زن بعد از سرنگونی این رژیم هم فقط حد اقلی از مطالبات جنبش فمینیستی می تواند باشد.

برای برابری حقوقی زنان با مردان و رهائی شان از پدر سالاری و مرد سالاری و سؤ استفاده سرمایه داری از درجه بندی جنسی شهروندان، بسیار چیز ها باید تغییر کنند: حکومت، قوانین، ساختار و مناسبات اجتماعی، خانواده، سنت ها و فرهنگ و اخلاق.

ستم جنسی عمدتاً مختص زنان است اما مستقل از ستم های سیاسی و طبقاتی و ملی نیست. تبعیض جنسی نقطه تلاقی و تراکم همه تبعیضات و نابرابری ها در جامعه است. ستم جنسی در عین حال وسیله ای برای حفظ تبعیضات و نابرابری های دیگر است. به این دلیل اگر چه تنها زنان هستند که می توانند پیگیرانه علیه مرد سالاری و پدرسالاری مبارزه کنند، اما به تنهائی نمی توانند به آزادی و برابری دست پیدا کنند. جنبش دمکراتیک برای آزادی های سیاسی و مدنی و حقوق شهروندی، جنبش کارگری، جنبش دانشجوئی و جنبش های مترقی ملی همانقدر برای پیروزی خود محتاج یک جنبش نیرومند فمینیستی برای آزادی و برابری هستند که جنبش زنان برای پیشروی و موفقیت خود به پیوند با این جنبش ها نیازمند است. اما جنبش فمینیستی برای نیرومند شدن نه تنها به حمایت شدن از جانب دیگر جنبش های آزادی خواه و برابری طلب نیازمند است، بلکه باید خود به جنبشی توده ای تبدیل شود و در محدوده زنان روشنفکر و طبقات میانی و تحصیل کرده نماند. اکثریت عظیم توده زنان را زنان طبقات زحمتکش تشکیل می دهند. اگر جنبش فمینیستی خود را صرفا محدود به اعتراضات و مطالبات حقوقی و محدود به مطالبات اقشار مدرن و تحصیل کرده طبقات متوسط ( که اهمیت و جای خود را دارند ) نکند و مبارزه با تبعیضات و آپارتاید جنسی را فراتر از محیط های دانشگاهی و اداری، در سطح وسیع جامعه هم در نظر داشته باشد، رفتن میان زنان طبقات پائین و زحمتکش امری اساسی است. جنبش مترقی فمینیستی تنها در صورت نمایندگی کردن مطالبات مساوات طلبانه این اکثریت زحمتکش زنان است که می تواند آنان را به سوی خود جلب کند و تا زمانی که آنان این جنبش را مال خود ندانند و در آن با مطالبات جاری و ملموس خودشان شرکت نداشته باشند، این جنبش نمی تواند تود ه ای شود.

مبارزه با آپارتاید جنسی کلیدی ترین و فراگیرترین عرصه مقابله با تحقیر و توهین زن بعنوان انسان درجه دوم و مستحق بی حقی یا حقوق کم تر است. آپارتاید جنسی در جمهوری اسلامی تنها در عرصه جدائی زن و مرد در حیات عمومی جامعه، در کلاس های درس و اتوبوس ها نیست که اعمال می شود، بلکه در جدائی مشاغل زنانه و مردانه یعنی در تقسیم بندی بازار جنسیتی کار هم با شدت تمام پیاده می شود. تبعیض جنسیتی افقی در بازار کار ( موانع انتخاب شغل ) و تبعیض عمودی در اشتغال ( موانع ارتقا تخصص ها و مسئولیت ها ) بیش از همه اقشار جامعه، زنان طبقات کارگر و زحمتکش را محکوم به محرومیت و فقر، و در نتیجه، مجبور به زندگی زیر سایه مردان و در کنترل پدر سالاری می کند. مسئله به این محدود نیست که % ۵ , ۶ ۹ مشاغل مدیرتی در اختیار مردان است یا محل کار زنان و مردان را از هم جدا می کنند، بلکه امروز در رژیم سرمایه داری اسلامی کار به جائی رسیده است که کارخانه ها از استخدام زنان خود داری می کنند. زنان را به سمت کارهای موقت حتا یک روزه و غالبا بی قرارداد در کارگاه های کوچکی که از شمولیت قانون کار معاف شده اند، و یا به کار گرفتن در خانه های خود کیش می دهند. این فقط استثمار وحشیانه نیست، آپارتاید جنسی هم هست؛ و لیبرالیسم از آن استقبال و در بازار کار حد اکثر استفاده را از آن می کند.

جنبش فمینیستی ایران در آغاز کار است و راه درازی در پیش دارد، اما اساس این است که به راه افتاده است و هرچند به دشواری، به کندی و با پرداخت هزینه، اما دارد به جلو می رود و به نظر نمی رسد هیچ نیروئی توان متوقف کردن اش را داشته باشد. آنچه از این پس اهمیت دارد، تلاش در راستای گسترش پایگان توده ای، نمایندگی اکثریت زنان کشور و ایجاد پیوند متقابل با دیگر جنبش های ستمْ ستیز، آزادی خواه و برابری طلب است.

آزادی خواهی و برابری طلبی جنبش مترقی زنان، سرشت مشترک آن با جنبش سوسیالیستی کارگری است. جنبش سوسیالیستی بدون رهائی زنان و جنبش آزادی خواه و برابری طلب زنان بدون جنبش کارگری به مقصد نمی رسند. اگر آگاهی و همراهی وجود داشته باشد، جنبش مترقی فمینیستی می تواند نزدیک ترین متحد جنبش کارگری و جنبش سوسیالیستی کارگری، حقیقی ترین مدافع جنبش رهائی زنان باشد.

به این خاطر است که سازمان ما مبارزه زنان برای آزادی و برابری را مبارزه خود می داند و از جنبش مستقل و مترقی زنان قاطعانه دفاع می کند.

هشتم مارس برای این مبارزات و به این مبارزین مبارک باد!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد