تپش اشک ستاره
توی زندان قناری
می نویسه از ترانه
صدای خش خش برگا
زیر چکمه های مهتاب
این روزا باید بمونه
توی کوچه های بیداد تکُ تنها
برفای روی خیابون
جادَ رُ تو دست گرفته
پارو رُ داده به خورشید
تا بتابِ روی تاغچه
کادُ ی کاج شکسته
روی شاخه هاش نشسته
یه سبد تو دست بادِ
که پر از مریمُ رازِ
قـَدمای سرو تنها
یخ زده از سوزِ سرما
دوباره رسیده از نو
کوله بار برفُ بوران
ماهیای توی دریا
امشبُ بیدار می مونن
توی کوچه های فریاد
دنبال ِ صدا می گردن
عطش ِ تاک شکسته
لحظه ای آروم نداره
چترشُ داده به بارون
دیگه اون کاری نداره با زمونه
مثل همیشه زیبا بود.
موفق باشید.
WOW
ستاره می زنه سو سو ستاره میزنه ابرو
شب پر ستاره مریم بیا بیا