KNToosi.in - همکلاســــی

وبلاگ گروهی دانشجویان ِ دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی

KNToosi.in - همکلاســــی

وبلاگ گروهی دانشجویان ِ دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی

مهدی ، خواجه نصیری ها هم به بهشت می روند!


بگذار تا بگریم چون ابر در بهاران    کز سنگ ناله خیزد روز وداع یاران


به نام خدا

سه شنبه حدود ساعت 11 صبح تو ساختمان مرکزی همدیگرو دیدیم ، من بودم ، پویا ، روزبه ، احسان و خانم شفیعی !

بعد از جلسه ای که گزارشش رو قبلا نوشتم  اسکان موقت دانشجویان ساکن شهرستان ،   وام دانشجویی !   

http://kntu.blogsky.com/?PostID=2049

اول رفتیم هایدا و ساندویچ خوردیم ، بعد برای دیدن اعضای شورای صنفی دانشکده مکانیک ، همگی رفتیم اونجا ، موفق نشدیم اعضا رو ببینیم ، به خاطر امتحانات !

بعد از مکانیک ، تو میدون ونک ، حدود نیم ساعت مهدی با روزبه سر بعضی مسائل سیاسی جامعه گفتگو کردن !

اون روز در مورد همکلاسی هم با من صحبت کرد ، قرار شد یه وبلاگ امتحانی ایجاد کنه و یک قالب طراحی کنه ، بعد که کامل شد ، قالبشو با قالب فعلی همکلاسی عوض کنم ، البته مساله گرافیک قالب نبود ، قرار بود مشکل اخیر اعضای همکلاسی در مورد به روز رسانی سریع وبلاگ رو با دسته بندی بهتر اطلاعات حل کنه !

با من یه صحبتی هم در مورد اون متنی کرد که در مورد تولد هانیه کرمی نوشته بود و ناراحت بود از اینکه چرا بعضی از بچه ها از متن برداشت خوبی نکردند ، درحالی که اون قصد جسارت به محرم رو نداشته !

چند باری هم که داشت مثل بعضی موقع ها میگفت فلان چیز شدنی نیست ، به شوخی بهش گفتم ، منبع انرژی منفی هستیا !

بزارید در مورد این متن هم توضیح بدم   @@ دست از طلب ندارم تا کام من برآید

http://kntu.blogsky.com/?PostID=1788

سه شنبه ی قبل از نوشتن این گزارش من و مهدی با خانم خدابخش و خانم الله بخشی حدود ساعت 9 صبح با دکتر بازارگان جلسه داشتیم ، قرار بود اون روز جلسه ی هیئت رئیسه تشکیل بشه و در مورد تشکل های دانشجویی تصمیم گیری بشه !

منم قبل از تشکیل این جلسه با دکتر بازارگان وقت گرفتم که آخرین تلاش خودمونو برای توجیه مسئولین بکنیم ، خانم الله بخشی از چند وقت پیش بهم گفته بودن که اگه با دکتر بازارگان جلسه ای برگزار شد به منم بگید که بیام ، به ایشون اطلاع دادم ، به مهدی هم گفتم بیاد ، خانم خدابخش هم وقتی با خبر شدند که همچین جلسه ای هست ، اومدند !

مهدی از اول جلسه شروع کرد به صحبت و تقریبا 70% حرفها رو اون زد ، با اینکه قبل از جلسه کلی انرژی منفی به ما داده بود و میگفت نمیشه ، نمیشه ، ولی تو جلسه سعی خودشو کرد که توانایی ها بالقوه ی دانشجویان الکترونیکی رو منعکس کنه ، با مثالهای مختلف از دانشجوهای مختلف توجه دکتر بازارگان رو به این استعداد ها جلب کرد ، طوری که اگه اشتباه نکنم دو بار دکتر از جاشون بلند شدند و نکاتی از صحبت های مهدی رو یادداشت کردند که تو جلسه بیان کنن !

مهدی گروه کوهنوری رو هماهنگی کرد ، البته از خیلی وقت پیش از این گروه صحبت می کرد ، برای گروه ادبیات هم مهدی متن نوشته بود که من باهاش صحبت کردم و گفتم مهدی ، اگه افراد شرکت کننده برای هماهنگی انجمن ها بیشتر باشند ، برای مسئولین جلوه ی بهتری داره ، بهش گفتم اگه میشه این متن رو حذف کن تا من در مورد انجمن ادبی ، یک دانشجوی دیگه اقدام کنه ، و فکر کنم دو روز بعدش ، پویا ضیایی متن انجمن ادبی رو منتشر کرد !

الان یادم اومد ، که بار آخری که دیدمش در مورد اولین قرار کوهنوری دانشجویان الکترونیکی صحبت کرد ، بهم گفت دانشکده برق قرار میزاریم ، فکر کنم گفت 26 فروردین یا ... ، گفت چند روز دیگه متن مینویسم در موردش و زمان و مکان رو دقیقا به بچه ها میگم تا از الان آماده باشن ، حدود دو ساعت پیش سعید اسماعیلی باهام تماس گرفت ، اصلا به روی خودش نیاورد که چه اتفاقی افتاده ، فقط بهم گفت نام کاربریشو فراموش کرده ، بهش یادآوری کردم ، نیم ساعت پیش ، اومدم ببینم سعید بعد از این همه مدت چه متنی تو همکلاسی نوشته ، یدفعه دیدم به جای متنی که مهدی قولشو داده بود ، عکس مهدی تو صفحه اول همکلاسیه ، اول یه جورایی می خواستم خودمو گول بزنم ، گفتم حتما داداش مهدیه ، چند بار اسمشو خواندم ، رفتم مشخصات مدیران همکلاسی رو نگاه کردم ، نمی خواستم باور کنم اما دیگه نمیشد کاری کرد...................

بهم نگید این چیه نوشتی ؟!  خیلی سخته برای مرگ همکلاسی متن نوشتن ، خیلی سخته !

 

چرا خواجه نصیری ها به بهشت نمی روند؟!!!!!!!

http://kntu.blogsky.com/?PostID=1140

هجرت 

نظرات 6 + ارسال نظر
, , جمعه 28 دی 1386 ساعت 01:54

من تسلیت میگم!
علتش چی بوده؟

حسین محمدی نصرابادی , it, جمعه 28 دی 1386 ساعت 01:58

زندگی صحنه ی زیبای هنرمندی ماست هر کسی نغمه ی خویش خواند و از صحنه رود خرم ان نغمه که مردم بسبارند به یاد ! ( به یاد دوست )
امیدوارم ما هم که رفتیم امرزیده رفته باشیم )):

سبحان طحانی, کامپیوتر, جمعه 28 دی 1386 ساعت 02:06

شوخیه دیگه؟
شوخیه باحالی بود....:|
حالمو گرفتین با اون پست...

من این متن رو با توجه به اطلاعیه ی سعید اسماعیلی در مورد فوت مهدی دزفولی نوشتم ، بعید میدونم سعید جان بخواد همچین شوخی بی مورد و مسخره ای بکنه اما من هم امیدوارم شوخی بوده باشه !

سبحان طحانی, کامپیوتر, جمعه 28 دی 1386 ساعت 02:07

منظورم اینکه اثلا باحال نبود...:|

شفیعی , , جمعه 28 دی 1386 ساعت 12:25

شوخی نچسبی بود.. ):

اجلا سه‌شنبه 19 مرداد 1389 ساعت 11:48 http://ajela.blogsky.com

خوب
این دانشگاه خواجه نصیر یا امام محمد باقر یا فنی مهندسی تهران یا knt برای خودش داستانی دارد
دانشگاه تفکر چپ با آن همه راستی و درستی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد