وبلاگ گروهی دانشجویان ِ دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی
وبلاگ گروهی دانشجویان ِ دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی
زمانی که تسلیم باشی؛ تمام هستی از تو حمایت میکند.هیچ چیز با تو مخالف نخواهد بود. زیرا تو با هیچ چیز مخالف نیستی.
خودت را بپذیر؛ هر چه که هستی. حتی اگر نقصی هم داری آن را بپذیر. تنها آن هنگام قادری دست از جنگ با خودت برداری و آسوده باشی.
زندگی یعنی آموختن صلح. صلح با دیگران نه، با خودت.
عشق یک تجربه هست ولی زبان بسیار مکار است. پس مراقب زبانت باش.
سکوت را بر خودت تحمیل نکن. هیچ چیز را بر خودت تحمیل نکن. شادی کن؛ آواز بخوان. بگذار ذهنت خسته شود. آنگاه رفته رفته لحظات کوچکی از سکوت و آرامش واردت میشود.
توانایی عشق ورزیدن؛ بزرگترین هنر جهان است.
اگر بتوانی دیگری را همانطور که هست؛ بپذیری و هنوز عاشقش باشی؛ عشق تو واقعی است.
وقتی با عشق به دیگری بنگری؛ او والا میگردد و منحصر به فرد.
هر گاه عاشق باشی احساس عجز کامل میکنی. درد عشق هم همین است. زیرا تو میخواهی هر کاری را برای معشوقت انجام دهی اما میفهمی که کاری از دستت بر نمی آید. اما عشق یعنی همین که تمام فکرت؛ خدمت به دیگری باشد حتی اگر از عهده ات بر نیاید.
تو نمیتوانی انسانی را تصاحب کنی. زیرا او یک شخص است. تصاحب فقط با اشیاء ممکن است. اگر هنوز به دنبال تصاحبی؛ عشق تو شهوت است.
اگر نتوانی با معشوقت ساکت بمانی؛ بدان که هنوز عاشق نشده ای.
تنها راه کسب عشق؛ از طریق همین عشق میسر میشود. هر چه بیشتر ایثار کنی؛ بیشتر میگیری.
والاترین انسان کسی هست که با عزمی شکست ناپذیر؛ انتخاب کند.
هر موجودی؛ یک سرود الهی است. بی همتا؛ منحصر به فرد؛ تکرار نشدنی و غیر قابل مقایسه.
اگر بتوانی تماماً و یک دل عشق بورزی؛ از عمق دلت؛ زندگی تو سرشار از شادی و احساس میشود. نه تنها برای خودت بلکه برای دیگران هم. اصلاً تو برای دنیا برکت و نشاط خواهی شد.
اگر عشقی احساس نمیکنی؛ تظاهر نکن. سعی نکن نمایش بدهی که عاشقی. حتی اگر خشمگینی بگو که خشمگین هستی و باش. ولی حقیقی باش.
زندگی یک مسابقه و رقابت نیست .پس دلیلی هم برای مقایسه خودت با دیگران وجود ندارد.
هیچکس نمیتواند تو را تغییر دهد. تنها خودت قادر به تغییر خودت هستی.
اصیل بودن و واقعی بودن نهایت زیبایی است.
اصیل بودن یعنی واقعی بودن. خنده هایت، گریه هایت، نفرتت و عشقت و همه زندگیت باید واقعی باشد تا اصیل باشی.
آنان که طمع کارند؛ برای پر کردن احساس تهی بودنشان بارها و وزنه ها را با خود حمل میکنند.
این جمله در این متن مرا مجذوب کرد ؛سکوت را بر خودت تحمیل نکن. هیچ چیز را بر خودت تحمیل نکن. شادی کن؛ آواز بخوان.کاش براستی این گونه بود ای کاش نوع بشر هیچ گاه چیزی را بر خود تحمیل نمیکرد کاش شرایت این اجازه را به ما میداد که با صدای بلند فریاد بزنیم که دوست داریم صبح ها به خاطر یک بستنی قیفی از خواب برخیزیم و یا این که جسورانه فریاد بزنیم که دیوانه ایم اما افسوس زمانی هم که میخواهیم بگوییم مولدان افکار ذوقمان را کور میکنند و محدودمان میکنند و شرایت میگذارند و مثلا کوئیلو مینویسد دیوانه بمانید اما مانند عاقلان رفتار کنید خطر متفاوت بودن را قبول کنید و بیا موزید بدون جلب توجه متفاوت باشید۰ممنون از متنتون.موفق باشید
من با این جملات رشد کردم! از محمدرضای عزیز ممنونم... حالا که این رو زدی.. من هم اگر اجازه بدی... متن دیگری از اوشو که خیلی دوست دارم در وبلاگ می گذارم.. امیدوارم که اون رو هم بخونی.
به موضوع بندیش خیلی میخوره ، کوتاه وپندآموز
موفق باشی !
verry verry Good!
Thanks for Beautiful Sentences