گزارشی از پشت صحنهی سریال «اغماء» در خانه باغ درکه
سریال «اغما» بیش از 22 روز است که هر شب قصهای ماورایی را به تصویر میکشد که برای رسیدن این مجموعه به پخش، سازندگان آن هر روز از ساعت 2 بعدازظهر تا 2 بامداد روز بعد در صحنه هستند و عمدهی لوکیشن آنها در «خونه باغ»ای است که این شبها، آن را با حضور شیطان میشناسیم.
به گزارش خبرنگار سرویس تلویزیون ایسنا، ساختمان «خونه باغ» از نزدیک بسیار بزرگتر، تو در توتر و شبها حتی ترسناکتر از آن چیزی به نظر میرسد که در تلویزیون میبینیم. برای رسیدن به این خانه که در یکی از کوچه پس کوچههای «درکه» و تقریبا نزدیکی یک کوه بنا شده است باید از خیابانهایی تنگ، با شیب تند مخصوص چنین محلههایی عبور کرد.
***
خانه پلاک 21، ته کوچه واقع شده و در آن باز است. وارد باغ شده و تاب زرد رنگ «خونه باغ» که اتفاقا شیطان به آن علاقه بسیاری دارد، در سمت چپ «خونه باغ» دیده میشود؛ اما این بار به جای «الیاس» یکی از عوامل سریال «اغماء» در حالی که از سرما میلرزد و کاپشن به تن دارد بر آن نشسته و تاب میخورد. کمی جلوتر بنای خانه دیده میشود و امین تارخ که با گریم و لباس مخصوص، متن به دست راه میرود.
ناگهان عکاس سریال «اغماء» که دختر علیرضا افخمی (نویسنده سریال) هم است از خانه بیرون میپرد و نظرسنجی مرکز مطالعات را مقابل چشمان امین تاریخ میگیرد. او با خوشحالی اعلام میکند که «اغماء» در دو هفته نخست پخش با بیش از 80 درصد رضایتمندی مواجه بوده است و از سریال رقیب آنها پیشی گرفته است. از پدرش میپرسیم، میگوید که این روزها به شدت مشغول نوشتن است و کمتر میتوانند همدیگر را ببینند.
در طبقه پایین «خونه باغ» که در اصل تالار پذیرایی محسوب میشود، عوامل صحنه مشغول تنظیم نور و چیدن صحنه هستند؛ قرار است سکانسی با حضور امین تارخ و حامد کمیلی در این محل تصویربرداری شود.
***
به قصد دیدن کارگردان(سیروس مقدم) از راهرویی باریک که پر از پله است ـ چند باری هم در سریال «اغماء» آن را دیدهایم ـ گذر کرده و به طبقه بالا میرویم. طبقه بالا پر از اتاق است و در نهایت در یکی از اتاقها سیروس مقدم را میبینیم که مشغول انجام دکوپاژ است؛ برخلاف سکوت طبقه بالا، طبقه پایین پر از جنب و جوش است. یکی از عوامل صحنه از فهیمه کمالی منشی صحنه میپرسد که چند روز دیگر تا پایان کار مانده؟! که او پاسخ میدهد که عید فطر هم میمانیم؛ عیدیهایمان را میگیریم و میرویم.
سرانجام سیروس مقدم با یادداشتهای حاوی دکوپاژ به صحنه میآید، برخلاف انتظار همان زمان را بهترین زمان برای مصاحبه میداند. سپس مجددا برای فرار از همهمه به طبقه بالا میرویم.
به عکسی که از او با چشمان خسته و قرمز منتشر شده، اشاره میکنیم؛ میگوید که از شروع ماه رمضان تا به امروز شبی بیشتر از 2-3 ساعت نخوابیده است و ادامه میدهد: روزی 14 تا 15 ساعت تصویربرداری داریم؛ بعد از تصویربرداری هم که معمولا تا 2-3 صبح به طول میانجامد برای مونتاژ و اصلاحات آخر قسمتی که قرار است شب پخش شود، میروم و این کار هم تا 6 -7 صبح طول میکشد. پس از آن است که به منزل میروم و 2-3 ساعت میخوابم و بعد دکوپاژ را شروع میکنم.
مقدم همچنین به این مساله اشاره میکند که به دلیل آماده شدن قسمت به قسمت فیلمنامه آنها نمیتواندن صحنهها را رج بزنند؛ بنابراین این روزها با «اغماء» زندگی میکنند و این سریال جزیی از زندگیشان شده است.
وی از ساخت سریال «اغماء» به عنوان ریاضتی لذتبخش یاد میکند و در پاسخ به این پرسش ایسنا که در میان سریالهای اخیرش (نرگس، پرواز در حباب و اغماء) کدام را بیشتر دوست دارد، ما را به جوابی به قول خودش کلیشهای سوق میدهد: «تمام کارهای یک کارگردان مثل بچههایش میمانند»
سیروس مقدم با این حال میگوید که همواره آخرین سریالش را بیش از دیگر سریالها دوست داشته، چرا که احساس میکند پختهتر از بقیه است. او ادامه میدهد که با تجربیاتی که از ساخت سریالهای قبلی به دست آورده، سعی کرده بچهی آخرش را بهتر از دیگران تربیت کند.
***
کارگردان صحبتهایش را پایان میدهد و بار دیگر به عوامل صحنه ملحق میشویم که این بار امین تارخ و حامد کمیلی را نیز در میان خودشان میبینند. این دو نشسته بر مبلهایی که قرار است سکانس در آن جا تصویربرداری شود، دیالوگها را با هم تمرین میکنند. این تمرین به تدریج با نفر سومی به نام سیروس مقدم همراه میشود. او بر میزی که روبروی مبلها قرار دارد تکیه میکند و هر بار خیره به دهان بازیگری که باید دیالوگهایش را بیان کند، چشم میدوزد.
در سمتی دیگر امیر معقولی، تصویربردار «اغماء» که فیلمها و سریالهایی چون «ساعت 25» (مسعود آب پرور)، «روابط» (ایرج کریمی) و «پرواز در حباب» (سیروس مقدم) از کارهای اخیر وی محسوب میشود، آخرین تغییرات صحنه را اعمال میکند.
او در گفتوگویی کوتاه به محدودیتهای تصویربرداری در ویدئو اشاره میکند و این که تصویربرداری اغلب صحنههای «اغماء» در شب و نور کم به بهتر شدن تصاویر کمک میکند.
معقولی همچنین دربارهِ صحنههایی که دوربین از حالت عادی خارج و زاویه دید شیطان به تصویر کشیده میشود، میگوید: سعی کردیم به گونهای کار کنیم که این صحنهها برای تماشاگر باورپذیر شود. بیننده تلویزیون پیش از «اغماء» تصاویری از این دست را کمتر شاهد بوده و بیشتر در فیلمهای هالیوودی آنها را دیده است.
***
صدای قارقار کلاغها از بیرون از خانه به گوش میرسد. پیش از این تنها با تماشای «اغماء» فکر میکردیم این صداها ساختگی است، اما مثل این که چندان هم برای ماورایی کردن کار نیازی به افکتهای صدایی ندارند؟! فرشید احمدی(صدابردار) به این تصور لبخند میزند و میگوید: بخشی از این صداها واقعی است و بخشی هم افکت است. افکتهای صدایی به اندازهیی که کارگردان تمایل داشته باشد به صحنه اضافه میشود.
او که با سریالهای مناسبتی بسیاری چون «خانه به دوش» و «متهم گریخت» (به کارگردانی رضا عطاران)، «خوش رکاب» (شاه حاتمی) و «حبیب آقا» ( که امسال عید پخش شد) همکاری داشته، میگوید که تا حدودی به فشردگی این قبیل مجموعهها عادت کرده است. احمدی سپس از نحوه استقبال مردم از «اغماء» میپرسد و از سریال شبکه دو به نیکی یاد میکند!
***
به گزارش ایسنا، افطار نزدیک است. تلویزیون روشن میشود و سفرهها را پهن میکنند. عوامل «اغماء» در کنار هم مینشینند و افطار میکنند. سر سفره هم صحبت از «اغماء» است و این که روزنامهها و خبرگزاریها درباره این سریال چه نوشتهاند و حتی اخیرا چه پیامکهایی درباره «اغماء» و خصوصا «الیاس» منتشر شده است. اما حضور یک خبرنگار جو را سنگینتر از روزهای قبل میکند. حامد کمیلی به دلیل مصاحبههای اخیری که به اشتباه از وی چاپ شده تصمیم گرفته مدتی با هیچ خبرنگاری صحبت نکند و تمام عوامل هم این مساله را مدام گوشزد میکنند! او سر سفره افطار هم از نقش شیطانیاش در امان نیست و گریم مخصوصش به او اجازه نمیدهد که به راحتی حلیم بخورد! با لبخند میپرسد که اینها را هم در گزارش مینویسید؟!
سیروس مقدم بالای سفره میآید و به گونهای که به کسی برنخورد خصوصا به افشین سنگچاپ (دستیار اولش) هشدار میدهد که وقت تنگ است و اگر دیر بنجبند روزهایی میرسد که بازیگران بدون گریم مجبورند مقابل دوربین بروند!
***
پس از افطار به سراغ امین تارخ میرویم که به نظر میرسد وضعیت بهتری از چند ساعت قبل دارد. او این بار به درخواست مصاحبه پاسخ مثبت میدهد و از سنگچاپ میخواهد هر وقت قرار است کار شروع شود، صدایش کنند و رو دربایستی نداشته باشند. تارخ تفاوتی میان بازی در سریالهای ماه رمضان و سایر پروژههای سینمایی، تلویزیونی و تئاتر قائل نیست.
با اعتقاد بر این که اصولا بازیگر با حرفه سختی روبهرو است، میگوید: ممکن است کمبود وقت شرایط را کمی سختتر کند، اما ما سعی کردهایم این شرایط سخت را تحمل نکنیم، بلکه از آن لذت ببریم؛ تا این لذت به کار هم منتقل شود.
امین تارخ در عین حال از مدیران تلویزیون میخواهد که حساب شدهتر و دقیقتر برای سریالهای مناسبتی برنامهریزی کنند. با صدای افشین سنگچاپ که نزدیک شدن به آغاز تصویربرداری را اعلام میکند، مصاحبه را به پایان میرساند.
***
سیروس مقدم پس از انتقال آخرین نظراتش به بازیگران روی صندلیای آبی رنگی که روی آن کلمه «کارگردان» نوشته شده است جای میگیرد. گویا برای جلوگیری از غیب شدن صندلی، این تمهید را چیدهاند. صندلی دیگر هم با درج عنوان «منشی صحنه» به فهیمه کمالی اختصاص دارد.
همه چیز مرتب است؛ یک بار تمرین و بار دیگر ضبط نهایی. دیالوگها باید توسط افشین سنگ چاپ، کنترل شود تا مبادا بیان کلمهای متفاوت، به اصلاحیه زدن از سوی تلویزیون و اجبار به استفاده از صداگذاری بر روی دیالوگها منجر شود.
شیطان در این صحنه قصد دارد دکتر پژوهان را نسبت به «دکتر بردیا» بدبین کند. اما پژوهان به قول خودش این یکی را دیگر نمیپذیرد، چرا که بردیا دوست مولود همسرش مرحومش بوده است. اما به قول الیاس «دیگر مولودی در کار نیست!»
شیطان وقتی با اصرار پژوهان مواجه میشود او را با گفتن جمله «خداحافظ دکتر پژوهان خوش قلب اما... ساده دل» تنها میگذارد و حال ظرف میوه است که باید توسط پژوهان که به شدت عصبانی است از روی میز پرتاب شود. امین تارخ اصرار دارد ظرف چینی نباشد تا در صورت لزوم تکرار صحنه، نشکسته باشد. اما برای بازیگری چون او همین یک بار کافی است.
پلان روبهرو گرفته میشود و حال نوبت آن است که از زاویه دید هر کدام از بازیگران این صحنه بار دیگر تکرار شود.
***
حوالی ساعت 19 و30 دقیقه این سکانس که قرار است در قالب قسمت بیست و چهارم پخش شود به پایان میرسد و حال زمان آن فرا رسیده که همانند روزهای قبل همگی دور هم جمع شوند و قسمتی دیگر از سریال را به تماشا بنشینند؛ گویا این جمله سیروس مقدم برای تمامی آنان مصداق دارد «با اغماء زندگی میکنیم»
گزارش از : خبرنگار ایسنا ـ پیوند مرزوقی
میوه ممنوعه-داستانی واقعی و باورپذیر دارد- شایگان
لا اقل توی ادامه مطالب می نوشتید!!گزارش جالبیه. از زحماتتون ممنون