به نام خدا
آرامش در این است که شما به یک بچه کروکودیل غذا بدهید و امید داشته باشید وقتی بزرگ شد شما را بخورد!!/span>
چرچیل
تست اعتیاد به اینترنت (IAT)
تست اعتیاد به اینترنت (IAT) یکی از معتبرترین تستهای مربوط به سنجش اعتیاد اینترنتی است که توسط دکتر کیمبرلی یانگ (Kimberly Young) ابداع شده است.
در تست IAT هر چه نمره شما بیشتر باشد؛ اعتیاد شما به اینترنت شدیدتر است. نمرات هم به ترتیب از یک تا پنج هستند. در پایان؛ باید مجموع نمراتی را که به 20 پرسش زیر میدهید جمع بزنید.
امام علی علیه السلام
با اعتماد زمان حال ات را بگذران و بدون ترس برای آینده آماده شو. ایمان را نگهدار و ترس را به گوشه ای انداز .
شک هایت را باور نکن و هیچگاه به باورهایت شک نکن
زندگی شگفت انگیز است فقط اگربدانید که چطور زندگی کنید
مهم این نیست که قشنگ باشی ، قشنگ این است که مهم باشی! حتی برای یک نفر
انسان می تواند کل حیاتش را در تازگی بگذراند، میتواند تمام زندگی اش را مثل یک کودک سر کند، انسان میتواند بزرگ شود و در عین حال در سراسر زندگی حالت بچگی خود را حفظ کند. در لحظه زیستن، هنر است...
ادامه مطلب ...دیدن یک فیلم رمانتیک در شبی سرد زیر لحاف پشم شیشه با لیوان چایی و شکلات تلخ ریز کردن خرده های نان برای گنجشکهایی که پشت پنجره ات می آیند و گاهی به شیشه نوک می زنند و دوست داری فکر کنی که دارن ازت تشکر می کنن....
پیدا کردن جای پارک در خیابانی شلوغ آن هم درست روبروی جایی که کار داری...
خریدن کفش پاشنه ۲۰ سانتی در حالیکه می دانی برای راه رفتن با آن نیاز به واکر خواهی داشت
خبر کنسل شدن مهمانی پرزحمتی که مجبور به گرفتنش بودی و موکول شدن آن به بعد از امتحاناتت.....
پیداکردن موضوعی بکر و کارنشده برای پایان نامه...
به نقل از ذهن خاکستری
استادی درشروع کلاس درس، لیوانی پراز آب به دست گرفت. آن را بالا گرفت که همه ببینند. بعد از شاگردان پرسید: به نظر شما وزن این لیوان چقدر است ؟
...
ادامه مطلب ...تنها بازمانده یک کشتی شکسته به جزیره کوچک خالی از سکنه افتاد.
او با دلی لرزان دعا کرد که خدا نجاتش دهد و اگر چه روزها افق را به دنبال یاری رسانی از نظر میگذارند، اما کسی نمی آمد.
سرانجام خسته و از پا افتاده موفق شد از تخته پاره ها کلبه ای بسازد تا خود را از عوامل زیان بار محافظت کند و داراییهای اندکش را در آن نگه دارد.
اما روزی که برای جستجوی غذا بیرون رفته بود، به هنگام برگشتن دید که کلبه اش در حال سوختن است و دودی از آن به آسمان می رود. متاسفانه بدترین اتفاق ممکن افتاده و همه چیز از دست رفته بود.
از شدت خشم و اندوه درجا خشک اش زد............ فریاد زد: " خدایا چطور راضی شدی با من چنین کاری کنی؟"
صبح روز بعد با صدای بوق کشتی ای که به ساحل نزدیک می شد از خواب پرید. کشتی ای آمده بود تا نجاتش دهد.
مرد خسته، از نجات دهندگانش پرسید: شما از کجا فهمیدید که من اینجا هستم؟
آنها جواب دادند: ما متوجه علائمی که با دود می دادی شدیم.
وقتی که اوضاع خراب می شود، ناامید شدن آسان است. ولی ما نباید دلمان را ببازیم..........
چون حتی در میان درد و رنج دست خدا در کار زندگی مان است.
پس به یاد داشته باش ، در زندگی اگر کلبه ات سوخت و خاکستر شد، ممکن است دودهای برخاسته از آن علائمی باشد که عظمت و بزرگی خداوند را به کمک می خواند .
خداوند به فرشتگان عقل داد، بدون شهوت.حیوانات را شهوت داد، بدون عقل و
انسان را شهوت داد با عقل ؛ هر انسانی که عقلش به شهوتش غلبه کند از
فرشتگان بهتر است و هر انسانی که شهوتش بر عقلش غلبه کند بدتر از حیوان است
فواید در آغوش کشیدن و بغل کردن برای سلامتی
سناریوهای زیر تلاش میکنند که دیدگاه شما نسبت به عشق را توضیح دهند.
لطفا با سوالات، به دقت پاسخ دهید و در انتها به توضیحات مراجعه کنید!
ادامه مطلب ...
آیا تا به حال بطور دقیق به انگشتان دستان خود نگاه کردهاید؟ تا به حال فکر کردهاید که به کدامیک علاقه بیشتری نسبت به بقیه دارید؟ با دقت نگاه کنید، سپس توضیح مربوط به آن را بخوانید.
ادامه مطلب ...بارها شنیده ایم که دانش آموز یا دانشجویی می گوید :
(( دیگرحال و حوصله خواندن این کتاب را ندارم )) یا
((آنقدرازاین کتاب خسته شده ام که قابل گفتن نیست))
ویا ((هرچقدرمیخوانم مثل اینکه کمتر یاد می گیریم))
یا ((10 بار خواندم و تکرار کردم ولی بازهم یاد نگرفتم)) !
هر که از ترس فقر و تنگدستی ازدواج نکند , از ما نیست
پیامبر اعظم (ص)
لینک تصویر : http://i35.tinypic.com/1zlt2d0.jpg
روزی مرد کوری روی پلههای ساختمانی نشسته و کلاه و تابلویی را در کنار پایش قرار داده بود روی تابلو نوشته شده بود: من کور هستم لطفا کمک کنید. روزنامه نگارخلاقی از کنار او می گذشت، نگاهی به او انداخت. فقط چند سکه در داخل کلاه بود. او چند سکه داخل کلاه انداخت و بدون اینکه از مرد کور اجازه بگیرد تابلوی او را برداشت آن را برگرداند و اعلان دیگری روی آن نوشت و تابلو را کنار پای او گذاشت و آنجا را ترک کرد.
ادامه مطلب ...
روزی در آخر ساعت درس یک دانشجوی دوره دکترای نروژی ، سوالی
مطرح کرد:
استاد،شما که از جهان سوم می آیید،جهان سوم کجاست ؟؟
فقط چند دقیقه به آخر کلاس مانده بود.من در جواب مطلبی را فی البداهه گفتم که روز
به روز بیشتر به آن اعتقاد پیدا می کنم.به آن دانشجو گفتم:
جهان سوم جایی است که هر کس بخواهد مملکتش را آباد کند،خانه اش خراب می شود و هر
کس که بخواهد خانه اش آباد باشد باید در تخریب مملکتش بکوشد.
پروفسور محمود حسابی
یکی از دراویش مقداری گندم برای آرد کردن
به آسیاب برد.
آسیابان گفت: «وقت ندارم.»
درویش گفت: «اگر گندم مرا آرد نکنی تو و الاغت را نفرین میکنم .»
آسیابان گفت: «اگر دعای تو مستجاب است، از خدا بخواه گندم تو را آرد کند.»
مردی به دربار خان زند می رود و با ناله و فریاد می خواهد تا کریمخان را ملاقات کند... سربازان مانع ورودش می شوند ! خان زند در حال کشیدن قلیان ناله و فریاد مردی را می شنود و می پرسد ماجرا چیست؟
چقدر دلم می خواست جای او بودم.
نشسته در نوک صخره و تنها در اوج
با چنان منظره ای زیر پایم
و بادی که می وزد و دلی که می تپد
چون با کوچکترین حرکتی ممکن است
...…
دو جوان در یک جزیره دور افتاده زندگی می کردند و امیدشان این بود که روزی بتوانند از آنجا نجات پیدا کنند. روزی دوست کوچکتر به بزرگتر گفت : زندگی کردن باهم مشکل است و بهتر است از هم جدا شویم و دعا کنیم از اینجا خلاص شویم. ببینیم خداوند کدام یک از ما را بیشتر دوست دارد و به دعای او توجه بیشتری نشان می دهد.
دوست بزرگتر سعی کرد دوست کوچکتر را منصرف کند ولی ... دوست کوچکتر گوشش بدهکار نبود. بعد از ماهها این دو دوست از جزیره رهایی یافتند و همدیگر را در شهر خود دیدند. دوست کوچکتر با غرور تعریف کرد که از خدا غذا ، لباس و یک زن می خواست و خدا در همان جزیره به او باغی پر میوه ، لباس های فاخر از بقایای بارهای یک کشتی و یک دختر زیبا که مانند آنها در آن جزیره بود به او عطا کرده بود و آخر سر با یک کشتی او را نجات داده بود. سپس با تمسخر از دوست بزرگش پرسید که تو چه دعایی کردی ؟ دوست بزرگتر گفت : من فقط یک دعا کردم و آن این بود : هرچه از خدا بخواهی به تو بدهد ! با تشکر از دوستم : میثاق شمشیری
لذت
بردن از زندگی ، دشوار یا آسان ؟؟؟
اغلب ما وقتی حرف از لذت در زندگی
میشه میگیم ای بابا دلت خوشه! خوشی کدومه؟ سرم شلوغه، اعصابم خورده، بدهکارم ، گرفتارم و ...
اگه کمی و فقط کمی بخواهیم از زندگی لذت ببریم و نگاهمون رو کمی بهتر کنیم بسیاری از لذت ها نه وقت زیادی می خواد و نه پول زیادی.
پس منتظر تغییرات زیاد در یه روزی که معلوم نیست کی باشه نباشیم
۴۰ مورد زیر رو بخونید تایید خواهید کرد.
ادامه مطلب ...به خداوند هستی بخش
داستان زیر را با دقت بخوانید:
روزی پیرمردی85 ساله با پسر 45 ساله اش در هال خانه بر روی مبل نشسته بودن ناگهان کلاغی پشت پنجره هال نشست پیر مرد از پسرش پرسید:اون چیه؟ پسر جواب داد کلاغ است پدر.پیر مرد چند لحظه بعد برای بار دوم پرسید اون چیه؟ پسر گفت:پدر گفتم که اون کلاغه. پیر مرد برای سومین بار سوال را تکرار کرد پسر که از عصبانیت خون چشمهایش را گرفته بود با صدای بلند گفت:اون کلاغ است کلاغ...... پیرمرد با دیدن این حرکت از پسرش به اتاقش رفت و دفتر خاطرات خود را اورد ان را
ادامه مطلب ...زنده بودن حرکتیست افقی از گهواره تا گور
زندگی کردن حرکتیست عمودی از زمین به آسمان
اینست تفاوت زندگی کردن و زنده بودن!!!!
نکات خوشبختی کامپیوتری
۱ . در زندگی و معاشرت با دیگران، نرمافزار باشیم ، نه سختافزار.
2. برای پسوند فایل زندگی اجتماعی و خانوادگی، از سه کاراکتر «ع»، «ش» و «ق»، استفاده کنیم.
3. هیچگاه قفل سیدی قلب مردم را نشکنیم که « تا توانی دلی به دست آور ، دل شکستن هنر نمیباشد ».
4. چنانچه در کاری شکست خوردیم ، آن را « Shut Down» نکنیم بلکه آن را « Restart» کنیم.
ادامه مطلب ...استرس در زندگی روزمره، امری عادی است و گاه میتواند نتایج مثبتی داشته باشد؛ اما هنگامی که جنبه مرضی پیدا کند و بصورت نگرانی و اضطراب دائم درآید....
ادامه مطلب ...قطاری که به مقصد خدا می رفت.
قطاری که به مقصد خدا میرفت لختی در ایستگاه دنیا توقف کرد.... (رو ادامه مطلب بزنید خیلی زیباست.)
دل های مردم گریزان است، به کسی روی آورند که خوش رویی کند. ۶۸۵۳
امام علی(ع)
در روزگاران دور در یک معبد قدیمی استاد بزرگی بود که اندیشه های نوینی را درس می داد.در معبد گربه ای بود که به هنگام درس دادن استاد سر و صدا می کرد و حواس شاگردان را پرت می کرد.استاد از دست گربه عصبانی شد و دستور داد تا هر وقت کلاس تشکیل می شود گربه را زندانی کنند.چند سال بعد استاد درگذشت ولی گربه همچنان در طول جلسات استادان دیگر زندانی می شد.بعد از مدتی گربه هم مرد.مریدان استاد بزرگ گربه ی دیگری را گرفتند و به هنگام درس اساتید معبد آن را در قفس زندانی می کردند!!!
قرنها گذشت و نسلهای بعدی درباره ی تاثیر زندانی کردن گربه بر تمرکز دانشجو رساله ها نوشتند.
روزی اسب کشاورزی داخل چاه افتاد . حیوان بیچاره ساعت ها به طور ترحم انگیزی ناله می کرد. بالاخره کشاورز فکری به ذهنش رسید . او پیش خود فکر کرد که اسب خیلی پیر شده و چاه هم در هر صورت باید پر شود . او همسایه ها را صدا زد و از آنها درخواست کمک کرد .....
ادامه مطلب ...
مفید خواندن یعنی طوری بخوانید که پیام نویسنده را بدون صرف زمان زیاد، درک کنید. همچنین مفید خواندن، نوعی خواندن است که به شما کمک می کند با استناد به متون و موارد مرتبط بدون زحمت زیاد چیزی را که به دنبالش هستید درک کنید. زمانی که مقاله ای را
می خوانید یا کلا منظورتان از خواندن درک عمومی مطلب است دقت کنید که یادداشت برداری از مطالبی که می خوانید رابطه مستقیمی با کیفیت درک مطلب دارد.
ادامه مطلب ...روزی کودکی در خیابان، مرد فقیری را دید که از ظاهرش پیدا بود مدت هاست غذای آن چنانی نخورده است. پسرک از مادرش خواست تا به آن مرد فقیر کمک کند. مادرکه عجله داشت دست کودک را کشید و با سرعت به طرف اتوبوس که در حال حرکت بود دوید. ناگهان به یاد آورد که بلیت ندارد، از مسافرانی که در حال سوار شدن بودند، بلیت خواست، اما آنها نیز عجله داشتند. مادر رفتن اتوبوس و همین طور رفتن فقیر گوشه خیابان را دید!
از هر دو جهت به دنیا نگاه کنید!!!
ما آدمها آنچنان زندگی می کنیم که گویی هرگز نخواهیم مرد ،
آنچنان می میریم که گویی هرگز نبودیم