کلاسهاى بهاره براى آقایان
تنها بازمانده یک کشتی شکسته به جزیره کوچک خالی از سکنه افتاد.
او با دلی لرزان دعا کرد که خدا نجاتش دهد و اگر چه روزها افق را به دنبال یاری رسانی از نظر میگذارند، اما کسی نمی آمد.
سرانجام خسته و از پا افتاده موفق شد از تخته پاره ها کلبه ای بسازد تا خود را از عوامل زیان بار محافظت کند و داراییهای اندکش را در آن نگه دارد.
اما روزی که برای جستجوی غذا بیرون رفته بود، به هنگام برگشتن دید که کلبه اش در حال سوختن است و دودی از آن به آسمان می رود. متاسفانه بدترین اتفاق ممکن افتاده و همه چیز از دست رفته بود.
از شدت خشم و اندوه درجا خشک اش زد............ فریاد زد: " خدایا چطور راضی شدی با من چنین کاری کنی؟"
صبح روز بعد با صدای بوق کشتی ای که به ساحل نزدیک می شد از خواب پرید. کشتی ای آمده بود تا نجاتش دهد.
مرد خسته، از نجات دهندگانش پرسید: شما از کجا فهمیدید که من اینجا هستم؟
آنها جواب دادند: ما متوجه علائمی که با دود می دادی شدیم.
وقتی که اوضاع خراب می شود، ناامید شدن آسان است. ولی ما نباید دلمان را ببازیم..........
چون حتی در میان درد و رنج دست خدا در کار زندگی مان است.
پس به یاد داشته باش ، در زندگی اگر کلبه ات سوخت و خاکستر شد، ممکن است دودهای برخاسته از آن علائمی باشد که عظمت و بزرگی خداوند را به کمک می خواند .
بسمه تعالی
با سلام
انجمن ورزشی برای هماهنگی هر چه بیشتر دوستان عضو در این انجمن و ارائه گزارش فعالیت های انجام شده از ابتدای ترم جاری تا کنون جلسه ای برگزار می کند .
از دوستانی که علاقه به شرکت در این جلسه و یا همکاری با انجمن ورزشی را دارند دعوت ویژه بعمل می آید !!!
قابل توجه ورودی های 87
-مشغول صحبت با دوستم بودم که گفت: انجمن ورزشی متعلق به دانشجوهای 86 است؟
-نه نه نه نه نه!!!!!!!!!!!!!!!!
از آنجایی که اینا قرار نیست به ما لیسانس بدن و تا همه مامان بزرگ و بابابزرگ نشن از مدرک خبری نیست و برای ۲۵/۰ باید دور دنیا رو بدوییم حتما باید ورزش کار باشیم
اگه شما هم هنوز به این نکته دقت نکردین تا دیر نشده ثبت نام کنین(در قسمت نظرات با ذکر نام و id )
مثلا اگه رزمی کار باشین برای نمره گرفتن دیگه احتیاج به دوییدن نیست
از ما گفتن بود http://E-sport.blogfa.com
هیچ می دونی عقل سالم در بدن سالمه ؟!؟!
تا حالا در یک رشته ورزشی به صورت تخصصی فعالیت کردی؟؟؟
ورزشکاری؟؟؟
نه؟؟؟؟؟؟؟
اگه ورزش رو دوست داری هنوز هم دیر نشده!
بدون پرداخت هرگونه هزینه در رشته ورزشی که دوست داری فعالیت کن!
شنا.بسکتبال.فوتسال.هنرهای رزمی.والیبال.و....
ادامه مطلب ...-آیا فکر می کنین که تحصیل کردن کار شاق و سختیه و امکانات تحصیلی در جایی که
هستین خیلی کمه؟؟
-آیا احساس شکست و تسلیم شدن در برابر سختیها و مشکلات بهتون دست داده ؟؟
-آیا تو منطقه ای که هستین مترو یا اتوبوس نیست؟؟شاید هم ناراحتین از نداشتن ماشین شخصی؟؟
ادامه مطلب ...گفتی: بیا قایم باشک بازی کنیم.
گفتم: اول تو چشم بذار. گفتی: نه ، اول تو. گفتم: چرا همیشه اول من؟!
گفتی: اگه راست می گی که دوستم داری ، باید اول تو چشم بذاری.
گفتم: باشه ، تا بیست می شمرم.
گفتی: نه ، هر موقع صدات کردم بیا. ...
ادامه مطلب ...ای کاش می دانستم ستاره های آسمان به که چشمک میزنند.
ای کاش تقویم دلت جز بهار فصل دیگری نداشت.
ای کاش می دانستم آسمان در غم چه کسی اینگونه می گرید.
ای کاش در چشمان من شعر بلند شیفته بودن را بخوانی و باور کنی.
ای کاش می شد چشم ها را بست و رنگ دیگری جز سیاهی دید.
ای کاش هیچ پنجره ای رو به غروب باز نمی شد آنوقت خورشید این همه از خجالت سرخ نمی شد.
ای کاش می شد با تو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذر کرد.
ادامه مطلب ...گفتم آخر عشق را معنا کنیم بلکه جای خویش را پیدا کنیم
آمدم دیدم که جای لاف نیست عشق غیر از عین و شین و قاف نیست
آمدم گفتم به آوای جلی عین یعنی عدل مولای علی
شین یعنی شور الله و صمد قاف یعنی قل هو الله و احد
می خواستند سرش را ببرند . خودش این را می دانست .
او معنی کاسه ی آب و چاقو را می فهمید .
با مادرش هم همین کار را کردند. آبش دادند و سرش را بریدند .
ترسیده بود گردنش راگرفته بودند و می کشیدند .قلب قرمزش تند تند می زد . کمک می
خواست و فریاد می زد . خدا فرشته ای را فرستاد تا گوسفند را آرام کند فرشته آمد و
ادامه مطلب ...دستت رو بذار رو قلبت این صدای تیک تیک ثانیه های عمره که داره میگذره.جالبه !!! اونی که داره
بهت عمر میده شمارش معکو ست رو شروع کرده....
یه پدر همیشه دختر کوچولوش رو خانم صدا میکنه ولی وقتی همون دختر کوچولو بزرگ میشه و یه خانوم میشه .. پدر دوست داره اونو به دختر کوچولو بدونه
ادامه مطلب ...
به نام خدا
امروز جلسه ای با حضورآقای نوروزی و رزمی کاران kntu در اتاق شطرنج دانشکده علوم برگزار شد.
(تاکید میکنم که در پی این جلسه هیچ کسی آسیب ندید! )
ادامه مطلب ...پسرو دختر جوانی سوار بر موتور در دل شب می راندند. آنها عاشقانه یکدیگر را دوست داشتند.
ادامه مطلب ...خدا نبود که بین انسانها مرز کشید، این ما بودیم که بین آنها مرز کشیدیم ...
ما میتوانیم فارغ از زنانگی یا مردانگی زندگی کنیم و به جهان نگاه کنیم...
سالها و ماهها و روزها مثنوی خواندهام، قرآن خواندهام. مرصادالعباد خواندهام تا
به یک جمله کوتاه و نوعی ساده گویی رسیدهام...
ادامه مطلب ...برای هزارمین بار پرسید
تا حالا شده دلتو بشکنم
منم برای هزارمین بار به دروغ گفتم
نه.... که مبادا دلش بشکنه
ادامه مطلب ...
اگر به طلوع و غروب خورشید بنگری و بخندی، هنوز امیدواری.
اگر زیبایی رنگ های گل کوچکی را درک کنی، هنوز امیدواری.
اگر لذت پرواز پروانه را درک کنی، هنوز امیدواری.
ادامه مطلب ...
آدما نردبون میذارن زیر پاشون تا برن برسن به خدا
غافل از اینکه خدا پایین نردبون رو سفت گرفته تا آسیبی به اونا نرسه !!!
گفته اند لازمه ی پیشرفت تجربه کردن پشتکار داشتن وپند گرفتن از خطاها است.
از عجایب روزگار اینکه ما واجد این ۳ شرطیم .
در تجربه کردن خطاها یمان پشتکار عجیبی داریم اما نمی دانم چرا پیشرفت نمی کنیم.
کودکی با پاهای برهنه بر روی برفها ایستاده بود
و به ویترین فروشگاهی نگاه می کرد
زنی در حال عبور او را دید .
او را به داخل فروشگاه برد و برایش لباس و کفش خرید
و گفت: مواظب خودت باش
کودک پرسید: ببخشید خانم شما خدا هستید؟
زن لبخند زد و پاسخ داد: نه من فقط یکی از بنده های خدا هستم
کودک گفت:
می دانستم با او نسبت دارید.
تو به من خندیدی
و هیچ نمی دانستی که من با چه دلهره ای سیب را از باغچه ی همسایه دزدیدم باغبان از پس من تند دوید
سیب را دست تو دید
غضب آلود به من کرد نگاه
سیب دندان زده از دست تو افتاد به خاک
و تو رفتی و هنوز سالهاست
آرام آرام خش خش گام تو تکرار کنان
می دهد آزارم و من اندیشه کنان غرق این پندارم
که چرا خانه کوچک ما سیب نداشت.
دلا یاران سه قسم اند گر بدانی
زبانی اندو نانی اندو جانی
به نانی نان بده از در برانش
محبت کن به یاران زبانی
ولیکن یار جانی را نگه دار
به پایش جان بده تا می توانی