KNToosi.in - همکلاســــی

وبلاگ گروهی دانشجویان ِ دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی

KNToosi.in - همکلاســــی

وبلاگ گروهی دانشجویان ِ دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی

حقه ی روز امتحان!

 

چهار تا دانشجو شب امتحان بجای درس خواندن به پارتی و خوش گذرونی رفته بودندو هیچ آمادگی امتحانشون رو نداشتند٬
روز امتحان به فکر چاره افتادند و حقه ای سوار کردند
...

ادامه مطلب ...

بالاخره قبله کدوم وریه!!!

 

 

 

نماز جماعت در یکی از شهرهای شمال غربی کشورمون!!!

ادامه مطلب ...

شجاعت یعنی چی؟!

یکی از دبیرستان های تهران هنگام برگزاری امتحانات سال ششم دبیرستان به عنوان موضوع انشا این مطلب داده شد که ''شجاعت یعنی چه؟''  

محصلی در قبال این موضوع فقط نوشته بود : ''شجاعت یعنی این'' و برگه ی خود را سفید به ممتحن تحویل داده بود و رفته بود!!!
 اما برگه ی آن جوان دست به دست دبیران گشته بود و همه به اتفاق و بدون استثنا
به ورقه سفید او نمره 20 دادند ! 

فکر میکنید اون دانش آموز چه کسی می تونست باشه؟

ادامه مطلب ...

بله خب!!!

دست برو بچه های ایران خودرو درد نکنه...!!! 

 

واقعا که ''ذهمط'' میکشن!!!

ادامه مطلب ...

norman!

Norman Wisdom کمدین و هنرپیشه بریتانیایی  پس از 6 ماه بیماری در ۹۵ سالگی در گذشت  

  

قلب شما چه شکلیه؟!

 

 

 

 

 

روزی مردجوانی وسط شهری ایستاده بود و ادعا می کرد که زیباترین قلب دنیا را در تمام آن منطقه دارد. جمعیت زیادی جمع شدند. قلب او کاملا سالم بود و هیچ خدشه ای بر آن وارد نشده بود. پس همه تصدیق کردند که قلب او به راستی زیباترین قلبی است که تاکنون دیده اند.

ادامه مطلب ...

تکنولوژی برتر

 

 

برای من که جالب بود! 

اگر دوست دارید برای شما هم جالب باشه برید ادامه ی مطلب!

ادامه مطلب ...

چنین است...

غریبه می آییم با خورشید

                             آشنا میشویم کنار هم،با همه ی سیاهی ها و سپیدی ها

تنها به امروزو لحظه ها می اندیشیم

                                             می خواهیم دوستی کنیم،شاید نتوانیم

                                                                                       دلهامان همه دریاست

                                                                   

اما پرده ها زیادند

                       ناگهان فردا میشود

                                              و غریبه تر از قبل میرویم با ماه!!!

یک آزمایش کاملا علمی!!!


این یکی یک آزمایش اونم از نوع علمی!





.


.

ادامه مطلب ...

ورزش به سبک ایرانی!

 

 

سوالات پسرک سوئدی درباره ی ورزش بانوان در ایران!!!

ادامه مطلب ...

خودت را باور کن...

 

 وقتی راه رفتن آموختی، دویدن بیاموز!و دویدن که آموختی،پرواز را! 

راه رفتن بیاموز زیرا راه هایی که میروی جزیی از تو میشوند و سرزمین هایی که می پیمایی بر مساحت تو اضافه می کند.دویدن بیاموز چون هر چیز را که بخواهی دور است و هر قدر که زود باشی، دیر...

ادامه مطلب ...

بدون شرح...



وقتی عقیده عقده خوانده میشود 

                       و نور چراغ در آب، مهتاب تلقی

                                 و متانت زمین زیر برف یخ میزند


نان از یتیم خانه میدزدیم 

و  می فهمیم دزد اشتباه چاپی "درد" است...!

آخه اینم شد جواب؟!!؟؟

وزیر کار : مشکل ما نقدینگی نیست، بیکاران مهارت ندارند. (جراید) 

پس از استدلال بسیار زیبای وزیر کار پیش بینی می شود شاهد شنیدن جملاتی مشابه جملات زیر، از سوی برخی مسؤولان باشیم: 

وزیر مسکن : مشکل گران بودن خانه نیست، مردم پول ندارند! 
وزیر راه و ترابری : سقوط هواپیماها به دلیل نقص فنی نیست، خلبانان چشمهایشان ضعیف است! 
وزیر راه و ترابری : آمار بالای تصادفات جاده ای در نتیجه عدم استاندارد بودن جاده ها وماشینها نیست،رانندگان رانندگی بلد نیستند! 
وزیر رفاه : تعداد افراد زیر خط فقر بالا نیست، مردم حقوقهایشان پایین است! 
فدراسیون فوتبال : تیم ملی فوتبال ضعیف نیست، تیمهای دیگر فوتبال در آسیا قوی هستند! 
وزیر بهداشت : سوسیس ها و کالباس هامشکل بهداشتی ندارند، افرادی که ساندویچ میخورندخیلی سوسول هستند! 
وزیر بهداشت : آنفلوانزای نوع A آنقدرها هم خطرناک نیست، بنیه مردم خیلی ضعیف است!

آیا امیدی هست؟!...




خدایا خودت کمکش کن!

.

.

.

.

.

.

.


ادامه مطلب ...

توپولف...

یکی از دوستان گلم بهم گوشزد کرد که الکسی توپولف یکی از بزرگان علم هوا_فضا بوده پس 

اون پستی که در غالب طنز درباره ی شرکت توپولف زده بودم رو پاک کردم و اون رو اینگونه اصلاح میکنم...

(بهتره این رو هم اضافه کنم که هواپیمای دست دوم از هر شرکتی خریداری بشه ممکنه دچار نقص فنی و سقوط بشه...)




ادامه مطلب ...

اسامی ایرانیان موفق در جهان





البته قبل از هر چیز این رو اضافه کنم که اسم من از لیست این اسامی جا مونده !

ادامه مطلب ...

لطفا یک جمله به این جملات اضافه کنید...

وقتی همه ی مطلبو خوندین شما هم بگید که  الان چه چیز هایی رو میدونید که قبلا نمیدونستید!







.
.
.

ادامه مطلب ...

ما هم توپولوف داریم خوب!!!این به اون در!

 

 

 

     

 

         تعداد کل هواپیماهای دنیا   ======  تعداد هواپیماهای کشور آمریکا 

 

                                                  

ادامه مطلب ...

دو انسان...

   من میتوانم خوب،بد،خائن،وفادار،فرشته خو یا شیطان صفت باشم

من میتوانم تو را دوست داشته یا از تو متنفر باشم

من میتوانم سکوت کنم،نادان ویا دانا باشم



چرا که من یک انسانم و اینها صفات انسانی است...

ادامه مطلب ...

جامعه غیر قابل پیش بینی!

اگر  از ما بپرسند که مهمترین ویژگی جامعه ایران چیست چه پاسخی میدهیم؟

هر کس بر حسب دیدگاهی که دارد پاسخی خواهد داد.یکی آن را جامعه کلنگی معرفی میکند...دیگری دین خو می نامد..برخی آن را در حال گذار میدانند و...

هر یک از این تعاریف از منظر خود قابل استفاده و فهم است اما به نظر من یک ویژگی بسیار مهم جامعه ما که منفی هم هست غیر قابل پیش بینی بودن آن است.

ادامه مطلب ...

راز پیروزی اسکندر بر ایران...


می گویند اسکندر پس از حمله به ایران در اداره کشور درمانده و مستأصل بود. او از خود و مشاورانش می پرسید که چگونه باید بر مردمی که از مردم من بیشتر می فهمند حکومت کنم؟

یکی از مشاوران می گوید: «کتابهایشان را بسوزان. بزرگان و خردمندانشان را بکش و دستور بده به زنان و کودکانشان تجاوز کنند». اما ظاهراً یکی دیگر از مشاوران (به قول برخی، ارسطو) پاسخ می دهد: «نیازی به چنین کاری نیست. از میان مردم آن سرزمین، آنها را که نمی فهمند و کم سوادند، به کارهای بزرگ بگمار. آنها که می فهمند و باسوادند، به کارهای کوچک و پست بگمار. بی سوادها و نفهم ها همیشه شکرگزار تو خواهند بود و هیچ گاه توانایی طغیان نخواهند داشت. فهمیده ها و با سوادها هم یا به سرزمینهای دیگر کوچ می کنند یا خسته و سرخورده، عمر خود را تا لحظه مرگ، در گوشه ای از آن سرزمین در انزوا سپری خواهند کرد...

هتل آتلانتیس...





اگه پول داری شبی ۳۵ میلیون تومان بدی برو ادامه مطلب وگرنه فقط حسرت میخوری

ادامه مطلب ...

چاکر داداش!!

جمال هر چی لوتی بامرامه سوت بلبلی...



ذغال قلیونتم بکش خاکسترم کن!



کلاژ دنده موتورتم با پا بزن تو سرم خلاصم کن!

.

.

.

اهل دلاش برن ادامه مطلب...

ادامه مطلب ...

پس از تحقیقات بسیار...!!!

 

 

 

 

 

رانندگی اقشار مختلف هموطنان عزیزمان 

ادامه مطلب ...

اسب سرکش در سینه لیلی...

لیلی گفت: موهایم مشکی ست مثل شب...حلقه حلقه و مواج..دلت توی حلقه های موی من است. نمی خواهی دلت را آزاد کنی؟

نمیخواهی موج گیسوی لیلی را ببینی؟






 بیا ادامه ی مطلب!

ادامه مطلب ...

باید دلت بترکه!! ؛)))





لیلی زیر درخت انار نشست.درخت انار عاشق شد...

ادامه مطلب ...

آیا میدانید؟!۲

اگه بدونید چی میشه!!!!




ادامه مطلب ...

هم اکنون این شما و این هم ....!!!

...و این هم.....!؟؟!

.

.

.

یعنی چی میتونه باشه؟؟؟؟!!!

.

.

.

.

.

ادامه مطلب ...

آیا میدانید؟!

نمی دونید؟!!


شاید می دونید!!



یعنی ممکنه بدونید؟؟؟

.

.

.

.

ادامه مطلب ...

در برخورد با مشکلات میتوانید جور دیگری فکر کنید!

هنگامی که ناسا برنامه ی فرستادن فضانوردان به فضا را آغاز کرد با مشکل کوچکی روبرو شد ، آنها دریافتند که خودکارهای موجود در فضای بدون جاذبه کار نمی کنند ، جوهر خودکار به سمت پایین جریان نمی یابد و روی سطح کاغذ نمی ریزد برای حل این مشکل ….آنها شرکت مشاورین اندرسون را انتخاب کردندتحقیقات بیش از یک دهه طول کشید ، دوازده میلیون دلار صرف شد و در نهایت آنها خودکار ی طراحی کردند که در محیط بدون جاذبه می نوشت زیر آب کار می کرد ، روی هر سطحی حتی کریستال می نوشت و در دمای زیر صفر تا سیصد درجه ی سانتیگراد کار می کرد.

روس ها راه حل ساده تری داشتند آنها از مداد استفاده کردند!

فرق دانشگاه تهران با دانشگاه توکیو!

شاید برای بعضی دوستان تکراری باشه

ولی من توی آرشیو ندیدم!

ادامه مطلب ...

لیلی خودش را به آتش کشید

خدا گفت: زمین سردش است.چه کسی میتواند زمین را گرم کند؟

لیلی گفت:من.

خدا شعله ای به او داد.لیلی شعله را توی سینه اش گذاشت.

سینه اش آتش گرفت.

خدا لبخند زد.لیلی هم.

ادامه مطلب ...

نماز...

رو به بالا و رو به پایین نماز میخواند.رو به چپ و رو به راست به رکوع میرفت. به پس و به پیش و به زیر و به زبر قنوت میخواند..میچرخید و سلام میداد...میرقصید و به سجده می افتاد...

ادامه مطلب ...

روایت!!

آن مرد طبیب بود و میگفت:جهان بیمارستانی است بی سرو سامان.هرکس بیماری دارد و هرکس دوایی میخواهد.

هزاران هزار بیماری،افسوس، اما هزاران هزار دوا را چطور میتوان یافت؟!


جوانمرد اما می گفت:ما همه تنها یک بیماری داریم؛خواب...و دوایی نیست جز بیداری.

بیدار شویم تا جهان بیمار نباشد.

لیلی نام دیگر آزادی

دنیا که شروع شد زنجیر نداشت،خدا دنیای بی زنجیر آفرید.آدم بود که زنجیر ساخت،شیطان کمکش کرد.

دل، زنجیر شد

زن،زنجیر شد...

دنیا پر از زنجیر شد و آدم ها همه دیوانه زنجیری!!

ادامه مطلب ...

زندگی بی تو ممکن نیست...

من به درماندگی صخره و سنگ

من به آوارگی ابر و نسیم

من به سرگشتگی آهوی دشت

من به تنهایی خود می مانم...

ادامه مطلب ...

حقی به نام « نام»!

 بر اساس قانون ثبت احوال نام هر فرد ۲ جز دارد..نام کوچک و نام بزرگ.

در هر جایی از گواهی تولد بگیر تا پرونده های مدرسه و سند ازدواج و حتی زبانم لال روی سنگ قبرتان این نام و نام خانوادگی است که حک میشود نه بیشتر و نه کمتر در مکان های رسمی واداری شما نمی توانید خودتان را فقط با اسم کوچک یا نام خانوادگی تان یا اینکه با لقب و اسم مستعار و عنوان های دکتر ـ مهندس معرفی کنید.

از اسمتان راضی هستید یا اینکه حسابی از اسم کوچک یا نام خانوادگی تان حالتان گرفته است؛ شاید هم فکر میکنید اسم یا نام خانوادگی تان باعث تحقیر تان میشود؟! اگر چنین احساس دارید بد نیست بدانید که تعویض نام یا نام خانوادگی به همین راحتی ها که فکر میکنید نیست و کلی قانون ومقررات دارد...

ادامه مطلب ...

بی تو...باتو...

آن روز باتو بودم

ـ امروزبی توام 


آن روز که باتو بودم

ـ بی تو بودم


امروز که بی توام

ـ باتوام 


حمید مصدق

نان نداشت اما زیبا بود...

بسم الله



یک مشت دانه گندم توی پارچه ای نمناک خیس خورده جوانه زدند و سبز شدند.کمی که بالا آمدند دورشان را روبانی قرمز گرفت و همسایه سکه و سیب شدند.


بشقاب سبزه آبروی هفت سین بود...



ادامه مطلب ...

دو برادر

دو برادر یکی در سپاه خدمت کردی و دیگری بزور بازو نان خوردی. باری پاسدار گفت درویش را که چرا خدمت نکنی تا از مشقت کار کردن برهی. گفت: تو چرا کار نکنی تا از مذلت خدمت رهایی یابی که خردمندان گفته‌اند: نان  خود خوردن و نشستن به که با باتوم کمر مردمان شکستن. 

بدست آهن تفته کردن خمیر ... به از دست بر سینه پیش امیر
مسافر کشی روز و شب تا سحر ... به از نوکری پیش ِ بیدادگر
یکی همه عمر در کسوت «ایثارگران ِ انقلاب»، مستبدان را چماقداری کردی تا زن و فرزند را عیش و معاشی درخور فراهم کند. چون فرزندش برومند شد در طلب حقوق شهروندی به خیابان رفتی و از هم مسلکان ِ پدر چماق خوردی تا از مننژیت بمردی.
یکی بهرِ نان و نوا در سپاه ... همه فکر ِ سرکوب و آفند بود
دموکراسی و عدل می خواستی ... اگر فکر فردای فرزند بود