از کنار کوچه تان می گذشتم و تو را تکیه داده به دیوار با عروسکی در دستت و اشک خشکیده ای بر صورتت یافتم. زیر چشمانت را نمی دانم که چه سیاه کرده بود. اخم هایت با لبخندهای من باز نشد و بغضی تمام گلویت را می فشرد.
تو کودک این کوچه هایی و این کوچه ها انگار تو را می بلعند و نشخوار می کنند و به هزاران گناه نکرده، مجازاتت...
باز هم سلام به والیبال دوستداران!
امروز تمرین والیبال برگزار شد وخیلی هم خوب بود!بگذریم از اینکه فقط من از الکترونیکی ها بودم و کلا ۵ نفر هم بودیم!:دی
نکته ی مهم هم اینه که:
سلام به دختران والیبال دوست گرامی!
تمرینات تیم والیبال از ۲شنبه همین هفته ساعت ۱۱:۳۰در دانشکده علوم شروع میشه از همه دوستان علاقه مند دعوت میشه که حتما شرکت کنند.
پ.ن:لطفا اسم و آی دی خودتون را در نظرات اعلام کنید.
باتشکر
سلام به همه دوستان
۱.سال نو رو به همه ی دوستان تبریک میگم ان شاالله که سال خوبی برای همه باشهو...سرشار از ورزش و تحرک
۲.گروه والیبال دختران برای دوره ی جدید تمرین تیم عضو میگیره و از همه ی شما دختران برای شرکت دعوت میکنه
۳.روزهای تمرین :
روزهای ۵شنبه
از ساعت ۸:۳۰ تا ۱۰
پ.ن:در صورت زیاد شدن اعضا تیم و مشکل داشتن با ساعت و روز تمرین:
صابره درخشنده:humble_6990@yahoo.com
الهه احمدیان:elahe_ilvv@yahoo.com
خبرگزاری فارس: آکادمی علوم و هنرهای سینمایی اسامی برندگان هشتاد و یکمین دوره از رقابتهای اسکار را دقایقی پیش (زمان چاپ خبر49 :۸دقیقه صبح بوده!!!)اعلام کرد.
اهل نوشیدنی های گرم هستید و یا سرد؟ به هر حال زمستان در راه است و
طرفداران نوشیدنی های گرمی نظیر قهوه و یا چای بیشتر می شوند. رنگ چای ,
غلظت قهوه , میزان شکر موجود در هر یک ,از جمله فاکتور هایی است که رعایت
آنها برای اولین بار , ممکن است عده ای را به این نوشیدنی ها علاقمند و
عده ای را هم برای تمام عمر از مصرفشان متنفر سازد. در کنار این موارد، به
نظر من ظاهر لیوان و یا فنجانی را هم که برای نوشیدن از آن استفاده می
کنیم، کم اهمیت تر از رنگ و غلظت و یا حتی نام تجاری به نظر نمی آید. اگر
شما هم با من هم عقیده هستید می توانید در اینجا با طرح چند ماگ جالب و
فانتزی آشنا شوید.
>چند وقتی بود در بخش مراقبت های
> ویژه یک بیمارستان معروف ،
> بیماران یک تخت بخصوص در حدود ساعت
> ۱۱ صبح روزهای یکشنبه جان می
> سپردند و این موضوع ربطی به نوع
> بیماری و شدت وضعف مرض آنان نداشت.
ادامه ی این داستان عجیب رو دنبال کنید دوستان
The 6 Phases of Work
You are listening to jazz -- Your first day at work is great. Your coworkers are wonderful, your cubicle is cute, and your boss is the best!
هرجا تفکر خلاق و نوآوری وارد کار شود، شکوفایی را به همراه خواهد داشت. این هم یک مبارزه فرهنگی خلاقانه با کسانی که به توهین به اسلام و پیامبر اعظم (ص) پرداخته اند؛ مدل لباس هایی که برای حضور در بازارهای غربی طراحی شده اند
اینم لینک اصلی برای دیدن همشون
نه تو می مانی
نه اندوه
و نه هیچ یک از مردم این آبادی
به حباب نگران لب یک رود قسم
و به کوتاهی آن لحظه شادی که گذشت
غصه هم خواهد رفت
ادامه مطلب ...
اگه حس میکنی یه کم زندگی داره بهت سخت میگیره میگی چرا من ؟بعضی چیز ها که برای خیلی ها آرزو شده برات شده روز مره داره یادت میره باید همه رو دوست داشته باشی یه نگاه به این وب لاگ بنداز (البته شاید باهاش آشنا باشی چون وب لاگ معروفیه)
ادامه مطلب هم درباره ی من از ایشونه
ادامه مطلب ...بخش خبری ۲۰:۳۰ یکی از بخش های خبری مورد توجه مردم است چرا؟(خودت ببین میفهمی)
حسرت همیشگی:
مطمئنا شما هم سریال یوسف پیامبربه کارگردانی فرج الله سلحشور را که از شبکه۱ پخش میشود را دیده اید سریالی که با صرف هزینه ی۴ میلیارد تومانی از دولت(یا همون بیت المال و یه جورایی جیب ماها) ساخته شده
اما متاسفانه در جذب مخاطب چندان موفق نبوده و نقد های زیادی را به دنبال دارد
در ادامه صحبت های کارگردان فیلم با مدرک دیپلم ریاضی را در رابطه با نکات مهم در ساخت سریالها و فیلمهای مذهبی می بینیم:
یکی از نکات مهم تغییر چهره و نوشته موجود در روی جلد مجله تایم است . از اولین باری که تصویر رضا شاه با عنوان شاه شاهان در سال 1934 میلادی (1311 شمسی) به روی جلد رفت تا به سال 2007 میلادی (1386شمسی) که کاریکاتور محمود احمدی نژاد به تصویر کشیده شده .17 بار ایرانیان بروی جلد مجله تایم رفته اند که محمد رضا شاه پهلوی و امام خمینی(ره) هر کدام با 5 بار بیشترین سهم را در این میان داشته اند.
ادامه مطلب ...بزرگمهر حسین پور، کاریکاتوریست سی ساله ایرانی که شهرت خود را ابتدا با کاریکاتورهای پرتره اش به دست آورد، مدتی است که کمیک استریپ های خود را نیز در نشریات چاپ تهران، از جمله مجله چلچراغ و ضمیمه «روز هفتم» روزنامه همشهری منتشر می کند. مجموعه ای از کارهای بزرگمهر در دو کتاب «ساندویچ» و «قروقمبیل» هم منتشر شده اند
میگن اس ام اس مثه اجل ممکنه هر وقت برسه و جلوشو نمیشه گرفت!
لعنتی بعضی وقتا یه جوری میاد و یه جایی میاد که خیلی به یاد موندنی میشه.....!
مثلا:
ادامه مطلب ...من که خیلی خیلی خوشم اومد به شما هم پیشنهاد میکنم بخونید
کتاب رکوردهای جهانی گینس (GUINNESS) مجموعه کاملی از رکوردهای مختلف در تمامی زمینه هاست.
گینس تنها کتابی است که هیچ وقت کامل نمی شود و همواره در حال تغییر است و هر ساله یک کتاب به نام کتاب گینس (مثلا گینس 2006) منتشر می شود.....
ادامه مطلب ...عکس ها در ادامه مطلب
ببینید شکوه و عظمت ایران باستان !!!!!!
ادامه مطلب ...میدانید، ما متهم هستیم و جرممان هم جوانی است قبول ندارید؟؟؟
در ایران باستان همیشه مقام زن و مرد برابر و در کنار هم ذکرشده است، حتی گروهی از ایزدان مانند آناهیتا زن هستندو در میان امشاسپندان ، امرداد و خرداد و سپندارمذ ، که صفات اهورامزدا است زن میباشند.
.
.
.
.
هفت سین به معنای هفت قلم شیئی که نام آنها با حرف «س» (سین) آغاز میشود، یکی از اجزای اصلی آیینهای
سال نو است که پیشینهی ایرانیان آن را برگزار میکنند. این اقلام سنتاً در سفرهی هفت سین چیده و به نمایش گذاشته
میشوند. این سفرهای است که هر خانوادهای بر روی زمین (یا بر روی میز) در اتاقی که معمولاً به میهمانان گرامی
اختصاص داده شده میگسترد و این اقلام بر روی آن قرار داده میشود: در بالای سفره (در دورترین فاصله از در)
آینهای گذاشته میشود، که در دو طرف آن شمعدانهایی دارای شمع نهاده شده (سنتاً مطابق با شمار فرزندان خانواده)، در
پایین آن نسخهای از قرآن (از شاهنامه یا دیوان حافظ نیز استفاده میشود)، تُنگی که معمولاً حاوی یک ماهی لایی (
بسیاری از خانوادهها یک کوزه آب باران را که قبلاً جمع آوری شده و/ یا کاسه آبی که حاوی برگ سبز انار، نارنج، یا
شمشاد است نیز میافزایند)، ظرفهای حاوی شیر، گلاب، عسل، شکر، و (1، 3، 5 یا 7 عدد) تخم مرغ رنگآمیزی
شده گذاشته میشود. مرکز سفره عموماً با گلدانی از انواع گلها، معمولاً سنبل و شاخههای بیدمشک فروگرفته میشود.
کنار آن، سبزه و دستکم شش قلم دیگر که با حرف سین آغاز میشوند (تشریح شده در زیر)، ظرفی حاوی میوه (سنتاً
سیب، پرتقال، انار، و به)، چند نوع نان (اغلب شیرین)، ماست و پنیر تازه، شیرینیهای گوناگون، آجیل (مخلوط خشک و
بو داده شدهی تخمهای نخودچی، خربزه، گندم برشته، برنجک، و فندق و گردو، که همگی با کشمش آمیخته شدهاند) قرار
داده میشود.
اقلام سیندار سنتاً عبارتاند از: 1. سبزه، یعنی، گندمی (یا
جو، گاهی نیز عدس) که به بلندی چند اینچ درون قطعه پارچهی سفیدِ نازکِ پیچانده شده به گرداگرد کوزهای گلی روییده
است (امروزه سبزه در یک ظرف سفالین کمگود رویانده میشود)؛ 2. سپند (اسفند)، تخم سداب کوهی که اغلب در یک
بخورسوز گذاشته میشود و درست پس از آغاز سال سوزانده میشود؛ 3. سیب، پیشتر یاد شد؛ 4. سکه، چند عدد
سکهی نو؛ 5. سیر (سابقاً همراه با ریشههایی که برای شباهت دادن به شرابههای رنگین، قرمز رنگ میشدند)؛ 6.
سرکه؛ 7. یک کاسه سمنو (شیرازیها و کردها سمنی میگویند). این فقرهی آخر بدین شیوه تهیه میشود: مقدار مناسبی
گندم برای سه روز در آب (ترجیحاً آب بارانی که برای این منظور فراهم شده) خیسانده میشود و سپس بر روی یک
سینی فلزی پهن گردیده و با پارچهای سفید پوشانده میشود. هنگامی که گندم اندکی رویید، بر روی تختهای سنگی یا چوبی
خُرد و بعد درون هاون کوبیده میشود و شیرابهی آن با آب داغ، روغن و آرد مخلوط گردیده و همهی آن به وسیلهی زنان
(هیچ مرد بالغی مجاز با مشارکت در این فرایند نیست) به آهستگی پخته میشود (اغلب یک شب کامل صرف آن
میگردد)؛ نتیجهی کار یک خمیر غلیظ، شیرین و به رنگی مایل به قرمز است، که بخشی از آن برای سفرهی نوروز کنار
گذاشته میشود و باقی آمدهی آن در میان همسایگان پخش میشود، که آنان نیز ظرف حاوی سمنو را همراه با یک یا چند
عدد تخم مرغ رنگ شده یا برگی سبز باز میگردانند.
ذکر چند ملاحظه در این جا لازم است. نخست، برخلاف نام خود، سفرهی هفت سین دربردارندهی اجزای اصلی بسیاری
است که با حرف سین آغاز نمیشوند. دوم، اقلام گزیده شدهی سیندار همیشه شماری بیش از هفت دارند و کمابیش
همواره سنجد و سماق و سوهان (شیرینی) هم افزوده میشود. بسیاری از خانوادههای حتا اقلام سیندار بیشتری نیز
اضافه میکنند، مانند سبزی، سیاهدانه، سنگک، سپستان، و سرمه. سوم، سفرهی هفت سین مختص جشن نوروز نیست. در
بسیاری جاها مرسوم است که سفرهی مشابهی در آیینهای عروسی چیده شود و در برخی نواحی نیز در شب چله چنین
سفرهای مهیا میگردد؛ در منطقهی کاشان این سفره در جشن اِسبندی در 25 بهمن، که برابر با اول اسفند در تقویم رسمی
است، چیده میشود. چهارم، برخی از مردمان سهیم در میراث فرهنگی و سنتهای ایرانی (مانند افغانها، تاجیکها،
ارمنیان) این اقلام را آماده نمیکنند. حتا جالب توجهتر این حقیقت است که چیدن آنها در میان کردها یا زرتشتیان، که
هر دو حافظان پرحرارت آن دسته از سنتهای ایرانیاند که چیزهای هفتگانه نقشی مرکزی را د
ر آنها ایفا میکند، مرسوم نیست. با وجود این، موبد نیکنام یادآوری میکند که «امروزه در بسیاری از خانوادههای
زرتشتی، به ویژه آنان که در شهرها زندگی میکنند، هفت سین برای سفره نوروز تهیه میشود». این موضوع به آشکارا
رویکرد جدیدی است که از تماس فزایندهی زرتشتیان با دیگر ایرانیان متأثر گردیده است. جالب آن که کردها برای جشن
«کوسه گلدی» کیک سمنی میپزند. پنجم، هرچند میدانیم که ساسانیان با رویاندن هفت نوع تخم بر روی هفت ستون به
پیشواز نوروز میرفتند و بر سر سفرهی نوروز خود سینیهایی حاوی هفت شاخه گیاه (گندم، جو، نخود، برنج، و غیره)،
و نیز یک گِرده نان درست شده از هفت گونه غله میگذاشتند، اما به سبب ناهماهنگیهای یاد شده در زیر شمارههای یک و
دو، نمیتوان آنها را با هفت سین مقایسه نمود و متشابه دانست.
پیشینه و تاریخچهی سنت چیدن سفرهی هفت سین مبهم و نامعلوم است. برخی چنین اندیشیدهاند که اقلام اصلی با «ش»
(شین) آغاز میشدهاند، و بدین جهت به بیتی آشکارا متعلق به تاریخی جدید استشهاد کردهاند که ادعا میکند «در زمان
ساسانیانْ ایرانیان بر سر سفرهی نوروز شهد و شیر و شراب و شکر ناب؛ شمع و شمشاد و شایه قرار میدادهاند».
ساختگی بودن این تعبیر، که به نامهایی عربی استشهاد میکند و از اجزایی اصلی و ضروری مانند سیر، سمنو و سپند
چشمپوشی میکند، بدیهی است. دیدگاههای مبنی بر این را که اصطلاح هفت سین تحریف هفت سینی یا هفت میم (اقلام
آغاز شونده با حرف میم، مانند ماست، میوه، میگو، مویز و غیره)، یا هفت چین (= هفت [چیز] چیده شده) است، جداً
نمیتوان پذیرفت. واقعیت آن است که همهی نشانهها و اشارهها دلالت بر آن دارند که [چیدن] هفت سین، چنان که آن را
میشناسیم، رسمی کهن نیست. قدیمیترین اشارهی موجود به رسم چیدن هفت سین، ارجاعی غیرقابل اطمینان و منفرد
بدان در یک دستنوشتهی کهن فارسی منسوب به دوران صفوی است. و گرنه، سیاحان و مورخان سدهی 19 در
گزارشهای عینی خود از آیینهای نوروز، به ندرت از این رسم یاد کردهاند. تنها Heinrich Brugsch، که در
1860 در تهران بود و جشن نوروز را با برخی جزییات آن شرح داده است، ادعا میکند که ایرانیان با کاشتن گلهایی
با نامهای آغاز شونده با حرف «س» در باغهایشان به پیشواز جشن ملیشان میروند. اشاراتی نیز وجود دارد به یک
سینی پر شده با هفت نوع میوه، اما نه به هفت سین، که بدین ترتیب به نظر میرسد در سدهی اخیر به سبب تبلیغ و
معرفی آن در رسانهها، مرسوم و متداول شده است.
در هر حال، اگر سفرهی نوروز را به صورت یک کل در نظر بگیریم و به حرف سین توجهی نکنیم، اقلام اصلی آن به
خوبی این تعبیر را آنها بازتابهای اوضاع دوران شبانی و یکجانشینی ایرانیان باستان و باورهای آنان، به ویژه در
مورد امشاسپندان هستند، به دست میدهند:
تدارک این سفره در شب نوروز و گستردگی این باور که روان مردگان فرود میآیند و شریک سفره میشوند، به آشکارا آن
را با جشن روانها (فروردینگان) مرتبط میسازد. تخم مرغها، مردم (از Martiya* tauxman ”تخم میرا“؛
در شهرک خور تخممرغها در زیر نیمکت آماده شده برای عروس، به امید بچهدار شدن او، گذاشته میشود) را
نمادپردازی میکند و به آفریدگار اشاره دارد؛ شیر، گاو و وهومنه/ بهمن را نمایندگی میکند؛ شمعها، آتش پاک و اشه
وهیشته/ اردیبهشت را؛ سکهها، ثروت و خشثرهویرییه/ شهریور را؛ سنبل هم هئوروتات/ خرداد و هم امرتات/ (ا)
مرداد را نمادپردازی میکند، چنان که آب و سبزه و سبزی نیز چنین میکنند. بیدمشک، آرمیتی/ سپندارمد را نمایندگی
میکند، چنان که سپند/ اسفند نیز، که بخشی از نام آن را نگاه داشته، چنین میکند. به طور جالبتری، ممکن است به
نیروی درمانبخش آرمیتی به واسطهی سیر اشاره شده باشد، که چنان نزد ایرانیان به عنوان یک دارو و وسیلهی دور
کردن چشم بد و نیروهای اهریمنی ارزشمند بود که پارسها یکی از ماههایشان را ثایگرچی Thaigarchi (= ماه
سیر) نامیده بودند. اناهید با آب (باران) فراهم شده به ویژه برای این مناسبت نمایندگی میشود. سمنو، که برای سفره
کاملاً ضروری است و چنان مقویِ نیرومند قوای جنسی دانسته میشود که برخی آن را «نیروی رییس خانواده»
میخوانند، میبایست به اناهید منسوب باشد، چرا که سمنو را فقط زنان تهیه میکنند (حتا در میان کردها، که هفت سین
نمیچینند)، و در هنگام به هم زدن مخلوط در حال پخت آرزو میکنند که شوهرانی خوب و فرزندانی نیک بیابند. به
علاوه، ظرف سمنو با پیشکش شدن به نام ورجاوند «فاطمهی زهرای معصوم» آماده میشود (زهرا = زهره نیز نام
سیارهی ونوس/ اناهید است). ماهی کره Kara، که در دریای اسطورهای Vourukasha زندگی میکند و
موجودات زیانبار را دفع میکند، با ماهی درون تُنگ نمایندگی میشود. این تجزیه و تحلیل را، که بیشتر از این نیز
میتوان ادامه داد، نشان میدهد که اشیاء اصلی سفرهی نوروز بسیار باستانی و پرمعنا هستند، حال آن که انگارهی
(idea) هفت سین، جدید و نتیجهی تفنن عامیانهای است که بر مبنای ذوق و سلیقه درون یک آیین پسندیده بسط و
گسترش یافته است.
عید همگی مبارک با آرزوی سالی خوب برای همه
پیشینه ی جشن چهارشنبه سوری
از دیرباز تا کنون، آتش در نزد ایرانیان از ارزش و جایگاه خاصی برخوردار بوده است و بیشتر جشن ها و آیین ها پیوند نزدیکی با آتش داشته و دارند. گمان می رود که جشن چهارشنبه سوری نوع تغییر یافته ای از گاهنبار «همس پت میدیم گاه» ششمین و آخرین گاهنبار سال است. بخش نخست این واژه یعنی «همس» از «هم» به معنی گرما و تابستان در زبان اوستایی گرفته شده است و واژه ی همس پت میدیم روی هم به معنی برابر شدن روز و شب و آغاز گرما است و این گاهنبار در روز نخست پنجه ی پایان اسفندماه برگزار می شده است.
در هیچیک از متون باقیمانده ی پیش از اسلام اشاره ای به جشن چهارشنبه سوری نشده است. در اوستا، کتیبه های عیلامی، هخامنشی، اشکانی و ساسانی و نیز در متون پهلوی و حتی در روایت های مورخان یونانی درباره ی ایران نیز درباره ی جشن چارشنبه سوری سخنی گفته نشده است.
متون دوران پس از اسلام نیز در این باره تقریبا ساکت بوده اند، حتی در آثار محقق دقیقی همچون «ابوریحان بیرونی» نیز درباره ی آن توضیحی داده نشده است. اما برخی اشاره ها در تعدادی از متون کهن، نشان دهنده ی این است که گویا چارشنبه سوری نه تنها برگزار می شده، بلکه از آن به عنوان «عادت قدیم» نیز نام برده شده است.[1]
نخستین و کهن ترین کتابی که در آن به چنین آتش افروزی اشاره شده است، کتاب «تاریخ بخارا» نوشته ی ابوبکر محمد بن جعفر نرشخی (286 تا 358 هجری قمری) است. در این کتاب که به نام «مزارات بخارا» نیز شناخته می شود، واقعه ای به شرح زیر از میانه ی سده ی چهارم و زمان «منصور بن نوح سامانی» نقل شده است :
در این روایت هرچند به صراحت به زمان برگزاری جشن اشاره نشده است، اما عبارت «هنوز سال تمام نشده بود» و نیز «شب سوری» گویا اشاره به مراسم چارشنبه سوری دارد که شاید در آن زمان، انجام مراسم در شب چارشنبه، تثبیت نشده بوده است.
دومین متن کهن که اشاره ای هرچند غیر مستقیم به جشن چارشنبه سوری دارد، شاهنامه ی فردوسی است. در داستان بهرام چوبینه با «پرموده» پسر ساوه شاه آمده است که هنگامی که هر دو سپاه آماده ی رزم بودند، ستاره بینی بهرام را پند می دهد که :
درباره ی این سروده های شاهنامه ذکر چند نکته ضروری است :
نخست اینکه بر مبنای واژه نامه ی «فریتس وُلف»، در سراسر شاهنامه به جز یکشنبه و چارشنبه، روز دیگری از هفته نام برده نشده است و تنها باری که از چارشنبه یاد شده، در همین داستان و همین جشنی است که در زمان بهرام چوبین انجام شده و این کهن ترین یادکرد جشن چارشنبه در متون است. هرچند که زمان سرایش شاهنامه چند دهه پس از تاریخ بخارا بوده است، اما موضوع داستان به سدها سال پیش از آن باز می گردد.
دویم اینکه آوردن نام چارشنبه در داستان بهرام چوبین خود دلیل دیگری است که روزهای هفته در ایران باستان وجود داشته است.
سیُم اینکه برخلاف اعتقاد عربان که روز چارشنبه را نحس و بدیُمن می پنداشتند و این اعتقاد در آثار جاحظ و حتی منوچهری دامغانی نیز راه یافته است، اما ایرانیان نه تنها این روز، بلکه هیچ روز و زمان دیگری را نحس نمی پنداشتند و بخصوص چارشنبه را «گاهِ کام و جشن» دانسته اند.[4]
این جشن با «آب» نیز در پیوند است و در برخی نقاط، پریدن از روی نهر یا آوردن آب از چشمه توسط دختران و شکستن کوزه های آب دیده شده است. در شیراز دختران و زنان از بامداد چارشنبه سوری تا پایان روز به آب تنی در چشمه ی کنار آرامگاه سعدی می پردازند و پسانگاه پسران و مردان آن را ادامه می دهند.
در آذربایجان (و نیز در جمهوری آذربایجان کنونی (اَران)) جشن چارشنبه سوری در هر چهار چارشنبه ی اسفندماه برگزار می شود. برخی جشن چارشنبه سوری را به دلیل نبود روزهای هفته در ایران باستان، جشنی نوساخته قلمداد می کنند در حالی که این پندار درست به نظر نمی رسد. هرچند که از دلایل و دیرینگی چارشنبه سوری آگاهی چندانی در دست نیست، اما شواهد متعددی در وجود نام روزهای هفته در ایران باستان در دست است و از جمله در شاهنامه ی فردوسی هم به نام روزهای هفته و هم به جشن آتشی در «چارشنبه روز» اشاره شده است. با توجه به شواهد موجود، احتمال می رود که این جشن با جشن «فروردگان» در بیست و ششم اسفند و نیز با خانه تکانی پایان سال و پاکیزگی خانه در پیوند باشد. پریدن از روی آتش نیز بر خلاف برخی پندارها بهیچ وجه بی احترامی به آتش نیست، بلکه این کار بگونه ای نمادین برای سوزاندن و پاک کردن همه ی بدی ها و نادرستی ها و کدورت ها انجام می شود. سرودها و ترانه های معروف چارشنبه سوری نیز به این نکته اشاره دارند.[5]
در همه ی سرزمین های ایرانی در فاصله ی پنج هزار کیلومتری کردستان تا چین، آیین جشن چهارشنبه سوری به همراه مراسم جانبی بسیار متنوع و زیبای آن و سرایش ترانه های شادی بخش و جشن و پایکوبی برگزار می شود. گستره ی برگزاری این جشن حوزه ی حضور فرهنگ ایرانی را نشان می دهد. این گستره نه تنها کشور ایران بلکه از سرزمین های شرق عراق و شمال آن (کردستان غربی)، شمال سوریه، شرق ترکیه، جنوب روسیه (داغستان و چچنستان)، آذربایجان و قفقاز، ارمنستان، غرب پاکستان، افغانستان، جنوب ترکمنستان، تاجیکستان، ازبکستان، قرقیزستان، غرب و شمال هند وغرب چین تشکیل می شود.[6]
در شب چهارشنبه سوری، به جز روشن کردن سه یا هفت کوپه آتش به یاد سه پند بزرگ ایرانیان، «اندیشه ی نیک»، «گفتار نیک»، و «کردار نیک» و یا هفت امشاسپند «هرمزد»، «وهومن»، «اردیبهشت»، «شهریور»، «سپندارمذ»، «خورداد» و «امرداد»، مراسمی ویژه ای نیز برگزار می شود مانند :
آتش افروزی بر فراز خانه ها و بلندی ها، خانه تکانی پیش از چهارشنبه سوری، خریدن آیینه و کوزه ی نو، خرید اسفند (اسپند دانه)، چراغانی، تهیه و خوردن آجیل هفت مغز، کوزه شکستن، فال گوش ایستادن، فال کوزه، ریختن آب قلیا و آب دباغ خانه به گوشه و کنار خانه، به صحرا رفتن در روز چهارشنبه سوری، تخم مرغ شکستن، شال اندازی، قاشق زنی، گره گشایی از بخت دختران با بستن قفل به گردن یا گوشه ای از چادر، نشستن روی چرخ کوزه گری، شکستن گردو، گفتن آرزوها به آب روان، فریاد زدن خواسته ها در چاه قدیمی، کمک خواستن از «چهارشنبه خاتون»، رنگ کردن خانه با گِل هایی به رنگ آبی و زرد، پختن آش ویژه ی چهارشنبه سوری و ...
مراسم قاشق زنی که تقریبا در همه ی سرزمین های ایرانی برگزار می شود بدین گونه است که مردم و بعضا کودکان کاسه و قاشق را به هم کوبیده و در پشت در پنهان می شوند و صاحبخانه نیز تخم مرغ یا تنقلاتی داخل کاسه می گذارد. قاشق زنان چه مرد چه زن اغلب خود را با چادر می پوشانند.
در تاجیکستان و ازبکستان، در بخارا و سمرقند و شهر سبز، در شب چهارشنبه سوری همه ی مردم شستشو می کنند و مردان پس از تراشیدن موی سر خود از روی بوته ی آتش فروزان می پرند و می گویند : «روی پاک از تو، دامن پاک از ما»[7]
در بدخشان و شمال افغانستان نیز دختران موی سر خود را به چهل رشته تقسیم کرده و آن را می بافند و در انتهای رشته ی موها تـَرکه ی ظریفی می بندند تا تمام چهل رشته به ترتیب در کنار یکدیگر قرار گیرند و هنگام پریدن از روی آتش می گویند : «به روی مبارکت گردم. زردی مرا گیر و سرخی ات را بده». در بعضی از دهات درواز بدخشان از شب تا بامداد نوروز برگرد آتش می نشینند و می رقصند.
در غرب چین در شهرهای یارکند و تاشغورقان و نیز در کاشغر مردم در اطراف درخت کهنسالی که آن را یادگار آرش تیرانداز و آن جا را مرز ایران می دانند، آتش می افروزند و می گویند «زیان و زحمتمان را افشاندیم و سوزاندیم».
در آذربایجان، جعبه های کوچکی با کاغذهای رنگین به شکل کجاوه درست کرده و ریسمانی به آن می بندند و از روزن سقف خانه یا پنجره به داخل آویزان می کنند، صاحب خانه نیز شیرینی و خوراکی های را که از پیش آماده کرده درون این کجاوه ها می ریزد.
در روستای هشترود مراغه، هفت سنگ بر پیرامون بام خانه می چینند و در میان بام، آتش را در کنار کاسه ی آبی برمی افروزند و پس از پایان مراسم، کاسه ی آب را بر سر خانواده یا همسایگان خالی می کنند و برای آنان با گفتن «زندگی تان به روشنی درآید» زندگی خوب و روشنی آرزو میکنند.
در بسیاری از روستاهای استان مرکزی ایران جوانانی که نامزد دارند از روی بام خانه ی دختر، شال خود را پایین می کنند و دختران در گوشه ی آن شال شیرینی و تخمه می پیچند. این رسم را «شال اندازی» می گویند.
در کرمانشاه زنان آبستن با آوردن هیزم برای آتش چهارشنبه سوری، باور دارند که هر چوبی که در آتش می گذارند پلیدی ها و وقایع ناگوار را از فرزندشان دور می کنند.
مردم شاه آباد (اسلام آباد) استان کرمانشاه، چهارشنبه سوری را جشن پیروزی کاوه ی آهنگر بر ضحاک می دانند و هر ساله به پاس این پیروزی در کوه های پیرامون شهر و روستا آتشی بزرگ برافروخته و با خواندن آوازهای گروهی و جشن و پایکوبی تا نیمه های شب بر گرد آتش می چرخند.
زرتشتیان روستای مریم آباد یزد نیز بر این باورند که آتش چهارشنبه سوری، آتشی است که «منیژه» به هنگام کوشش برای رهایی «بیژن» از چاه، بر سر دهانه ی چاه روشن کرده است.
در خراسان هر خانواده چهارشنبه سوری را با سه یا هفت بوته ی آتش آغاز کرده و همه ی اعضا خانواده از روی آتش می پرند و می خوانند : «آل به در، بلا به در، دزد به در و حیز از دهات به در» و پس از پایان مراسم آتش را به حال خود می گذارند تا خاموش شود و آب ریختن و دمیدن بر آتش را گناهی بزرگ می دانند.
در روستای آزادور در دشت جوین خراسان نیز، سبزه ی نوروزی را در بین بوته های آتش قرار داده و از روی آن هم می پرند در حالیکه آیینه و کاسه ی آبی نیز در کنار آتش به چشم می خورد.
در بین ترکمنان بجنورد از این شب به نام «چارشنبه ی سنگین» یاد می شود و در این شب بین همسایگان و آشنایان، آش رشته و نان روغنی و آبگوشت پخش می کنند.
در هرات و بلخ دیگر شهرهای افغانستان، خاکستر چارشنبه سوری را دختری جمع کرده و در کنار روستا می ریزد و هنگام بازگشت در می زند و اهل خانه می پرسند کیست ؟
دخترک می گوید منم.
می پرسند از کجا می آیی ؟
می گوید : از عروسی.
می پرسند چه آورده ای ؟
می گوید : تندرستی.
در روستای زرتشتی نشین قاسم آباد یزد نیز پس از مراسم چهارشنبه سوری مراسم «چک و دوله» برگزار می شود. به این ترتیب که یک دولچه ی (سطل) کوچک را برمی دارند و درون آن کمی آب همرا با آویشن و برگ سبز می ریزند. هرکس آن جا هست چیزی از خودش مانند انگشتر و ... را درون آن می اندازد، پس از آن روی دولچه را با پارچه ی سبزی می پوشانند و یک دختر نابالغ را در میان جمع خود نشانده و این دولچه را به دستش می دهند. دخترک اشیا را یکی یکی در مشت خود پنهان می کند و بیرون می آورد و یک نفر دیگر دو بیتی هایی را می خواند و پس از خواندن دو بیتی دخترک شیئ را نشان می دهد و صاحب آن با توجه به شعر خوانده شده به نیت و تعبیر خود می رسد.
در تهران، زنان با حبوباتی که از راه قاشق زنی گردآوری کرده اند، آشی می پزند با نام «ابودرد» و باور دارند که این آش علاج همه ی بیماری ها است. همچنین در این شب دختران گوشه ی روسری یا چادر خود را گره می زنند و در بیرون خانه به نخستین کسی که برسند می خواهند که این گره را بگشاید تا گره های سال آینده باز شود.[8]
آجیل چهارشنبه سوری نیز همچون همه ی جشن های ایرانی جز ضروریات سفره ی شب چهارشنبه سوری می باشد که از هفت نوع میوه ی خشک و برنج، عدس، خرسِه، نخود، تخمه ی آفتابگردان، تخمه کدوی بو داده، کشمش و گردو تهیه شده و در هر خانواده باید آن را تهیه می کرد و به نام هفت امشاسپند در سفره ی چهارشنبه سوری می گذاشتند. از این آجیل همه ی اعضای خانواده برای شگون و تندرستی می خوردند، سپس در کوزه ی کهنه ی سال پیشین مقداری آب ریخته از بالای بام به زمین می انداختند زیرا می گفتند که فروهرها از کوزه ی نو دیدن خواهند کرد و از آب آن کوزه ی کهنه که به معنی روشنایی بود در خانه آن ها پاشیده می شد.
در زمان ساسانیان به جای آب سکه هایی را درون کوزه می انداختند و آن را از پشت بام به زمین پرتاب می کردند به منزله ی این که روزی و برکت برای آنان نازل شود.[9]
1. از نوشتار «چارشنبه سوری در دو متن کهن» - رضا مرادی غیاث آبادی، تارنمای پژوهش های ایرانی.
2. تاریخ (مزارات) بخارا - ابوبکر محمدبن جعفر نرشخی - ترجمه ی ابونصر قبادی - به کوشش تقی مدرس رضوی، بنیاد فرهنگ ایران، 1351، ص 37.
3. شاهنامه ی فردوسی - تصحیح رستم علی اف - انستیتوی خاورشناسی آکادمی علوم اتحاد شوروی سابق، جلد هشتم، مسکو، 1970، ص 377 تا 379؛ بیت آخر به نقل از نسخه ی دستنویس موزه ی بریتانیا.
4. از نوشتار «چارشنبه سوری در دو متن کهن»
5. راهنمای زمان جشن ها و گردهمایی های ملی ایران باستان - رضا مرادی غیاث آبادی، 1384.
6. چهارشنبه سوری - فرشته رفیع زاده، 1382. (با اندکی تخلص)
7. همان.
8. همان.
9. اصل و نسب و دین های ایران باستان - عبدالعظیم رضایی چاپ سوم 1374.
10. جشن های آتش - هاشم رضی چاپ سوم 1384.