وقتی بزرگان شعر کل کل میکند
گفتوگو با دکتر علیاکبر افراسیابپور
کشتی نوح در ایران پیدا شد
قبر حضرت نوح در زاگرس است
علیرضا بهداد
نوح دستور داد که شما مومنان به کشتی درآیید تا به نام خدا کشتی هم روان شود و هم به ساحل نجات رسد که خدای من البته صاحب مغفرت و رحمت است. (41)
عکس: ماندانا عظیمی/ طرح: ساسان ضرابی
عکسها: دنیای اقتصاد، نسیم گلی
و آن کشتی به دریا با امواجی مانند کوه در گردش بود در آن حال نوح از راه شفقت فرزندش را ندا کرد ای پسر تو هم به این کشتی در آی و با کافران همراه مباش. (42) آن پسر نااهل پاسخ داد که من به زودی بر فراز کوه روم که از خطر هلاکم نگه دارد، نوح گفت: ای پسر امروز هیچ کس از قهر خدا به لطف او نجات نیابد این بگفت و موج میان آنها جدایی افکند پسر با کفار غرق شد. (43) و به زمین خطاب شد که آب را فرو بر و به آسمان خطاب شد باران را قطع کن و آب به یک لحظه خشک شد و حکم انجام یافت و کشتی بر کوه جودی قرار گرفت و فرمان هلاک ستمکاران در رسید. (44) و نوح به درگاه خدا عرض کرد: پروردگارا فرزند من اهل بیت من است (که وعده لطف دادی) و وعده عذاب تو هم حتمی است که قادرترین حکمفرمایانی. (45) خدا به نوح خطاب کرد که فرزند تو هرگز با تو اهلیت ندارد زیرا او را عملی بسیار ناشایست است پس تو از من تقاضای امری که هیچ از حال آن آگاه نیستی مکن من تو را پند میدهم و از مردم جاهل مباش. (46) نوح گفت: بار الها پناه میبرم به تو که دیگر چیزی که نمیدانم تقاضا نکنم و اکنون اگر مرا نبخشی و ترحم ننمایی من از زیانکارانم. (47) به نوح خطاب شد که از کشتی فرود آی که سلام ما و برکات و رحمت ما بر تو و بر آن امم که همیشه با تواند. و به امتهایی که (ستمگر شوند) پس از آنکه بهره از دنیا دهیم آنان را عذاب دردناک خواهیم کرد. (48) این از اخبار غیب است پیش از آنکه ما به تو وحی کنیم و قومت هیچ از آن آگاه نبودید پس تو در طاعت حق صبر کن که عاقبت اهل تقوی نیکو است. سوره هود
اولین بار (1379) در مقاله «نوح و نوحاوند» ادعا کردم توفان نوح مقابل رشته کوههای زاگرس آرام شده و کشتی نوح در کوه «سرکشتی» به گل نشسته است. همان گونه که گمان میبردم برخی از صاحبنظران این ادعا را مغایر اسناد تاریخی دانستند و نتیجه برخورد دوستان این شد تا این فرضیه در داخل کشور نتیجهای ندهد. بنابراین مقاله را به بنیاد نوحشناسی آمریکا فرستادم. چندی بعد گروهی سه نفره از آمریکا به ایران آمدند. با یکی از آنها به کوه «سرکشتی» رفتم و منطقه را نشانشان دادم. در آنجا سنگهای بسیار عجیبی را پیدا کردیم که مانند حلقههای زنجیر بود و همچنین قبرهایی مربوط به پیش از اسلام. دو قبر در بالای کوه «سرکشتی» وجود دارد که به اعتقاد من یکی قبر نوح و دیگری احتمالا قبر حضرت آدم است.
چندی پیش یکی از دوستان فصلنامهای در اختیارم گذاشت که در این فصلنامه مقالهای جالب نظرم را جلب کرد.
«نوح و نوحاوند» عنوان آن مقاله بود. دکتر علیاکبر افراسیابپور، نویسنده مقاله، عضو هیات علمی دانشگاه شهید رجایی تهران مدعی شده که توفان نوح در ایران پایان یافته و کشتی او در زاگرس به گل نشسته است.
اسناد و مدارکی که نگارنده در این مقاله ارائه کرده و به نظرم بسیار محکم بود. به قدری از این موضوع شگفتزده شدم که از طریق همان دوست توانستم با دکتر افراسیابپور قراری بگذارم.
قرارمان میشود ساعت 10 صبح روز یکشنبه 21 بهمن ماه 1386، آپارتمان شخصی دکتر در منطقه قناتکوثر.
خلاف تصورم معماری داخلی منزل وی کاملا امروزی است. خودش در این باره میگوید: زیاد در خانه نیستم چون بیشتر اوقات را در دانشگاه سپری میکنم.
شما که همیشه در دانشگاه هستید پس قبر نوح و کشتی او را چگونه در کوههای زاگرس پیدا کردید؟
سال 1362 که از جبهه برگشتم در صدا و سیمای مرکز لرستان مشغول کار شدم. برنامهای رادیویی داشتم که باید درباره زندگی ایلات و عشایر استان پژوهش میکردم. طی این پژوهش متوجه شدم کوهی به نام «سرکشتی» در سمت نورآباد و نهاوند قرار دارد. شنیدن این نام برایم بسیار جالب بود؛ چراکه در آن منطقه نه دریایی است و نه راهی که با دریا ارتباط داشته باشد، اما اینکه «سرکشتی» از کجا آمده بود آغازی شد بر مطالعاتم.
رشته تحصیلیتان چیست؟
کارشناسی فلسفه دارم، اما دوره دکترای خود را در گرایش عرفان گذراندهام. 12 جلد کتاب تالیف کردهام و 54مقاله داخلی و خارجی چاپ شده دارم.
پس شما هم چیزی از نوح در ایران نشنیده بودید؟
خیر، اما تصمیم گرفتم مطالعاتم را درباره رشتهکوههای زاگرس ادامه دهم. در قلب رشتهکوه زاگرس، کوهی به نام «گرین» قرار گرفته است. این کوه از شمال نهاوند شروع و تا شمال غرب این شهر ادامه دارد. رود معروف «گاماسیاب» که سرچشمه رود کرخه است از این کوه سرچشمه میگیرد. با مطالعاتی که انجام دادم به اسناد و مدارکی پی بردم که در آنها گفته شده بود «نهاوند» همان «نوح،آب، بند» است و به علت کثرت استفاده طی سالهای دور از «نوح آببند» به «نهاوند» تغییر یافته است.
چگونه امکان دارد در منطقهای که دریایی ندارد و از هر دو طرف به کوه مشرف است، توفانی رخ داده باشد؟
اگر به رشتهکوه زاگرس توجه کنید، متوجه خواهید شد که این رشتهکوه مانند دیواری است که هر دوطرف آن دشت قرار دارد شکل این رشتهکوه به خوبی نشان میدهد که اگر در منطقه بینالنهرین توفانی روی داده باشد این کوه آن را مهار کرده است چون اصلیترین دیوارهای است که میتواند از سر راه آن توفان قرار گرفته باشد.
همان گونه که گفتم کوه گرین در قلب زاگرس قرار گرفته است. ارتفاع همه قلههای زاگرس نزدیک به هم است. در سلسلهکوههای گرین کوهی قرار دارد به نام «سرکشتی»، این کوه 2هزار و 80 متر ارتفاع دارد. با بررسی میدانی در این کوه متوجه شدم بالای آن دو قبر خیلی قدیمی قرار گرفته است که هماکنون به عنوان امامزاده «بابای بزرگ» مورد زیارت مردم قرار میگیرد.
در فرهنگ ایرانی فقط دو پیامبر را به نام بابای بزرگ میدانند یکی نوح و دیگری آدم.
یعنی الان آن قبر زیارتگاه است؟
بله، از روزگاران دور مردم منطقه نهاوند و نورآباد برای زیارت، پا به این منطقه میگذاشتهاند.
در قرآن آمده که کشتی نوح بر کوه جودی قرار گرفته است، شما مدعی هستید که «گرین» همان «جودی» است؟
آیه 44 سوره نوح اشاره میکند «و به زمین خطاب شد که آب را فرو بر و به آسمان خطاب شد باران را قطع کن و آب به یک لحظه خشک شد و حکم انجام یافت و کشتی بر کوه جودی قرارگرفت و فرمان هلاک ستمکاران در رسید»
میبینید که قرآن اشاره میکند که جودی محل به گل نشستن کشتی نوح است. با گسترش پژوهشها متوجه شدم طایفهای به نام جودی و جودکی آن منطقه زندگی میکنند. هماکنون هم افراد زیادی در سراسر ایران نام خانوادگی «جودی» یا «جودکی» را دارند.
آیا به غیر از مشاهدههای جنابعالی، اسناد تاریخی دیگری وجود دارد که در آن به وجود قبر نوح در نهاوند اشاره کند؟
بله، اسناد تاریخی بسیاری وجود دارد. ابنفقیه همدانی در سال 290قمری (1200سال پیش) در کتاب «البلدان» (به زبان عربی و چاپ 1885 اروپا) صفحه 237 نوشته است: «نهاوند از ساختههای نوح (ع) است و به آن نوح آوند گفتهاند.»
یاقوت حموی متوفی 624 قمری در کتاب معجمالبلدان صفحه 361آورده است: «نهاوند را به این دلیل نهاوند گفتهاند که از ساختههای نوح (ع) است»
ابیالفداء متوفی 732 در کتاب تقویم البلدان چاپ پاریس صفحه 417 یادآور میشود: «نهاوند شهری از سرزمین کوهستان است که نوح آن را بنا کرده است.»
زکریا قزوینی در سال 674 قمری در کتاب آثار البلاء صفحه 545 مینویسد: «نهاوند از بناهای نوح نبی(ع) است. اصلش نوح آوند بوده است» در کتاب مجملالتواریخ تالیف سال 530 قمری صفحه 186 میخوانیم:
«نوح پیغامبر شهر را بنا کرد به نام خویش «نوح آوند» و آن نهاوند است.
ابن اثیر در جلد سوم کتاب خود صفحه 335 میآورد:
«نهاوند شهری است از بلاد جبل گویند آن را نوح بنا کرده است» در کتاب عجایبالمخلوقات (سال 555 ق)که اروپاییها آن را قبول دارند. در جلد 3 صفحه 275 آمده است: «نهاوند شهری قدیم است که آن را نوح بنا کرد. آن را نوح آوند گویند.»
خلف تبریزی در سال 1062 در کتاب برهان قاطع صفحه 1173 مینویسد: «نهاوند: نوح(ع) بانی آن شهر بوده وآن را نوحآوند میگفتهاند یعنی
«نوح تخت» و «نوح مسند». پایتخت نوح بوده و آوند به معنی تخت و مسند هم آمده است و به کثرت استعمال نهاوند شده است.»
میبینید که وجود قبر نوح و آرام گرفتن کشتی این پیامبر در ایران نه تنها حرفی امروزی نیست بلکه سخنی تاریخی است و مانند این جملات در کتابهای زیاد دیگری نیز آمده که شرح آن در این گفتو گو نمیگنجد.
سال 79 نسخهای از مقاله را برای بنیاد نوحشناسی آمریکا فرستادم چون در داخل کشور کسی به این موضوع اهمیت نداد.
پس از اینکه مقاله را به آمریکاییها دادم گروهی سهنفره برای بررسی موضوع به ایران آمدند. با یکی از آنها به منطقه رفتیم. از منطقه فیلمبرداری کردند. سنگهای عجیبی در منطقه پیدا کردیم؛ مانند حلقههای زنجیر و قبرهایی مربوط به دوران پیش از اسلام. به اتفاق با 15 تن از پیرمردهای اطراف که مصاحبه کردیم همگی آنها میگفتند نام این کوه سرکشتی است و اجداد ما گفتهاند قبر نوح اینجاست. جالب اینکه تا 80 کیلومتر آن سوتر از منطقه افراد بومی همین نکته را نیز میگفتند.
به غیر از آمریکاییها گروهی دیگر از منطقه بازدید داشتهاند؟
بله، چند ماه بعد از بازدید آمریکاییها یک گروه انگلیسی از منطقه بازدید کرد.
شما به آنها اطلاعدادید؟
نمیدانم چگونه متوجه شدند، اما ظاهرا با صرف هزینههای زیادی منطقه را مورد بازدید قرار دادند و قرار است طی ماههای آینده دوباره به نهاوند بروند.
ظاهرا کشورهای دیگری هم مدعی نوح هستند!
هماکنون شش کشور عراق، سوریه، ترکیه، آذربایجان، ایران و یمن مدعی هستند که کشتی نوح در آنجا آرام گرفته است. بدون هیچ تعصبی خدمتان میگویم که اسناد و مدارک ایران بسیار قویتر از سایر کشورها است.
اگرچه معتقدم اسناد و مدارک ایرانیها بسیار قویتر است اما باز تاکید میکنم کار علمی تعصببردار نیست و هر کس سند و دلایل ارائه دهد باید حرف او را پذیرفت و نباید فراموش کنیم درباره امور باستانی نمیتوان به قطعیت صحبت کرد.
منابعی که ارائه دادید عمدتا عربی بود، آیا منابع دیگری هم وجود دارد؟
یکی از جغرافیدانان به نام پاپلی یزدی در کتاب فرهنگ آبادیها صفحه 8 درباره کوه سرکشتی نوشته است: «سرکشتی محل به گل نشستن کشتی نوح است و در غرب منطقه دلفان رشته کوهی است مربوط به دوران اول و دوم. مرحوم حاجحیدر که کهنسالترین مرد قبیله بود درباره وجه تسمیه این کوه گفت: پس از فرو نشستن توفان نوح، کشتی نوح بر بالای این کوه به گل نشست و از حرکت باز ایستاد.»
اهل حق که گروهی از درویشان قدیمی غرب ایران هستند برای گنبد «بابای بزرگ» (همان قبر نوح) احترام خاصی قائل هستند و قرنها است که به صورت کاروان از استانهای کردستان، کرمانشاه و لرستان به زیارت آن میروند.
هنری راولینسون دانشمند آشورشناس در سال 1838 نوشته است: در 25ماه مه به کوه زیبای «چهل نابالغان» رسیدیم که از طرف غرب به یک سلسله کوه مرتفع به نام سرکشتی میرسد. لر, ها معتقدند کشتی نوح پس از توفان در آن جا به گل نشسته است.»
ادعای اینکه قبر نوح در ایران است از لحاظ اقتصادی چه چیزی در بر دارد؟
شما توجه کنید پس از مطرح شدن این فرضیه چند گروه باستانشناس معتبر پای به کشورمان گذاشتهاند. جای تعجب است چنین موضوع مهمی برای برخی از مسوولان اصلا جالب نبوده ! اما کشورهای دیگر که خدمتتان گفتم: با وجود اینکه اسناد و مدارک ضعیفتری دارند با استفاده از تبلیغات فراوان و حمایت دولتهایشان، توانستهاند توریستهای زیادی را جمع کنند.
آرام شدن توفان نوح در ایران را از چه جنبههایی بررسی کردید؟
از سه جنبه علمی و تاریخی، اسطورهای و داستانی و دینی و مذهبی این توفان را بررسی کردهام. از هر سه جنبه میتوان ثابت کرد هزاران سال پیش توفانی رخ داده است.
همه فرهنگها به نوعی داستان نوح را شنیدهاند و آن را باور دارند. سال 1891 پژوهشگری به نام «اندری» ماجرای توفان نوح را با روایتهای مختلف گردآوری کرده است. 68 روایت محلی، 13 روایت در آسیا، 4 روایت در اروپا، 5 روایت در آفریقا.
ویلکاکس یکی از باستانشناسانی است که در منطقه بینالنهرین پژوهشی انجام داده و فرضیهای را عنوان میکند که براساس آن طغیان رود فرات منشا توفان نوح بوده است. آب بالا آمده و کوهستان زاگرس را فراگرفته و زاگرس همچون سدی جلوی این آب ایستاده است.
توفان نوح چند سال پیش رخ داده است؟
نمیتوان در مورد وقوع این توفان عدد داد اما اگر بخواهیم حدودی سال وقوع توفان نوح را بگوییم میتوان گفت حدود 4هزار سال پیش این توفان رخ داده است.
چگونگی وقوع این توفان مشخص نیست؟
تورات معتقد است توفان 350سال طول کشید. قرآن در چهار سوره هود، نوح، مومنون و اعراف در خصوص توفان نوح سخن به میان آورده اما هیچ اشارهای به سال نمیکند.
گفتید که دو قبر را در بالای کوه سرکشتی پیدا کردهاید. یکی از آنها قبر نوح است و قبر دوم مربوط به کیست؟
حدس میزنم یکی از نزدیکان نوح باشد ضمن اینکه بعید هم نیست قبر حضرت آدم در آن جا باشد.
به اطلاع خوانندگان محترم میرسانیم اصل مقاله جناب آقای دکتر افراسیابپور در دفتر روزنامه جهت ارائه به هموطنان موجود است.
به نظر خودم در هر جامعه ای مسئولین برای سرپوش گذاشتن بر نقاط ضعفشون ذهن مردم جامعه را درگیر مسائل دیگری میکنند
نواندیش: از سال 1995 جایزه خبرگزاری World که مشهورترین مسابقه "عکاسی مطبوعاتی " را برگزار می کند، به بهترین عکاسان مطبوعات تعلق می گیرد. در زیر نمونه هائی از عکس هائی که در سال 2008 به آن ها جایزه تعلق گرفته می آید: 15 سپتامبر 2007- افغانستان : این عکس تصویری از یک سرباز خسته آمریکائی در افغانستان را نشان می دهد. عکاس انگلیسی آن، جایزه 10000 یوروئی را دریافت نمود. این تصویر در رقابت میان 80536 تصویر برگزیده شده است.
| |||||||||||||||
|
سرپرست وزارت آموزش وپرورش میگوید کتاب درسی دختران وپسران جدا باید بشود
البته اینکه چرا خدای بزرگ برای مردان و زنان یک کتاب فرستاده از اصرار است و اسرار الهی را نه سرپرست آموزش و پرورش میداند و نه دختران و پسران
احتمالا در کتاب درسی دختران درس دهقان فداکار اینگونه خواهد شد
صغرا خانم فداکار
صغرا خانم فدا کار خیلی ناراحت شد اول خواست پیراهنش را از تنش خارج کند و به چوب دستی بسته و آتش بزند بعد یادش آمد لخت میشود وآنگاه خدا او را به همراه چوب دستیش به جهنم می اندازد
بعد خواست از چادرش استفاده کند که یاد موهایش افتاد
بعد متوجه شد که لازم نیست به هر بهانه ای مانند مردان لخت بشود خدا به او عقل داده بنابراین نفت را روی چوب دستیش ریخت و ان را آتش زد و چون دویدن برای زن بد است سلانه سلانه حرکت کرد و به طرف قطار رسید ولی چون دیر شده بودو قطار با سنگ ها برخورد کرده بود همه مسافران شهید شدند .انالله وانا علیه راجعون
کنسرت مایکل جکسون
چند روز پیش خونه عموم مهمونی دعوت بودیم. یه عمه دارم معلمه . عمم هم داشت ورقه امتحانی شاگرداش و که امتحان ریاضی داده بودن صحیح می کرد. یهو دیدیم زد زیر خنده حالا نخند کی بخند گفتیم چی شده عمه ؟ گفتش بیاید ببینید این شاگرده چه مسئله ای نوشته واسه سوال رفتیم دیدیم و فقط تا تونستیم خندیدیم !
خوب حالا شما هم سوال ۶ و بخونید و جوابش رو ببینید و بخندید :
خدایی بعضی بچه ها فکرشون من نمی دونم سر امتحان تو کنسرت مایکل جکسون چیکار می کنه ؟ فکر کنم این بچه تو خونشون اینقدر نشسته کنسرت مایکل جکسون دیده دیگه همه چیز و مایکل جکسون می بینه . آخه بچه کلاس سوم ابتدایی رو چه به این حرفا ؟ اوا خواهر آدم می مونه به خدا !
میگم ما اون موقع ها که این سنی بودیم وقتی یه همچین مسئله ای ازمون می خواستن تا اونجایی که من یادمه مثلا می گفتیم علی ۹۶ سیب داشت. او ۲۵ سیبش را به رضا و ۱۳ سیبش را به مریم داد. حالا او چند سیب دارد؟ یا یه چیزی مشابه اینا به همین سادگی سوم ابتدایی بودیم اصلا نمی دونستیم مایکل جکسون کیه ؟ کنسرت چیه ؟ تازه باور کن خواننده های ایرانی خودمون رو هم نمی شناختیم اون وقت این بچه های این دوره زمونه قراره تکلیفشون چی بشه اون وقت ؟ نه خدایی به این مسئله مهم توجه کنید تازه بچهه یه خواننده ایرانی رو هم نام نبرده تو کار خارجکی بوده فقط اونم کی ؟ مایکل جکسون حالا هی این مسئله رو می خونم می خندم مایکل جکسون ۹۶ اجرای کنسرت دارد (اینکه کلمه اجرا رو از قلم ننداخته خیلی باحاله ) او ۲۵ کنسرتش را در آلمان و ۱۳ کنسرتش را در اروپا انجام داد (بابا نخندین خوب طفلی ۸ سالشه فکر کرده آلمان تو آمریکاست ) چند کنسرت برایش باقی می ماند؟
نکنه این خانوم کوچولو مدیر برنامه های مایکل جون بوده کاش به عمم بگم بهش بگه از طرف ما از مایکل خواهش کنه بقیه کنسرتاش و بیاد ایران اجرا کنه
حالا تازه عمم می گفت مامان خودش معلمه !
راستی اونایی که آدرس وبلاگ تپلو رو دارن حتما یه سر اونجا بزنن ! ترجیحا هم با همسراشون برن که اونا هم آموزش ببینن بچم آموزش عشق ورزی گذاشته والا ما نمی دونیم این پسره این کارا رو از کجا یاد گرفته ؟ باباش که از این کارا بلد نیست می خوام یه دوره بفرستم بره پیشش واسه کارآموزی !
حسین وارث آدم - علی شریعتی | |||||
مردی از خانه فاطمه بیرون آمده است . مدینه را می نگرد و مسجد پیامبر را و مکه ابراهیم را و کعبه ی به بند نمرود کشیده را و اسلام را و پیام محمد (ص) را و کاخ سبز دمشق را و در بندکشیدگان را و ......... مردی از خانه فاطمه بیرون آمده است . بار سنگین همه این مسئولیت ها بر دوش او سنگینی می کند . او، وارث رنج بزرگ انسان است . تنها وارث آدم، تنها وارث ابراهیم و.......... تنها وارث محمد ! و........ مردی تنها ! اما نه، دوشادوش او زنی نیز از خانه فاطمه بیرون آمده است، گام به گام او ، نیمی از بار سنگین رسالت برادر را بر دوش خود گرفته است . مردی از خانه فاطمه بیرون آمده است، تنها و بی کس ، با دست های خالی ، یک تنه به روزگار وحشت و ظلمت و آهن یورش برده است . جز مرگ سلاحی ندارد اما او فرزند خانواده ای است که "هنر خوب مردن" را در مکتب حیات خوب آموخته است . در این جهان هیچکس نیست که همچون او بداند که :"چگونه باید مرد ؟" آموزگار بزرگ "شهادت" اکنون برخواسته است تا به همه آنها که جهاد را تنها در "توانستن"می فهمند و به همه آنها که پیروزی بر خصم را تنها در "غلبه"می دانند، بیاموزد که :"شهادت" نه یک "باختن" که یک "انتخاب" است . و حسین وارث آدم که به بنی آدم زیستن داد و وارث پیامبران بزرگ که به انسان، "چگونه باید زیست" را آموخت . اکنون آمده است تا در این روزگار به فرزندان آدم "چگونه باید مرد" را بیاموزد . *بخشی از کتاب "حسین وارث آدم ، دکتر علی شریعتی"
|
طرح مساله خواستگاری دختر از پسر
خواستگاری به طور معمولی از سوی مرد یا خانواده او صورت می گیرد، آیات قرآنی هم مساله خواستگاری را به مرد نسبت می دهد ولی این بدان معنا نیست که زنی نتواند از مردی خواستگاری کند. البته درباره خواستگاری دختران نمی توان به این قاطعیت سخن گفت.
برنا در گزارشی با طرح مسأله خواستگاری دختر از پسر نوشت: خواستگاری به طور معمول از سوی مرد یا خانواده او صورت میگیرد و آیات قرآن نیز مسأله خواستگاری را به مرد نسبت میدهد، ولی این بدان معنا نیست که زنی نتواند از مردی خواستگاری کند. البته درباره خواستگاری دختران نمیتوان به این قاطعیت سخن گفت. در آیات قرآنی به این نکته توجه داده شده است که در عقد زناشویی، اصلیترین مرجع تصمیم گیرنده زن و شوهر هستند و این مطلب به رغم محدودیتهایی که برای زنان مطرح بوده، جالب توجه است. آیه 230 سوره بقره نکاح را به زن نسبت میدهد و تحقق آن را به اراده او میداند. از داستان حضرت شعیب(ع) و موسی(ع) در قرآن استفاده میشود که خواستگاری از سوی خانواده دختر (و نه صرفا دختر) نیز صورت میپذیرد.
گزینش و انتخاب همسر در همه جوامع بر پایه آداب و رسوم خاصی انجام میگیرد. همین آداب و رسوم است که ازدواج را به شکلی قانونی و بیرون از دایره غیر شرع قرار میدهد. زناشویی زمانی معنا و مفهومی سالم و درست مییابد که اشخاص هر فرهنگ و جامعه در محدوده آداب و سنتهای فرهنگی خویش چه ساده و چه پیچیده، عمل کنند.
در روایتی آمده است که شخصی از یاران و اصحاب امام صادق (ع) با وی همراه میشود. در میانه راه، شخصی را میبیند و به عللی نسبت زنازادگی به وی میدهد. حضرت امام صادق (ع) از رفتار همراه خویش شگفتزده میشود و از وی میخواهد دلیل خویش را در نسبت ناروایی که به شخص داده، بیان کند. وی میگوید: این شخص بیرون از دایره اهل کتاب و اسلام است؛ بنابراین، بر پایه قوانین الهی و آموزههای آن ازدواجی میان پدر و مادرش انجام نشده است، پس میتوان او را زنازاده دانست. آن حضرت (ع) توضیح میدهد که هر کسی بر پایه قوانین و آداب و رسومی که در جامعه ایشان رواج دارد، ازدواج کند در دایره زناشویی قرار میگیرد و از زنازادگی بیرون میرود.
خواستگاری یعنی؟
این امر با فرهنگ خاصی در اسلام انجام میشود، زیرا زندگی با فرد و تشکیل خانواده و تولید نسل از اموری است که نمیتوان از کنار آن به سادگی گذشت، ولی با این همه برای دسترسی آسان شخص به همسر مطلوب راهکارهایی نیز بیان داشته است تا شخص بتواند همسری خوب برگزیند.
از این رو به شخص این اجازه را داده است تا همسر خویش را بنگرد تا با بصیرت کامل همسر خود را برگزیند. البته این نگاه باید در محدوده مجازی انجام شود که بیرون از چهارچوبها نباشد. برخی گمان کردهاند که آیه 52 سوره احزاب که سخن از اعجاب و شگفتنی زیبایی دختر و زن به میان میآورد، این را مجاز دانسته است که شخص برای ازدواج به فراتر از حالت عادی و مجاز نگاه برود و برای او مجاز باشد که به اندام زن و دختر به گونهای دیگر بنگرد. اینان با توجه به آیه 27 سوره قصص که سخن ازهایتن به میان میآورد، بر این باورند که حضرت (ع) دختران شعیب را دیده و از این رو شناخت کاملی از دختران داشته است.
باید توجه داشت که اعجاب حسن و ایجاد شگفتی در برابر زن، میتواند به شکل عادی و معمولی نیز اتفاق افتد. به این معنا که نیاز نیست تا زن خود را بیحجاب نماید و یا موها و اندامش را به نمایش گذارد تا محل شگفتی قرار گیرد. به سخن دیگر، دیدنی که به طور عادی و معمولی انجام میشود نیز ممکن است شگفتانگیز باشد. با دیدن چهره و اندام این معنا دست دهد و شناختی که مطلوب است پدید آید؛ بنابراین لازم نیست که برای نگاه ازدواج به حکمی فراتر از حکم زنان دیگر عدول شود. البته در زمان انتخاب، میتواند نگاه متعدد باشد و از نگاه واحد و مباح تجاوز کند؛ بنابراین، زن باید خود را به گونهای نشان دهد که شناخت اجمالی به دست آید و نیازی نیست تا فراتر از آن عمل کند.
این را میتوان مقدمه خواستگاری دانست. به این معنا که نیازی نیست که این عمل هنگام خواستگاری انجام شود، زیرا میتواند پیش از خواستگاری به راههایی این دیدار انجام پذیرد، بی آن که دختر از آن آگاه باشد. چنان که در دو آیه پیش گفته هدف از دیدار و دیدن انتخاب همسر نبوده است، ولی پس از آن که دیداری انجام شد، خواستگاری صورت گرفته است.
خواستگاری مقدمه ازدواج است؛ به این معنا که شخص میخواهد رسما علاقهمندی خویش را به وصلت بیان دارد. در این هنگام است که مسأله خطبه به میان میآید. قرآن از خواستگاری به خطبه یاد میکند. در حقیقت خواستگاری و خطبه به معنای پیشنهاد تشکیل خانواده مشترک با دختر و یا زنی است که برگزیده شده است. از نظر اسلام خواستگاری و خطبه، امری مستحب است.
از چه کسانی خواستگاری کنید؟
خواستگاری به طور معمولی از سوی مرد یا خانواده او صورت میگیرد. آیات قرآنی مسأله خواستگاری را به مرد نسبت میدهد ولی این بدان معنا نیست که زنی نتواند از مردی خواستگاری کند. البته درباره خواستگاری دختران نمیتوان به این قاطعیت سخن گفت. هر مردی میتواند از هر دختری خواستگاری کند.
در آیات قرآنی به این نکته توجه داده شده است که در عقد زناشویی، اصلیترین مرجع تصمیم گیرنده زن و شوهر هستند و این مطلب به رغم محدودیتهایی که برای زنان مطرح بوده است، جالب توجه است. آیه 230 سوره بقره، نکاح را به زن نسبت میدهد و تحقق آن را به اراده او میداند. حتی تنکح زوجا غیره و در ادامه آیه، حق بازگشت با عقد جدید پس از طلاق محلل را بر عهده خود زن و شوهر پیشین قرار میدهد، اما درباره خواستگاری از دختران، قرآن بیان میداد که این خواستگاری باید از سوی مرد به ولی دختر عرضه شود و نمیتوان از خود دختر مستقیم خواستگاری کرد، زیرا در آیات قرآنی خواستگاری و ازدواج دختران به ولی واگذار شده است. این مطلب را میتوان از مفهوم مخالف آیات 232 و 234 سوره بقره به دست آورد، زیرا در این آیه به زنان مطلقه اجازه داده شده است تا با هر خواستگاری که به آنان رجوع میشود، ازدواج کنند و دیگر نیازی به موافقت ولی ندارند. از این جا دانسته میشود که غیر زنان مطلقه؛ یعنی دختران نمیتوانند خودسرانه وعده ازدواج دهند و با شخصی ازدواج کنند و ازدواج آنان مشروط به اجازه ولی آنان است.
واگذاری حق بخشش مهر به زن و یا اولیای عقد (پدر و جد پدری و وصی و حاکم و مولا) نوعی ولایت برای آنان اثبات میکند که باید به آن توجه داشت. تأکید بر اولیای عقد، بیانگر آن است که نوعی ولایت از سوی آنان دست کم درباره دختران مطرح است. هرچند که زنان مطلقه و یا زنان شوهردار از ولایت خاصی برخوردار میشوند که نیازی به ولایت نخست نیست که از سوی اولیای عقد صورت میگرفت (بقره آیه 237).
اما خواستگاری از زنان چه زنانی که مطلقه هستند و یا زنانی که شوهر مرده و بیوه هستند، حکم خاصی دارد. از برخی آیات استفاده میشود که خواستگاری از هر زنی تحت هر شرایطی روا نیست. از این رو گفته شده است که آیه 235 سوره بقره که میفرماید: لاجناح علیکم فیما عرضتم به من خطبه النسا؛ قدر مسلم از این آیه جواز خواستگاری با کنایه و غیر مستقیم از زنانی است که در عده وفات هستند، زیرا آیه پیشین آن درباره زنان شوهر مرده است البته گروهی بر این باورند که این حکم شامل هر زنی که در عده طلاق بائن باشد، نیز میشود (الحدایق ج 24 ص91).
اسلام دستور حساب شدهای درباره خواستگاری این گونه زنان داده که همه جوانب در آن مراعات شده است. از طرفی به طور طبیعی زن با فوت شوهر یا جدا شدن از او درباره آینده خویش دغدغه دارد و از سویی باید حریم زوجیت پیشین نیز حفظ شود. بدین سبب از خواستگاری صریح یا ملاقات و وعده پنهانی با آنان نهی شده است. ولکن لاتواعدهن سرا الا ان تقولوا قولا معروفا؛ در این آیه سخن از قول معروف به میان آمده است که همان خواستگاری با رمز و کنایه است (تفسیر تبیان ج 2 ص 267).
البته اگر انسان در دل به ازدواج با این گونه زنان تصمیم داشته باشد، این تصمیم همانند اظهار یا کنایه جایز است (بقره آیه 235).
خواستگاری صریح یا غیر صریح از زن شوهردار یا زنی که در عده طلاق رجعی است و نیز خواستگاری صریح مرد از زنی که او را سه بار طلاق داده یا در عده وفات است، جایز نیست، زیرا با این کار، موجبات فروپاشی خانوادهای تشدید میشود و جامعه از سلامت روانی بیرون رفته و هرکس به خود اجازه میدهد که خانوادهای را از هم بگسلد و نابود سازد.
به هر حال، در این آیات به خوبی روشن شد که چه زنانی را میتوان خواستگاری کرد و چه زنانی را نمیتوان و این که خواستگاری میتواند به دو شکل صریح و یا کنایی انجام گیرد و گاه شکل کنایی را لازم و ضروری میشود و شخص نمیتواند به طور صریح از زنی خواستگاری کند.
ظرفیت نه شنیدن! داشته باشید
چنان که گفته شد خواستگاری معمولا از سوی مرد یا خانواده او انجام میشود و زن به این کار اقدام نمیکند چنان که در آیه 235 سوره بقره خواستگاری به مردان نسبت داده شده است. این بدان معناست که پاسخ رد شنیدن زن از مرد به نوعی شکست عاطفی در زندگی زن است که اثر آن هنگام تشکیل خانواده و اداره آن و نیز در تربیت فرزندان ظاهر میشود. در حالی که خواستگاری از سوی مرد و شنیدن پاسخ رد شکست در زندگی به شمار نمیرود.
بنابراین، اگر در موردی زن و خانواده او با قاطعیت بدانند که از مرد پاسخ رد نخواهد شنید خواستگاری آنها امری معقول و روا خواهد بود. از داستان حضرت شعیب(ع) و موسی(ع) در قرآن استفاده میشود که خواستگاری از طرف خانواده دختر (نه دختر) نیز صورت میپذیرد.
برخی از آیه 13 سوره حجرات که «ان اکرمکم عندالله اتقیکم» را بیان میکند، بر این باورند که اگر شخص شایستهای توان تأمین نفقه را دارد و از دختری خواستگاری کرد اجابت خواسته او واجب است. نویسنده کتاب کنز العرفان مینویسد که استفاده این مطلب از این آیه مشکل است، مگر با کمک روایت پیامبر (ص) که فرمود: دخترانتان همانند میوه هستند که اگر هنگام رسیدن چیده نشوند فاسد میشود. (کافی ج5 ص237) آن حضرت در جایی دیگر میفرماید: دختران را به ازدواج کسانی درآورید که از نظر ایمانی به آنان اطمینان دارید تا فتنه و فسادی بزرگ در زمین پدید نیاید. غیر از این روایت، میتوان به آیه 32 سوره نور ذکر میفرماید: وانکحوا الایامی منکم، بر این مطلب استدلال کرد، زیرا با اجابت خواستگاری، زمینه ازدواج فراهم میشود.
کت و شلوار متبرک حاج محمود احمدی نژاد! | |||||||||||||||||||||
|