شنیدم که چون قوی زیبا بمیرد
فریبنده زاد و فریبا بمیرد
شب مرگ تنها نشیند به موجی
رود گوشه ای دور و تنها بمیرد
در آن گوشه چندان غزل خواند آن شب
که خود در میان غزل ها بمیرد
گروهی بر آنند که این مرغ زیبا
کجا عاشقی کرد، انجا بمیرد
شب مرگ از بیم، آنجا شتابد
که از مرگ غافل شود تا بمیرد
من این نکته گیرم که باور نکردم
ندیدم که قویی به صحرا بمیرد
چو روزی ز آغوش دریا بر آمد
شبی هم در آغوش دریا بمیرد
تو دریای من بودی آغوش باز کن
که می خواهد این قوی، زیبا
حمیدی شیرازی
تخت جمشید ،مجموعه ای از کاخهای بسیار باشکوهی است که ساخت آنها در سال ب512 قبل از میلاد آغاز شد و اتمام آن 150 سال به طول انجامید.تخت جمشید در محوطة وسیعی واقع شده که از یک طرف به کوه رحمت و از طرف دیگر به مرودشت محدود است . این کاخهای عظیم سلطنتی در کنار شهر پارسه که یونانیان آن را پرسپولیس خوانده اند ساخته شده است .
ساختمان تخت جمشید در زمان داریوش اول در حدود 518 ق . م ، آغاز شد. نخست صفه یاتختگاه بلندی را آماده کردند و روی آن تالار آپادانا و پله های اصلی و کاخ تچرا را ساختند . پس از داریوش ، پسرش خشایارشا تالار دیگری را بنام تالار هدیش را بنا نمود و طرح بنای تالار صد ستون را ریخت . اردشیر اول تالار صد ستون را تمام کرد . اردشیر سوم ساختمان دیگری را آغاز کرد که ناتمام ماند . این ساختمانها بر روی پایه هایی ساخته شــده که قسمتـی از آنها صخره های عظیم و یکپارچه بوده و یا آنها را در کوه تراشیده اند .
معماری هخامنشی ، هنری است از نوع تلفیق و ابداع که از سبک معماریهای بابل و آشور و مصر و شهرهای یونانی آسیای صغیر و قوم اورارتو اقتباس شده و با هنر نمایی و ابتکار روح ایرانی نوع مستقلی را از معماری پدید آورده است . هخامنشیان با ساختن این ابنیة عظیم می خواستند عظمت شاهنشاهی بزرگ خود را به جهانیان نشان دهند.
اسناد تخت جمشید و کارگران مزد بگیر
در اواخر سال 1312 شمسی براثر خاکبرداری در گوشة شمال غربی صفه تخت جمشید قریب چهل هزار لوحه های گلی به شکل و قطع مهرهای نماز بدست آمد .
بر روی این الواح کلماتی به خط عیلامی نوشته شده بود . پس از خواندن معلوم شد که این الواح عیلامی اسناد خرج ساختمان قصرهای تخت جمشید می باشد . از میان الواح بعضی به زبان پارسی و خط عیلامی است . از کشف این الواح شهرت نابجایی را که می گفتند قصرهای تخت جمشید مانند اهرام مصر با ظلم و جور و بیگار گرفتن رعایا ساخته شده باطل گشت .
زیرا این اسناد عیلامی حکایت از آن دارد که به تمام کارگران این قصرهای زیبا ، اعم از عمله و بنا و نجار و سنگتراش و معمار و مهندس مزد می دادند و هر کدام از این الواح سند هزینة یک یا چند نفر است .
کارگرانی که در بنای تخت جمشید دست اندرکار بودند ، از ملتهای مختلف چون ایرانی و بابلی و مصری و یونانی و عیلامی و آشوری تشکیل می شدند که همة آنان رعیت دولت شاهنشاهی ایران بشمار می رفتند .
گذشته از مردان ، زنان و دختران نیز به کار گل مشغول بودند . مزدی که به این کارگران می دادند غالباً جنسی بود نه نقدی ، که آنرا با یک واحــد پـول بابلی به نام « شکــل » سنجیده و برابر آن را به جنس پرداخت می کردند . اجناسی را که بیشتر به کارگران می دادند و مزد آن محسوب می شدعبارت از : گندم و گوشت
اسکندر مقدونی در یورش خود به ایران در سال 331 قبل از میلاد، آنرا به آتش کشید.
تاریخنگاران در مورد علت این آتش سوزی اتفاق رای ندارند. عده ای آنرا ناشی از یک حادثه غیر عمدی میدانند ولی برخی کینه توزی و انتقام گیری اسکندر را تلافی ویرانی شهر آتن بدست خشایار شاه علت واقعی این آتش سوزی مهیب میدانند.
تصویری از عظمت کاخها
ازآنچه امروز از تخت جمشید بر جای مانده تنها می توان تصویر بسیار مبهمی از شکوه و عظمت کاخها در ذهن مجسم کرد. با این همه می توان به مدد یک نقشه تاریخی که جزئیات معماری ساختمان کاخها در آن آمده باشد و اندکی بهره از قوه تخیل، به اهمیت و بزرگی این کاخها پی برد.
نکته ای که سخت غیر قابل باور می نماید این واقعیت است که این مجموعه عظیم و ارزشمند هزاران سال زیر خاک مدفون بوده تا اینکه در اواخر دهه1310خورشیدی کشف شد.
چیزی که در نگاه اول در تخت جمشید نظر بیننده را به خود جلب می کند، کتیبه ها و سنگ نبشته های گذر خشایارشاه است که به زبان عیلامی و دیگر زبانهای باستانی تحریر شده است. از این گذر به مجموعه کاخهای آپادانا می رسیم، جائی که در آن پادشاهان بار میدادند و مراسم و جشنهای دولتی در آن برگذار می شد.
مقادیر عمده ای طلا و جواهرات در این کاخها وجود داشته که بدیهی است در جریان تهاجم اسکندر به غارت رفته باشد.
تعداد محدودی از این جواهرات در موزه ملی ایران نگهداری می شود. بزرگترین کاخ در مجموعه تخت جمشید کاخ مشهور به "صد ستون" است که احتمالا یکی از بزرگترین آثار معماری دوره هخامنشیان بوده و داریوش اول از آن به عنوان سالن بارعام خود استفاده می کرده است.
تخت جمشید در 57 کیلومتری شیراز در جاده اصفهان و شیراز واقع شده است.
| ||||||||||
|
امروز ۸ فروردین ، تولد مهدی دزفولی
عزیز هست.....امیدوارم سالیان سال
موفق و پیروز باشه و تولد ۱۲۰
سالگیشو جشن بگیریم....
به سلامتی بازی ایران با کویتم تمام شد و ۲ امتیاز دیگم پرید...ایول به این غیرتو تلاش شیر مردان آقای دایی....در زیر میخواهم چند تا مورد در مورد بازی و شاهکار سرمربی محترم تیم ملی بازگو کنم:
۱.شاهکار استثنایی عزیزان دل آقای سرمربی:گل اول اشتباه محرز جلال حسینی که گلو تقدیم کرد به کویتیها و گل دوم که آقای مجید غلام نژاد که مشخص نیست به علت کدوم بازی خوب این فصلش به تیم ملی دعوت شده در ظاهر هوا رو با بازیکن کویت اشتباه گرفتن و مهدی جان عزیزم نگاه کردن که توپ به درون دروازه بره....هرکسی از ابرهیم صادقی خبری داره سلام ما رو برسونه بهش چون فکر کنم از این بدتر نمیتونست بازی کنه
۲.عدم دعوت از یکسری از بازیکنان:وقتی تیم ملی قطعی مهاجم داره به چه علت امثال سامره به تیم ملی دعوت نمیشن...به چه علت محسن خلیلی باید در تیم ملی بازی کند وقتی بلد نیست یک گل ساده رو بزنه...کدوم یکی از بازیکنان تیم سایپا به غیر از جلال حسینی نصفه بازی پارسالشونو انجام دادن امسال تو لیگ
۳.بستن چشم سرمربی بر روی خوب بازی کردن افراد بخاطر مشکلات شخصی:الف-ایمان مبعلی به علت مشکلاتی که در بازی سوپر جام صبا-فولاد ب-وحید طالب لو به علت اینکه پنالتی علی دایی رو در بازی استقلال-صبا گرفت و هیچگاه ازش گل نخورد
نکته جالب:مشکلاتی که از این به بعد بین سرمربی و لژیونرها بوجود میاد(این مورد نیاز به توضیح نداره)
توضیح۱:رحمتی چندتا توپ خوبو گرفت و نمشه بخاطر یک گل محکومش کرد
توضیح۲:طالب لو هرچندم اونی که فواصل قبل بود نیست ولی فکر کنم از معمارزاده بهتر باشه
توضیح۳:قصدم کوبیدن علی دایی نیست بلکه میخواهم بگم واسش خیلی زود بود سرمربی تیم ملی بشه و با زیاد خواهیش ایندفعه خودشو نابود میکنه
در چهارم مهر ماه 1324 چند جوان نظامی علاقمند به ورزش دوچرخه سواری ، بنامهای « میرزائی، نواب و جانان پور » در خیابان فردوسی تهران اقدام به تأسیس یک باشگاه ورزشی نمودند و به دلیل اینکه اعضای این باشگاه همگی دوچرخه سوار بودند، نام آن را باشگاه «دوچرخه سواران» نهادند. اولین اعضای این باشگاه در بدو تأسیس عبارت بودند از: جانان پور، خاکزاد، گیتی، گریش، کلانی، مهدیون، حسینی،میرزائی و خشایار. رفته رفته دوچرخه سواران در سایر رشته های ورزشی نیز از قبیل والیبال، بسکتبال،پینگ پونگ، وزنه برداری، کشتی، شنا، فوتبال، و .... تصمیم به فعالیت گرفت. در این زمان تیم فوتبال « تور » که توسط مرحوم علی دانائی فرد تشکیل شده بود، توانست در یک رقابت، تیم فدرتمند کارگران آبادان را شکست دهد. بنابراین مورد توجه ویژه باشگاه دوچرخه سواران قرار گرفت. مسئولان وقت این باشگاه با مؤسس تیم تور به توافق رسیدند تا از آن پس این تیم با نام تیم فوتبال دوچرخه سواران در مسابقات شرکت نماید. پس از یک سازمان دهی نسبی در باشگاه، « پرویزعموقلی، گرائیلی، دانایی فرد و سیدآقاجلالی » به عنوان هیئت مدیره انتخاب شدند. بنابر این تیم فوتبال دوچرخه سواران در سال 1325 اولین حضور رسمی خود را در مسابقات باشگاهی با کسب دو عنوان نایب قهرمانی مسابقات باشگاه های تهران و نایب قهرنانی جام خذفی تهران با موفقیت به پایان رسانید و سال 1326 نخستین سال صدرنشینی این تیم با قهرمانی در مسابقات جام حذفی تهران بود. اولین دیدار رسمی باشگاه دوچرخه سواران در پانزدهم اسفندماه 1328 در مقابل تیم شاهین با حضور 2000 تماشاگر در ورزشگاه امجدیه « شهید شیرودی فعلی » برگزار گردید که طی آن اولین گل تاریخ فوتبال این تیم توسط بیوک جدی کار از نقطه کرنر به درون دروازه شاهین ارسال شد و این تیم با نتیجه یک بر صفر مقابل شاهین نخستین پیروزی خود را جشن گرفت. این باشگاه در سال 1328 نام خود را تغییر داده و عنوان « تاج » را برگزید و در همین سال مقام قهرمانی باشگاه های تهران را نیز کسب کرد. از آن به بعد « تیم فوتبال تاج » به دلیل حضور تعدادی از نظامیان در ترکیب آن بیش از پیش مورد توجه قرار گرفت. و از آنجا که مرحوم علی دانایی فرد، پایه گزار فوتبال این باشگاه، به رده های پایه ای توجه ویژه ای داشتند،تیم تاج بر آن شد تا اقدام به تأسیس شعبه هایی در سراسر کشور نماید و تیم های « تورج » « افسر »، « دیهیم »، « کورش » و « اتم » را در رده های سنی پائین بنابر تصمیم اتخاذ شده تأسیس نمود. رفته رفته این باشگاه به عنوان یکی از مطرح ترین تیمهای فوتبال کشور بدل گشت و بازیکنانی از قبیل « بیوک جدی کار، پرویز کوزه کنانی، برادران بیاتی، عارف قلی زاده، و.... » از این تیم ظهور کرده و به اوج شهرت در فوتبال دست یافتند. باشگاه تاج به عنوان میزبان نهایی سومین دوره جام باشگاه های آسیا در سال 1349 ، رقیبان حرفه ای خود را به تهران دعوت کرد و در پایان با غلبه بر نماینده اسرائیل، قهرمانی این دوره از جام را در خانه جشن گرفت که برخی از بازیکنان این دوره عبارت بودند از: « طالبی، کاروحق وردیان، ناصر حجازی، اکبر کارگر جم، غلامحسین مظلومی، مهدی حاج محمد، علیرضا حاج قاسم، منصور پورحیدری، نصرالله عبداللهی و .... ». با پیروزی انقلاب، تیم تاج به « استقلال » تغییر نام داد و همچنان پر قدرت و درخشان در میدان های سبز مسابقات ظاهر گردید و در سال 1370 بار دیگر عنوان قهرمانی خود را در جام باشگاه های آسیا تکرار نمود. افتخار آفرینان این دوره نیز افرادی چون : « شاهرخ بیانی، شاهین بیانی، مجید نامجومطلق، عبدالعلی چنگیز، مهدی فنونی زاده، امیر قلعه نوعی، عباس سرخاب، حمید بابازاده و .... » بودند. اکنون تیم استقلال به عنوان یکی از پرافتخارترین باشگاههای آسیا و ایران شناخته میشود
ادامه مطلب ...ب1) در اسپانیا و مکزیک انتظار تحویل سال نو با دوازده حبه انگور همراه است.
ب2) در ایالتهای جنوبی آمریکا لوبیای چشم بلبلی به همراه جوانه شلغم پخته و به عنوان تبرک سال نو خورده میشود. مردم معتقدند این غذا برایشان شانس به همراه خواهدآورد.
ب3) در چین زمان تحویل سال نوی چینی روز دوازدهم فوریه است و جشنهای سال نو حدود ۱۵روز طول میکشد. چینیها کاغذهای رنگی را با شکلهای متفاوت میبرند و بر در و پنجره خانههایشان آویزان میکنند. این کاغذها درگذشته فقط به رنگ قرمز بود و دلیل استفاده از آنها این بود که مردم معتقد بودند این بریدههای کاغذ شیطان و ارواح شیطانی را ترسانده و در سال نو از خانههایشان دور نگه میدارد.
ب4) در شهرهای ساحلی برزیل مردم در شب سال نو لباس سفید میپوشند و به ساحل میروند. علاوه بر آتش بازی در کنار ساحل رسم است مردم گل در دریا میریزند و آرزو میکنند. برزیلیها معتقدند دریا میتواند آرزوهایشان را برآورده کند.
ب5) در کلمبیا بسیاری از خانوادهها پیش از رسیدن سال نو، عروسک بزرگی درست میکنند که نماد سال کهنه است و با تحویل سال این عروسک را آتش میزنند. وسایل کهنه و به دردنخور خانه و اشیایی که در سال گذشته بدیمن بوده و یادآور خاطرات تلخ سال پیش بودهاند نیز درون این عروسک بزرگ قرارداده میشود تا سوزانده شوند.
ب6) در کره همه مردم زمان حلول سال نو پای تلویزیونهایشان هستند تا نواختن ۳۳ضربه ناقوس کلیسا را تماشاکنند.
۳۳ضربه به یاد ۳۳جنگجوی دلیری است که برای آزادی کره جنگیدند و جان خود را از دست دادند. روز سال نو همه به کنار دریا میروند تا غروب خورشید را تماشا کنند و آنچه را میخواهند در سال نو اتفاق بیفتد آرزو کنند.
ب7) در تایوان رسم عجیب و غریبی وجود دارد. قبل از جشنهای سال نو، رئیس بعضی ادارات و شرکتها جشنی ترتیب داده و تمام کارمندان را به شام دعوت میکند و البته هدیهای برای هر کس در نظر گرفته میشود اما عجیب این است که روی یک میز گردان یک مرغ سرخ شده قرارداده میشود و سپس میز توسط رئیس چرخانده میشود. زمانی که میز متوقف شود کسی که سرمرغ روبهروی او قرارداشته باشد سال بعد از شرکت اخراج خواهدشد.
ب8) در تایلند سال نو روز ۱۳آوریل جشن گرفته میشود. آنچه در این روز به وفور دیده میشود این است که مردم به روی یکدیگر آب میپاشند و معتقدند آب در سال نو برکت و سلامت به همراه خواهدآورد.
ب9) مردم ونزوئلا روز سال نو، لباس زرد میپوشند و معتقدند این رنگ برایشان شانس خواهدآورد.
طی شد این عمر، تو دانی به چه سان
پوچ و بس تند، چنان باد دَمان
همه تقصیر من است، این که خودم میدانم
که نکردم فکری
که تامل ننمودم، روزی
ساعتی یا آنی
که چه سان میگذرد عمر گران؟
کودکی رفت به بازی، به فراغت، به نشاط
فارغ از نیک و بد و مرگ و حیات
همه گفتند: کنون تا بچه ست، بگذارید بخندد شادان
که پس از این دگرش، فرصت خندیدن نیست
بایدش نالیدن
من نپرسیدم هیچ
که پس از این ز چه رو
نتوان خندیدن
هیچکس نیز نگفت: زندگی چیست؟ چرا می آئیم؟
بعد از این چند صباح، به کجا باید رفت؟
با کدامین توشه، به سفر باید رفت؟
من نپرسیدم هیچ، هیچکس نیز نگفت
نوجوانی سپری گشت به بازی، به فراغت، به نشاط
فارغ از نیک و بد و مرگ و حیات
بعد از آن باز نفهمیدم من، که چه سان عمر گذشت؟
لیک گفتند همه:
که جوان است هنوز، بگذارید جوانی بکند، بهره از عمر بَرَد، کام رانی بکند
بگذارید که خوش باشد و مست
بعد از این نیز، بر او عمری هست
یک نفر بانگ برآورد که او
از هم اکنون باید فکر آینده کند
دیگری آوا داد: که چو فردا بشود، فکر فردا بکند
سومی گفت: همانگونه که دیروزش رفت، بگذرد امروزش، همچنین فردایش
با همه این احوال
من نپرسیدم هیچ
به چه سان دی بُگذشت؟
آن همه قدرت و نیروی عظیم، به چه ره مصرف گشت؟
نه تفکر، نه تعمق و نه اندیشه دَمی
عمر بگذشت به بی حاصلی و مسخرگی
چه توانی که ز کف دادم مُفت
من نفهمدم و کس نیز مرا هیچ نگفت
قدرت عهد شباب، میتوانست مرا تا به خدا پیش برد
لیک بیهوده تلف گشت جوانی، هیهات
آن کسانیکه نمیدانستند زندگی یعنی چه؟
رهنمایم بودند
عمرشان طی شد
بیهوده و بی ارزش و کار
و مرا میگفتند که چو آنان باشم
که چو آنان دائم، فکر خوردن باشم
فکر گشتن باشم
فکر تامین معاش
فکر ثروت باشم
فکر یک زندگی بی جنجال
فکر همسر باشم
کس مرا هیچ نگفت:
زندگی ثروت نیست
زندگی داشتن همسر نیست
زندگانی کردن، فکر خود بودن و غافل ز جهان بودن نیست
من نفهمیدم و کس نیز مرا هیچ نگفت
و صد افسوس که چون عمر گذشت، معنی اش فهمی