KNToosi.in - همکلاســــی

وبلاگ گروهی دانشجویان ِ دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی

KNToosi.in - همکلاســــی

وبلاگ گروهی دانشجویان ِ دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی

شاید ما هم خوابیم: نگاهی به سر آغاز کریستوفر نولان

بر خلاف آنچه به عنوان نقد و تحلیل این فیلم را اثری پیچیده و سنگین معرفی میکند، بسیار روان و سرراست است. این فیلم، ساخته‌ای محکم و هوشمندانه است که اگر بخواهید با تنقلات پای آن بنشینید شما را ناامید خواهد کرد. این جملات، آغاز یادداشت براردینلی درباره Inception است.

آغاز  و شروع زندگی، هرگز به خاطر کسی نمی‌آید. برای همین هم نمیشود مطمئن بود که در دنیایی واقعی زندگی میکنیم. شاید مانند هر رویایی که آغازش را به خاطر نمی‌آوریم از خواب بیدار شویم. شاید مانند همه رویاها، چون حبابی منهدم شویم و خود را در دنیایی متفاوت از جایی که شناخته‌ایم باز یابیم. “وقتی که رویا میبینیم احساس میکنیم که واقعیت است و فقط وقتی بیدار میشویم میفهمیم که چیزی عجیب بوده است.”

Inception اثر کریستوفر نولان است که در سال ۲۰۱۰ روانه سینماها شد. داستان فیلم همانطور که از لحن و سبک آن بر می‌آید نوشته قلم نولان است. نولان خود در این فیلم مانند “کاب” (لئوناردو دی کاپریو) عمل کرده است و تیمی از بازیگران و طراحان جلوه‌های ویژه و فیلمبرداران مطرح را گردآوری کرده و پروژه بزرگی را شروع کرده است. به غیر از دی کاپریو کسانی چون ژوزف گوردون لویت (۵۰۰ روز سامر) الن پیج (جونو) ماریون کوتیلارد (ماهی بزرگ)  و مایکل کین و… حضور دارند.

داستان Inception در فضایی علمی- تخیلی نمود پیدا میکند اما مفاهیم مطرح شده در این فیلم تنها به قصد هدف گرفتن واقعیت طراحی شده‌اند. داستان زمان و مکان مشخصی را بر خود نمیپسندد همانطور که در ابتدا از ژاپن آغاز میشود به پاریس میرود و در آمریکا ختم میشود.

کاب متخصص نفوذ به ناخودآگاه دیگران است. او وارد رویای افراد میشود و میتواند به ناخودآگاه و هرآنچه فرد در واقعیت از ابراز آن در برابر دیگران خودداری میکند سر در آورد. البته او این مهارت را با تمرین و آزمون و خطاهای بسیاری بدست آورده است تا آنجا که تمام زندگی شخصی‌اش تحت تاثیر این ماجرا واقع شده است. مهارت اصلی او در دزدی است. دزدی اسرار و مسائل با ارزشی که هرکس سعی میکند تا از آنها دربرابر دیگران محافظت کند. در یکی از همین جاسوسی‌ها او در برابر فردی به نام Saito شکست میخورد و نمیتواند سر از کار او دربیاورد. اما در همین احوالات است که به یک قمار فراخوانده میشود. Saito پیشنهادی به او میدهد که رد کردنش برای کاب بسیار دشوار است. او از طرف saito مامور میشود تا ایده‌ای جعلی را در ذهن فیشر، وارث شرکتی بزرگ جای بگذارد. کاب با این کار میتواند تا حدودی گذشته خود را جبران کند و فرصتی را ایجاد کند که دوباره او را به بچه‌هایش برساند.

نولان برای نوشتن این فیلمنامه ده سال وقت صرف کرد. آغاز نگارش این داستان تقریبا همزمان بود با ساخت فیلم Memento. به نوعی میتوان گفت که نولان با ساخت Memento  خود را برای اثری چون Inception آماده کرد. از نظر بسیاری از تحلیلگران این فیلم درست در راستای فضای فکری نولان قدم برمیدارد و آجری است در دیوار او.همانطور که از memento آغاز میشود و به شروع بتمن و شوالیه تاریکی میرسد. البته این فیلم پیوندی هم با Shutter Island یکی از آخرین ساخته های مارتین اسکورسیزی دارد. این پیوند و قرابت چیزی بیشتر از درخشش دی کاپریو در هر دو فیلم است. پیوند این دو بیشتر از جنس تقاطع توهم و واقعیت است. حرکت واقعیت و وهم در کنار یکدیگر و برشهای ناگهانی این دو کار دشواری است و نولان سعی میکند تا مراقب باشد که فیلمنامه به نوار موبیوس تبدیل نشود. از این منظر بسیاری Inception  را هم خانواده ماتریکسها خوانده‌اند.

در این فیلم تصویری از آینده پیش روی ما گسترده میشود. تاخت و تاز در عرصه رویای دیگران و کشف کردن ناهشیار و تغییر نیمه هشیار سوژه ها و تغییر افکار و آشکار کردن اسرار، مسائلی است که روانکاوی مدرن همیشه در پی آن بوده و این فیلم به ما گوشزد میکند که امروز بیش از هر زمانی به آن نزدیکیم.

کاب برای رسیدن به خواسته سایتو در پی جمع آوری تیمی حرفه‌ای بر می‌آید. تیمی متشکل از آرتور، دوست قدیمی و شخص مورد اعتماد کاب. ایمز، فردی که توانایی بالایی در جعل چهره افراد در خواب دارد. یوسف، دارو ساز توانمندی که داروهای تاثیرگزاری میسازد تا مانع از بیدار شدن بی موقع فرد در حین انجام عملیات شود. Ariadne هم دختر دانشجویی است که در کار طراحی فضای رویا به این تیم کمک میکند و جوانترین فرد این گروه است. همه اینها به اضافه خود کاب و آقای سایتو، افرادی هستند که باید به ناخودآگاه فیشر نقبی بزنند و ماموریت مطلوب را به انجام برسانند. جمع آوری و گزینش این تیم یکی از مهم ترین فصل‌های فیلم است. نگاه تیزبین کاب که بدون فوت وقت و دقیق فرد را لایق یا نلایق میبیند. گزینش Ariadne با درخواست کشیدن یک مارپیچ مسئله‌ای است که به نظر بعضی از منتقدین، نولان با بینندگان بر سر این فیلم میکند.

قهرمان فیلم، شخصیت محبوبی نیست. خصوصا وقتی داستان زندگی او را میبینیم که پر است از اشتباه و خطا و نقص. بنابراین فیلمهای نولان مخالف شادی و سرخوشی است و فیلمهای او ابدا آثاری بی خیال و شاد نیستند. نولان توانایی تلفیق ژانرهای پرطرفداری چون اکشن و ماجرایی با مفاهیم عمیق و بشری چون تعامل عقل و احساس را دارد و کارنامه او گواه این مسئله است.

Inception درباره انسان بودن است پیش از آنکه فیلمی با جلوه‌های ویژه بسیار باشد.


نظرات 2 + ارسال نظر
عاطفه شفیعی دوشنبه 2 اسفند 1389 ساعت 22:57

عالی

با شما هم عقیده
تشکر از نظر شما

سید حسین هاشمی پنج‌شنبه 5 اسفند 1389 ساعت 15:46

از بهترین فیلمهایی هستم که دیدم
دیوانه ست این بشر
با اون سکانس پایانیش! :دی

عاشق کاراشم. :دال
اون سکانس و ساخت فقط من و تو رو اذیت کنه :دال
پیشنهاد میکنم فیلم «ممنتو» و «پرستیژ» رو حتما ببینی فوق العاده است :دال

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد