آن مرد آمد
آن مرد زخمی آمد
آن مرد با دشنه آمد ...
یک روز، مردی دشنه کشید؛ سینه ی مردی شکافت؛
لختی گذشت و مرد دوم دستها و پاهایش را طوری تکان داد که تو بفهمی جانی نمانده دیگر، و کارش تمام ِ تمام است.
یکی قاتل شد، و یکی مقتول
و تو نگاه میکردی...
روز دیگر، آن مرد در بلندی پاهایش را طوری تکان داد که تو بفهمی کارش تمام ِ تمام شد.
«قاتل» جان داد و شد «مقتول».
و تو نگاه میکردی...
شاهکار سکانس پایانی دو مقتول برای تو بازی شد.
به خودت می بالی!؟
______________
پ ن1: قاتل میدان کاج، اعدام شد. در مقابل دیدگان همشهری های ما، درهمان نزدیکی.
پ ن2: فیلمبرداری شد، تلو تلو خوردن پاهایی که آویزان بودند....+
پ ن3: خدارو چه دیدی!
شاید بعدها با بازگشتی به عقب برای تماشای مرگی، بلیط بخریم!
__________
یکی نمایش نامه رو با بی رحمی می نویسه
یکی با بی رحمی بازی می کنه
یکی هم با بی رحمی تماشا می کنه
این اعدام در ملاء عام هم حرکت بی رحمانه ای هست
درک من اینه که حالت تنبه هم نداره
بیش از تنبه، قصاوت بیشتر در یافت بنده از این حرکت بود.
سپاس از شما
۱- قانون خوب بر مبنای اسلام که به هیچ وجه راه در رو نداشته باشه
۲-اجرای کامل وبی نقص قانون به طور ۱۰۰ درصدی
۳-نظارت وقضاوت بی نقص در اجرای قانون وهمچنین بدون اغماض
در این اعدام ما نظارت وقضاوت خوبی داشتیم
ولی از قانون خوبی بر خوددار نبودیم تا از این تراژدی جلوگیری کنه واین قتل رخ نده
در واقع قانونی برای فرهنگ سازی یا هر چیز دیگری نبود تا قتل کمی اتفاق بیفتد
با نظارت خوب موافقم
همه خوب نظارت داشتند
مردم، نیروهای انتظامی، اورژانس و باز مردم؛ که بعنوان حسن ختام این همه نظارت، دوباره به خوبی نظارت کردند.
تصور می کنم همه ی در تمامی بندهای ذکر شده، بسیار مدعی هستیم!
پایدار باشید
سپاس از شما
این متن گلایه ای بود از اجرای قانون در حضور مردم، و بیش از آن انتقادی بود بر چشمان مشتاقی که در یک روز سرد زمستانی ، چند ساعت ایستادند تا معلق شدن یک انسان را تماشا کنند.
حال اینکه همان افراد ، در همان روز ، برای کمک به دردمندی، از ترس سرما حتی رغبت بیرون آوردن دست از جیب ندارند.
مردمی که در سکانس اول بیننده بودن گناهکار تر از مقتول سکانس دوم بودن.
خیلی تلخ است نادانی
این جهله ک از دختروپسرک های سیاه و لاغر و رهاشده ی ادامس فروش انتظار داشته باشیم وقتی بالغ میشوند دکتر مهندس باشند
با وجود فقر مادی فقر اموزشی و فرهنگی ودر مقابل عدم حمایت قشر اسیب پذیر چه چیز برای کودک میگذارد ک به ان کیه کند جز بزهکاری
و وقتی قدرت گرفت و فقدانهای روحی اش قویتر شدند جرم هایش هم بزرگتر شدند تازه صدایش را میشنویم
وبعد صدایش را خفه میکنیم تا درس عبرتی شود برای باقی
عجب رسم تلخی...
رسم تلخی ست...
افسوس شاید بسیار دیر باشد برای رسیدن به این باور که ریشه ی نابسامانی های اجتماعی، با خاک ریختن بر پیکر قربانیانش خشک شدنی نیست
درود بر شما
مردم تلخ شدن ، بی رحم شدن (البته شایدم بودن!)
نظرات متنونی که لینک دادین خیلی جالبن! و البته تاسف برانگیز!
در یکی از نظرات شخصی نوشته بود:
"تشکر مخصوص از نیروی انتظامی که پس از اعدام هم من در آنجا بودم که چه جو روحانی بر فضا حاکم بود و همه یکصدا از صمیم قلب فریاد میکشیدند تشکر تشکر"
مردم بر سرنوشت دیگران بی تفاوت شدند...
ممنون از شما