KNToosi.in - همکلاســــی

وبلاگ گروهی دانشجویان ِ دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی

KNToosi.in - همکلاســــی

وبلاگ گروهی دانشجویان ِ دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی

یاد روزهای دبستانی بخیر

کتابهای ادبیات فارسی در دروه ما و دوره های قبل ما پر بود از فریب و دروغ و نامردی.  (چوپان دروغگو، زاغکی قالب پنیری دید، ...) ظاهرا یک تحلیل محتوای علمی هم شده است که این موضوع را تایید می کند. شعر دو کاج فارسی چهارم ابتدایی هم نمونه ای از این نامردی ها بود که خدا می دونه اون موقع با ما چه کرد. این شعر رو بخونید تا خاطره نوستالژیک آن سالها زنده بشه. در ادامه، همین را می بینید که نوسرایی شده است و با اهداف آموزشی تعلیم و تربیت دوره ابتدایی متناسب تر. 

شعر دو کاج -فارسی چهارم ابتدایی

شعر دو کاج
______________________________ __
این شعر بسیار خواندنی سروده آقای محبت و از کتاب چهارم دبستان
در کنار خطوط سیم پیام         خارج از ده دو کاج روئیدند
سالیان دراز رهگذران              آن دو را چون دو دوست میدیدند
یکی از روز های سرد پاییزی     زیر رگبار و تازیانه باد
یکی از کاج ها به خود لرزید      خم شدو روی دیگری افتاد
گفت ای آشنا ببخش مرا            خوب درحال من تامل  کن
ریشه هایم زخاک بیرون است      چند روزی مرا تحمل کن
کاج همسایه گفت با تندی          مردم آزار از تو بیزارم
دور شو دست از سرم بردار        من کجا طاقت تورا دارم
بینوا راسپس تکانی داد              یار بی رحم و بی مروت او
سیمها پاره گشت و کاج افتاد        برزمین نقش بست قامت او
مرکز ارتباط دید آن روز              انتقال پیام ممکن نیست
گشت عازم گروه پی  جویی          تا ببیند که عیب کار از چیست
سیمبانان پس از مرمت سیم         راه تکرار بر خطر بستند
یعنی آن کاج سنگدل را نیز          با تبر تکه تکه بشکستند

 

و حال نسخه جدید این شعر زیبا

دو کاج        نسخه جدید

در کنار خطوط سیم پیام           خارج از ده دو کاج روئیدند
سالیان دراز رهگذران               آن دو را چون دو دوست می‌دیدند
روزی از روزهای پائیزی            زیر رگبار و تازیانه باد
یکی از کاج ها به خود لرزید       خم شد و روی دیگری افتاد
گفت ای آشنا ببخش مرا          خوب در حال من تأمل کن
ریشه‌هایم ز خاک بیرون است     چند روزی مرا تحمل کن
کاج همسایه گفت با نرمی         دوستی را نمی برم از یاد
شاید این اتفاق هم روزی          ناگهان از برای من افتاد
مهربانی بگوش باد رسید           باد آرام شد، ملایم شد
کاج آسیب دیده ی ما هم         کم کمک پا گرفت و سالم شد
میوه ی کاج ها فرو می ریخت    دانه ها ریشه می زدند آسان
ابر باران رساند و چندی بعد       ده ما نام یافت کاجستان
شاعر: محمد جواد محبت،  همان شاعر دوکاج

نظرات 3 + ارسال نظر
حوریه جعفری - کامپیوتر چهارشنبه 3 آذر 1389 ساعت 20:39

این شعر یکی از شعرهایی بود که من هنوز هم با خوندنش تحت تاثیر قرار می گیریم! !

این شعر دوم هم خیلی زیبا سروده شده بود! !

اعظم عمران پنج‌شنبه 4 آذر 1389 ساعت 02:51

دریغ و درد که تا این زمان ندانستیم
که کیمیای سعادت رفیق بود رفیق ...

چه قدر شاد شدم!

حمیده احمدی پنج‌شنبه 4 آذر 1389 ساعت 13:46

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد