KNToosi.in - همکلاســــی

وبلاگ گروهی دانشجویان ِ دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی

KNToosi.in - همکلاســــی

وبلاگ گروهی دانشجویان ِ دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی

هرگز جا نزن حتی تو مترو یا سرکار و دانشگاه

http://www.seemorgh.com/images/iContent/75-4.jpg



در 30 سالگی کارش را از دست داد.


در 32 سالگی در یک دادگاه حقوق شکست خورد.


در 34 سالگی مجددا ور شکست شد.


در 35 سالگی که رسید,عشق دوران کودکی اش را از دست داد


در36 سالگی دچار اختلال اعصاب شد

در 38 سالگی در انتخابات شکست خورد

در 48,46,44 سالگی باز در انتخابات کنگره شکست خورد

به55 سالگی که رسید هنوز نتوانست سناتور ایالت شود

در 58 سالگی مجددا سناتور نشد


در 60 سالگی به ریاست جمهوری آمریکا برگزیده شد

...


نام او آبراهام لینکلن بود

........

جا نزد

هرگز جا نزنید

بازندگان آنهایی هستند که جا زدند...

 

گروه اینترنتی درهم | www.darhami.com

نظرات 5 + ارسال نظر
اجلا برق دوشنبه 17 آبان 1389 ساعت 22:28 http://ajelaa.blogsky.com

خوب
نمی دونم الان تو دانشگاه فنی مهندسی یا همان خواجه نصیر چه می گزره ولی من از اونجا خیلی خاطره دارم اونقدر زیاد که دلم از شادی می گیره
نمی دونم هنوز اون استاد ها هستن
شاد باشید

خیلیم خوب ولی بنظر من شما یه بانجی جامپینگ برو کمپلت همش یادت میره

کلا تریپ اراده باشه من هستم

خیلی جالب بود! ایول! (حالا فردا میگن این محمد رشیدی طرف دشمنه )

موفق باشی

نوچ نوچ نوچ وای محمدم آمریکایی در اومد
البته شما که با این کائسنا تون، انتهای اراده و همت، پاره رفته
خیلیم مخلص با آرزوی توفیق

رویا خدابخش دوشنبه 17 آبان 1389 ساعت 23:01

ایول چه پوست کلفت! عالی بود، یه ذره یاد بگیریم هرچی باشه وضعمون به بدی لینکلن هم نیست!!

چرا دیگه هر روز منو تو مترو هل میدن
خواهش دارم لطف عالی منقبول

حوریه جعفری - کامپیوتر دوشنبه 17 آبان 1389 ساعت 23:34

از پشتکار لینکلن بسیار شنیدم!

ایشون وقتی برای اولین بار در مجلس سنای امریکا سنخرانی داشتن ، یکی از سناتورها که از انتخاب ایشون ناراحت و عصابی بوده بلند میشه و خطاب به لینکلن میگه :" آبراهام (با اسم کوچیک صدا میزننش) ! حالا که شانسی قبول شدی تو انتخابات (ینی ما تو رو لایق نمیدونیم) این رو فراموش نکن که تو یک بچه کفاش بیشتر نیستی." (پدر آبراهام یک کفاش بود که و کفش های مقامات امریکا رو تعمیر می کرد و فاکس میزد)!

ابراهام بعد از شنیدن این سخن رو به همه و سناتور مزبور لبحندزانان میگه: "من ممنونم از شما که توی یک همچین لحظه ای من رو به یاد پدرم انداختین! اون مرد بزرگی بود و من از ایشون بسیار یاد گرفتم! البته من به اندازه پدرم ماهر نیستم ولی اگر سناتورهای محترم من رو لایق بدونن حاضرم بعد از جلسه برای تعمیرات کفش هاشون در خدمتشون باشم! "

خیلی زیبا بود مرسی از اینکه این موضوع رو نوشتین عالی بود
کلا این آدم منو یاد حمید خودمون میندازه (متین حرف زدنش مخصوصا)

حمید توکلی سه‌شنبه 18 آبان 1389 ساعت 02:01

نمی دونم چرا حس کردم تو آخرین انتخابات تقلب شده!

.............

لطف داری سپهر جان!
البته من فکر میکردم این آقا نقاشه, شبیه نقاش های روسی هست!

و شباهتش به من در ریش بلند و کوتاهی سبیله!
البته من الان دیگه سبیل هم دارم! D:

پیروز و پایدار باشی!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد