امروز، این حرفها نیست، این خبرها نیست؛ یعنى نمیتوانند، زمینهاى براى آنها وجود ندارد، نه اینکه امروز نجیبتر شدهاند، بهتر شدهاند؛ نه،
مىبینند که نمیشود کارىاش کرد؛ یعنى این حجم عظیم، روزبهروز پرمغزتر هم شده، قوىتر هم شده. و غرب، امروز - این نکتهى مهمى است - احساس میکند که سلطهى قدیمىاش بر دنیاى اسلام متزلزل شده؛ یعنى اینهائى که در کشورهاى اسلامى و عربى بىهیچ مانعى و رادعى میتاختند و جلو میرفتند، امروز مىبینند نمیشود؛ نمیتوانند. این موج اسلامى آنها را وادار کرده، حتّى تجدیدنظر میخواهند بکنند، آن هم براشان مشکل شده. در بعضى از کشورها که وابستگى آنها به غرب واضح و آشکار است - مردمشان هم این را میدانند و ناراضى هستند - میخواهند یک تجدیدنظرهائى بکنند، بلکه بتوانند اوضاع را روبهراه بکنند، نمیتوانند؛ براى آنها یک راه بنبست است. امروز غرب در یک چنین موقعیتى است. خب، این ضعف طبعاً نتیجهاش همین است که بیایند سراغ این چیزها و قطعنامه صادر کنند. قطعنامه، یکى دو تا، پنج تا، ده تا. قطعنامهاى که دل ملتها، حتّى دل دولتها هم با او همراه نیست. همین دولتهائى که بعضىها خودشان عضو شوراى امنیتند و این قطعنامهها را امضا میکنند، ما اطلاع داریم که حتّى بعضى از خود این دولتها راضى به این تحریمها نیستند؛ براى آنها یک عمل قسرى است و یک عمل جبرى است؛ یک رودربایستى سیاسى است. وضع این است.
بنابراین، حوادثى از قبیل آنچه در این مدت براى ما اتفاق افتاده است - چه قطعنامهى 1929، چه این مسئلهى اهانت به قرآن کریم، چه اظهارات صریحاً خصمانهاى که علیه جمهورى اسلامى میکنند، چه آنچه که در سال 88 گذشت، که این هم بلاشک و به طور واضح دست دشمنان مستکبر در این جریان عیان بود - اینها همهاش به خاطر این است که آن طرف احساس میکند که این طرف قوى شده است. این قدرت و قوّت و استحکامى که در این طرف به وجود آمده، آن طرف را میترساند. این در اظهارات خودشان هم هست و دارند میگویند: اگر این کار را نکنیم، ایران قدرت اول خاورمیانه میشود؛ اگر این کار را نکنیم، نفوذ ایران در خاورمیانه زیاد میشود؛ از این حرفها میزنند. این نکتهى اول.