پرسشهایی یافتم از پابلو نرودا که با روح در آمیخته٬ روان را به کار گرفته و اندیشه را فرا میخواند تا دریابیم چراییها را...
آری٬ شاید گاه گاهی با باز پرسشش تکاپویی افتد در ضمیرمان تا باز یابیم انگارهی خویش را و بر آوریم ز حاصلش آمایشی ز فلسفهگاه زمان...
راستی کدام دشوارتر است
پاشیدن بذر یا درو کردن محصول؟
به نظر من هر دو این کارها سخت است ولی سختی پاشیدن بذر با امید شیرین می شود و سختی درو کردن با شیرینی به ثمر نشستن بذرها

بستگی به نگاه ما دارد
پست واقعا زیبایی بود.
ممنونم
سپاس از حسن نظر و دید زیباتر شما...
به گمان من نیز چنین بوده و پاشیدن هر بذر٬ حال چه بذر اندیشه باشد و چه بذر قوت٬ همه بسیار دشوارتر باشد که ما را بسیار کار آید تا بذری به اندیشهی خاک نشسته و پروشی یابد٬ و چه شاید در درو کردن این بذر بس باید دقت آید تا در انحراف نیابیم کجی محصول را...
ممنون از لطف شما
به نظر من این دقتی که شما فرمودید :" ما را بسیار کار آید تا بذری به اندیشهی خاک نشسته و پروشی یابد٬ و چه شاید در درو کردن این بذر بس باید دقت آید تا در انحراف نیابیم کجی محصول را..."
در هنگام درو کردن محصول هم باید وجود داشته باشد تا در هنگام درو کردن ، محصولی را که این همه زحمت برایش کشیده شده را خراب نکنیم
چه بسیار کارهایی که با اندیشه بسیار برنامه ریزی شده و با اجرای اشتباه کلا همه زحمات را بر باد داده است.