KNToosi.in - همکلاســــی

وبلاگ گروهی دانشجویان ِ دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی

KNToosi.in - همکلاســــی

وبلاگ گروهی دانشجویان ِ دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی

همین که راه می‌روی و نق می‌زنی خوب است!

این روزها سالگرد شهادت محمدعلی رجایی است. رئیس جمهوری که گرچه کوتاهترین طول دوران ریاست جمهوری در ایران را داشت اما بیشتر از هر رئیس جمهوری نامش در فضای سیاسی ایران ماند و به مناسبت‌های مختلف تکرار و استفاده شد. کیومرث صابری فومنی (گل‌آقا) از دوستان نزدیک رجایی در دوران تدریس در هنرستان (پیش از انقلاب) و مشاور فرهنگی - مطبوعاتی او پس از انقلاب بود. این دوستی خاطرات فراوانی برایشان به یادگار داشت که مناسبت‌ها را برای یادآوریشان بهانه می‌کنیم.

همین که راه می‌روی و نق می‌زنی خوب است!یک بار که بحث بود یکی از مسوولیت‌های وزارت آموزش و پرورش را به من محول کنند آقای رجایی به برادرانی که این پیشنهاد را کرده بودند گفتند: اولا شما نمی‌توانید با صابری کار کنید، این روشنفکر ما ماشاالله ماشاالله اینقدر ناز دارد که نمی‌شود با او ساخت! دیگر اینکه اگر صابری پیش من نیاید تعادل من بهم می‌خورد! وقتی از او پرسیدند مگر ایشان در نخست‌وزیری پیش شما چه می‌کند؟ گفت: هیچی، همین که راه می‌رود و سر من نق می‌زند خیلی خوب است! و راست هم می‌گفت. خدا مرا ببخشد، نقی که من سر آقای رجایی می‌زدم هیچکس نمی‌زد. اصلا ایشان گروه نق داشت که آقای مصطفی تاج زاده و آخوندی هم جزو همین گروه نق بودند. یک روز وارد شدم دیدم چندتا از این جوانان نشسته‌اند و با آقای رجایی حرف می‌زنند. جلوی آنها به ایشان گفتم: آقا این بچه‌ها دیگر کی هستند که آنها را به اینجا دعوت می‌کنید! یک‌بار دیگر هم که یکی از این افراد مسن را دعوت کرده بود، باز من سر ایشان نق زدم که این پیرمردان دیگه کی‌اند که اینجا می‌آورید؟! اینها که دیگر پیر شده‌اند. آقای رجایی با لبخند گفت: صابری من نمی‌دانم به کدام یک از حرفهای تو باید عمل بکنم. مسن می‌آورم می‌گویی پیر است! جوان می‌آورم می‌گویی اینها بچه‌اند! خوب اینها می‌آیند سرمن نق می‌زنند. من که صددرصد به حرف اینها عمل نمی‌کنم. حرف و انتقادشان را گوش می‌کنم و درستش را برمی‌دارم و عمل می‌کنم. من در آن روز با ایشان یک شوخی کردم که خیلی خندید. گفتم: یک مستخدمی پیش رئیس اداره‌اش رفت و گفت فلانی مرد.رئیس اداره گفت چرا مرد؟ او که جوان بود. گفت بله، خیلی بد است که آدم جوان بمیرد. رئیس اداره که دید او با این نوع مردن مخالف است گفت بله مثلا فلانی که مرد 99 سال عمر کرد. مستخدم گفت نه آقای رئیس این نوع مرگ هم خوب نیست چون آدم پیر می‌شود و باید زیر او لگن بگیرند! رئیس گفت مرد حسابی برای مردن، جوانی خوب نیست، پیری هم خوب نیست، پس چه سن و سالی خوب است؟ مستخدم گفت قربان توی همین سن و سالی که شماهستید خیلی خوب است!

کیومرث صابری فومنی- از کتاب سیره شهید رجایی- به کوشش غلامعلی رجایی

نظرات 1 + ارسال نظر
نفیسه شنبه 13 شهریور 1389 ساعت 22:31

داستان مستخدم و رئیس اداره بامزه بود

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد