KNToosi.in - همکلاســــی

وبلاگ گروهی دانشجویان ِ دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی

KNToosi.in - همکلاســــی

وبلاگ گروهی دانشجویان ِ دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی

چرا جامعه مدرسین مرجعیت صانعی را تکذیب کرد(۳)

وی سپس با تخطئه بزرگان شیعه می‌گوید: «بزرگان ما دیروز فتاوای مشهور را گرفته و در قانون مدنی آورده‌اند که پاسخگوی نیاز امروز جامعه نیست لذا چه اشکالی دارد که ما امروز بنشینیم و برای تساوی حقوق زن و مرد راه چاره‌ای پیدا کنیم». این حرف‌ها درست در راستای تأویل قرآن است، زیرا همان‌گونه که ذکر شد آقای صانعی اصل تساوی حقوق زن و مرد که در اعلا‌میه جهانی حقوق بشر آمده را به‌عنوان وحی منزل و اصل مسلم پذیرفته از فقها و علما می‌خواهد بنشیند برای تأویل آیات و روایات که بر تفاوت حقوق زن و مرد تصریح می‌کند راه چاره‌ای بیاندیشند!! مدعای فوق به اندازه‌ای روشن است که هفته‌نامه شهروند متعلق به عطریان‌فر نیز پس از نقل فتاوای آقای صانعی درباره زنان می‌نویسد: «هر یک از این فتاوا با حقوق بشر پیوند برقرار می‌کند؛ حقوق بشری که تبعیض روا نمی‌دارد و کرامت انسان را به صرف انسان‌ بودن محترم می‌شمارد. برای تحقق حقوق زنان، احترام به آرای مردم و فتاوای اجتهادی نوین، گویی باید از گذرگاه مبانی حقوق بشر گذشت و ابتدا باور کرد که انسان بماهو انسان واجد کرامت است و لا‌یق تفاوت نیست»

[البته در این‌جا، فرصت نقد این حرف‌ها نیست اجمالا‌ً تفاوت زن و مرد در اندام و روح و حالا‌ت و صفات روحی قطعی است و این تفاوت‌ها حقوق متفاوتی را می‌طلبد. شهید مطهری در کتاب نظام حقوق زن در اسلا‌م در این‌باره بحث کاملی ارائه کرده‌اند] همان‌گونه که واضح است مبنای فتاوای آقای صانعی اعلا‌میه حقوق بشری است که محور هستی را انسان دانسته و برای خدا و دین اعتبار و جایگاهی قائل نیست. 

 

وی براساس همین مبنا حتی جدایی دین از سیاست «سکولا‌ریسم» را تابع خواست انسان می‌داند و می‌گوید: «جدایی دین از سیاست تابع خواست ملت‌ها است. ملت ایران به یک جمهوری در چارچوب اسلا‌م را‡ی داده است. اگر خدای نخواسته روزی برسد که دیگر این را نخواهد و را‡ی بر خلا‌فش بدهد [حکومت غیردینی] را‡ی آن محترم خواهد بود و جدایی دین از سیاست تابع را‡ی مردم است» (سایت فردا، 28/08/84)

نظرات 2 + ارسال نظر
سید حسین هاشمی پنج‌شنبه 4 شهریور 1389 ساعت 00:42

فارغ از محتوا، گمان می کنم شما معنی تکذیب رو نمی دونید

مجددا عرض می کنم که همونطور که حتما شما هم خوانده اید، مرجعیت فقهی مقامی قابل باز پس گیری یا نفی نیست.

نه تنها اعضای جامعه ی مدرسین، حتی خود شما هم می توانید عدالت شخصی را برای مرجعیت قبول نداشته باشید و آیت الله های یک شبی و مصلحتی ِ دو خط حاشیه نویسی نکرده رو به رسمیت بشناسید.
افراد آزادند در اندیشه

یه صحبت کوتاه هم در مورد نظرات تون با شما داشتم که به زودی عرض می کنم

پایدار باشید حاج آقا

چرا عرض می کنید امر بفرمایید

. دوشنبه 8 شهریور 1389 ساعت 14:35

یک بام و چند هوا؟! (خبر ویژه)

سایت اینترنتی منبرنت برخی از مواضع گذشته آقای صانعی را منتشر کرد. صانعی در این سخنان ضمن قرائت قسمتی از وصیت نامه حضرت امام که در آن همه مراجع، علما و مردم به حضور در صحنه و حمایت از نظام اسلامی توصیه و مسامحه در امر مسلمین از گناهان نابخشودنی دانسته شده می گوید: «من به عنوان یک مسئله شرعی می گویم که تخلف از فرمان آیت الله خامنه ای گناه و معصیتی است بزرگ و رد بر او، رد بر امام صادق(ع) و رد بر امام صادق(ع) رد بر رسول الله(ص) و رد بر رسول الله(ص) رد بر الله و موجب خروج از ولایت الله و ورود به ولایت شیطان است و طبق روایت عمرابن حنظله در باب ولایت فقیه رد بر او در حد شرک به الله است و اما حفظ و تقویت آیت الله خامنه ای هرچه بیشتر تأیید شود اسلام و انقلاب اسلامی و حوزه های علمیه و فقه و قرآن تقویت شده است.
تأیید ایشان یک واجب الهی است نه یک مستحب. مسئله کیان اسلام و عظمت اسلام است، مسئله یک امر جزئی نیست و عدم تأیید ترک واجب است و ترک واجب موجب معصیت و خروج از عدالت است.»
وی در سخنرانی دیگری می گوید: در نظام جمهوری اسلامی افشاگری معنا ندارد. در نظام جمهوری اسلامی مملکت حساب دارد. دادگستری که دادگستری دیروز نیست، افشاگری می کنید برای چه؟ مگر مجلس نیست؟ مگر کمیسیون اصل نود نیست؟ مگر دادرسی نیست؟ مگر دیوان عدالت اداری نیست؟ مگر دادگاه و دادسرای انقلاب نیست؟ مگر قانون اساسی نیست؟ بعد خیال می کنید افشاگری با نوشتن نامه بدون امضا جرم نیست؟ معصیت نیست؟ گناه نیست؟ فردای قیامت باید جوابگو باشید. بعضی ها در مورد دادگاه های انقلاب تحت تأثیر شایعات قرار می گیرند. ضد انقلابیون که در زندان ها هستند، معمولاً توبه پذیر نیستند. اینها چون مار زخم خورده ای هستند که به محض آزادی افعی می شود.
وی همچنین در سخنرانی دیگری می گوید: ولایت فقیه در همه چیز حاکم است... و هنگامی که ولی امر حکمی داد نه تنها هیچ احتیاجی به نظر دیگران نیست بلکه مراجعه به دیگران معصیت و خلاف شرع است. مراجعه به دیگران ایستادن در مقابل مقام رهبری و تضعیف آن مقام است. مراجعه به دیگران یعنی قبول نکردن حرف مقام رهبری است و قبول نکردن حرف مقام رهبر برمی گردد به قبول نکردن حرف مقام ولی عصر(عج). پس نه تنها مراجعه به دیگران احتیاج نیست بلکه معصیت و خلاف شرع است؟ انقلاب ما را تمرکز قدرت مرجعیت به نتیجه رسانده است.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد