در سادهترین تعریف، روان شناسی، به مثابه دانشی معرفی شده است که ما را به دقایق کردار و کنه رفتار آدمی و هر موجود زندهای رهنمون میسازد (پارسا، 1366: ص2). به هر ترتیب، در علت یابی و شناسایی زمینههای پیدایش مدعیان دروغین(مهدویت)، به عنوان یک وسیله برای دستیابی به اهداف مورد نظر، میتوان بر دانش روان شناسی تأکید ورزید. برخی عوامل روانشناختی پیدایش این گونه ادّعاها عبارتند از:
2-1. ناکامی 2-2. احساس محرومیت 2-3. پیشداوریهای ذهنی
3. عوام فریبی 3-1. زهد فروشی 3-2. ادعاهای واهی
http://www.entizar.ir/page.php?page=showarticles&id=416
در مقابل ناکامی ها، تحمل افراد و گروهها متفاوت است. مفهوم «آستانه تحمل ناکامی» اصطلاحی است که بیانگر توانایی مختلف فرد و گروههای اجتماعی برابر ناکامیها است، بدون اینکه منجر به بروز رفتارهای غیر عادی شود. حاصل ناکامی، شکست و تحقیر انسانها است. ناکامیهای دوران کودکی، ناکامیهای اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، شکست در زندگی زناشویی، در فعالیتهای مختلف اجتماعی و تحقیرهای روا شده در طول دوران زندگی از جانب دیگران در حوزههای مختلف، به واکنشهای غیر عادی افراد میانجامد (همان: ص25).
تأمل در ادعاهای هر یک از مدعیان دروغین در عصر حاضر که صرفاً در راستای سودجوییهای مالی و اخلاقی مطرح میشوند، نشان میدهد بسیاری از این ادعاها از ناکامیهایی در زندگی نشأت میگیرد.
احساس محرومیت نسبی، نارضایتی و احساس ضرر را میان قومیتها برده و آن را درونی میکند. این احساس، تودههای قومی را به عنوان یک مجموعه محروم و تحت ستم برای رفع محرومیت بر میانگیزاند. در عین اینکه احساس محرومیت میتواند بیانگر واقعیت محرومیت باشد، میتواند جعلی و توهمی نیز باشد. این ساختگی بودن و خیال پردازانه بودن، میتواند توسط دیگران نیز ایجاد و القا شود.
میان مدعیان مهدویت، فاطمیان از این موضوع بیشترین بهره را بردند. در طول چندین سال، مبلغان فاطمی با بهره گیری از ابزارهای تبلیغاتی، تلاش مضاعفی را برای گسترش احساس محرومیت قوم بربر با هدف پیشبرد قیام، به زعامت اسماعیلیان، به انجام رساندند. طرح همیشگی محرومیتهای فرهنگی و سیاسی قوم بربر در شمال آفریقا از راههای گوناگون، در تحریک قوم بربر و اعتقاد آنان به مهدویت عبیدالله المهدی بسیار مؤثر و کارساز بود.
پیشداوری عبارت است از واکنشی که یک شخص به کسی یا چیزی پیش از هرگونه تجربه واقعی انجام میدهد. پیشداوری بیشتر با بار و مضمون منفی همراه است. از سویی این برداشتها و پیشداوریها زمینه ساز بروز و استمرار تنشها و بحرانها است، و از سوی دیگر، منبع اصلی تفکرات غیر اصولی است.
پیشداوری ذهنی هر گروه در آموزه مهدویت، نحوه برخورد آنان با این آموزه را نشان میدهد؛ برای نمونه این پیشداوری یا تصور قالبی که حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف هنگام ظهور با خشونت هرچه تمامتر با دیگران مقابله میکند، از پیشداوریهای ذهنی در این زمینه است.
پیشداوریهای ذهنی مردم فقیر و ستم کشیده شمال آفریقا، به پیشبرد ادعای مهدویت عبیدالله المهدی کمک شایانی میکرد. ابوعبدالله شیعی به اقوام بربر افریقیه میگفت: مهدی موعود، زنده است و بین آنها زندگی میکند (قاضی نعمان، بیتا: ص73). آنان نیز مهدی موعود را بین خود جست و جو میکردند. نقل روایاتی با این مضمون که مهدی موعود از سرزمین مغرب طلوع خواهد کرد نیز بر پیشداوری ذهنی مردم ستم کشیده آفریقا افزود.
عوام فریبی بدین معنا است که شخصی به جای استدلال و اقامه برهان برای اثبات یک عقیده، سعی میکند از راه تحریک احساسات و هیجانهای جمعی پیش رود و نوعی اقبال عمومی نسبت به نتیجه مطلوب خود به دست آورد. شخص عوام فریب، در صدد است به دیگران القا کند اگر سخنان او را نپذیرند، گویی با جمع مخالفت کرده است.
در عوام فریبی مطلب، چنان به فرد القا میشود که میپندارد همة اطرافیان آن را پذیرفتهاند و نپذیرفتن آن، جا ماندن از کاروان است (خندان، 1380: ص75). از مصادیق عوام فریبی میتوان به این موارد اشاره کرد:
زهد فروشی خود عاملی دیگر در رشد و گرایش به مدعیان مهدویت است. آنان، میان توده مسلمین که مقابل تنزل اخلاق و روح دنیاپرستی، یک روحیه منفی به خود گرفته بودند، مورد تعظیم و احترام قرار میگرفتند و از این نظر، اسباب تشویق و دلگرمی و در نتیجه نفوذ معنوی آنها فراهم بود.
قاضی نعمان در دعائم الاسلام مینویسد:
شیوه و روش همراه زهد، تواضع، وقار و وفای به عهد و امانت ابوعبدالله شیعی موجب خوشنامی و تخریب هرچه بیشتر شخصیت والی افریقا شد و زمینه را برای پذیرش و گرایش مردم به مهدویت «عبیدالله المهدی» مهیا ساخت (قاضی نعمان، 1963: ص154).
کشی رحمت الله علیه معتقد است وفاداری مردم به «احمد بن هلال عبرتایی» که در غیبت صغرا ادعای نیابت کرد، عمدتاً از اعتقاد روحانی و درونی منشعب نمیشده؛ بلکه ناشی از ریاکاریهای عرفانی او بوده است (طوسی، 1348: ش1020).
ابن خلدون نیز معتقد است زهد فروشی و ریاکاریهای عرفانی «محمد بن تومرت» تأثیر بسزایی در گرایش مردم به وی داشته است. ابن خلدون مینویسد. «وی، هیچ گاه زن نگرفت و جامه وی عبایی خشن بود» (ابن خلدون، همان: ج5، ص240).
محمد بن فلاح حرکت خود را با اقدامات صوفیانهای آغاز کرد. یک بار به مدت یک سال تمام در مسجد جامع کوفه اعتکاف کرد. غذایش اندکی آرد جو بود که با آن میزیست. سپس با هیأتی صوفیانه دعاوی خود را آشکار کرد (هالت و دالی، 1366: ص287).
دربارة مهدی سودانی نیز در سودان شایع شد که وی عابد و متصوف و صاحب رؤیاها و شنونده صداهای ویژهای است. عدم توجه به ظواهر دینی و بخشش هدایایی که برای او میآوردند، در چشم فقرا و عموم مردم، چهرهای زاهدانه و بیاعتنا به دنیا برای او میساخت؛ به خصوص که وی مردم را به اسلام اصیل فرا میخواند (همان: ص100).
از موارد عوام فریبی، ادعاهای واهی و غیر قابل اثبات است. دربارة «مهدی سودانی» نقل شده است که میگفت:
در بیداری به حضور حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم رسیدم. همراه حضرت، خلفای راشد و پیامبران گذشته چون خضر نبی حاضر بودند. حضرت دستم را گرفته و بر صندلی مخصوص خود نشاند و به من فرمود: «تو مهدی منتظَر هستی».[17]
نتیجه
در جمعبندی آنچه گذشت، جای تردید باقی نمیماند که:
ادعاهای دروغین مهدویّت به یک باره رخ نمینمایند؛ بلکه زمینههای فکری، سیاسی، اجتماعی، اخلاقی و اقتصادی در پیدایی آنها اثرگذارند. چالش ها، نزاعها و کشمکشهای سیاسی، قبیلهای، عقیدتی و فکری، فقر اقتصادی و فرهنگی، سرخوردگی مردم و نبود انسانهای روشنگر و راهنما زمینه را برای اینکه هر روز کسی سربرآورد، بانگی سر دهد و بدعتی ساز کند، آماده میسازد. مذهبها و مسلکهای انحرافی، در مرداب میرویند. وقتی مردمانی به سبب فقر فرهنگی و دور افتادن از آیین ناب و فقر اقتصادی و برق تازیههای استبداد، از پویایی باز ایستند و زمینگیر شوند، کم کم به مرداب تبدیل میشوند. و در این مرداب است که گیاهان تلخ، سمی و کشنده میرویند.