KNToosi.in - همکلاســــی

وبلاگ گروهی دانشجویان ِ دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی

KNToosi.in - همکلاســــی

وبلاگ گروهی دانشجویان ِ دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی

درد دل دختر با مادرش (دو نقطه دی)

دختری با مادرش در رختخواب

درددل می کرد با چشمی پر آب


گفت:مادر حالم اصلا خوب نیست


زندگی از بهر من مطلوب نیست


گو چه خاکی را بریزم بر سرم؟

روی دستت باد کردم مادرم!

سن من از بیست وشش افزون شد


دل میان سینه غرق خون شد


هیچ کس مجنون این لیلا نشد


شوهری از بهر من پیدا نشد


غم میان سینه شد انباشته


بوی ترشی خانه را برداشته!


مادرش چون حرف دختش را شنفت


خنده بر لب آمدش آهسته گفت:


دخترم بخت تو هم وا می شود


غنچه ی عشقت شکوفا می شود


غصه ها را از وجودت دور کن


این همه شوهر یکی را تور کن!


گفت دختر مادر محبوب من!


ای رفیق مهربان و خوب من!


گفته ام با دوستانم بارها


من بدم می آید از این کارها


در خیابان یا میان کوچه ها


سر به زیر و با وقارم هر کجا


کی نگاهی می کنم بر یک پسر


مغز یابو خورده ام یا مغز خر!؟


غیر از آن روزی که گشتم همسفر


با سعیدویاسر وایضا صفر


با سه تاشان رفته بودم سینما


بگذریم از مابقی ماجرا!


یک سری هم صحبت صادق شدم


او خرم کرد آخرش عاشق شدم


یک دو ماهی یار من بود و پرید


قلب من از عشق او خیری ندید


مصطفای حاج علی اصغر شله


یک زمانی عاشق من شد،بله


بعد جعفر یار من عباس بود


البته وسواسی وحساس بود


بعد ازآن وسواسی پر ادعا


شد رفیقم خان داداش المیرا


بعد او هم عاشق مانی شدم


بعد مانی عاشق هانی شدم


بعدهانی عاشق نادر شدم


بعد نادر عاشق ناصر شدم


مادرش آمد میان حرف او


گفت: ساکت شو دگر ای فتنه جو!


گرچه من هم در زمان دختری


روز و شب بودم به فکر شوهری


لیک جز آن که تو را باشد پدر


دل نمی دادم به هرکس اینقدر


خاک عالم بر سرت ،خیلی بدی


واقعا که پوز مادر را زدی

نظرات 5 + ارسال نظر
۱ چهارشنبه 2 تیر 1389 ساعت 12:50

سیاسی
اجتماعی
طنز
کاریکاتور
.........
darham2010.blogsky.com
درهم

کاریکاتور طنز سیاسی که اجتماعی هم هست.
چه آشیه :دال
بگو سطل آشغالم آتیش میزنی دیگه :دال

سینا عظیمی چهارشنبه 2 تیر 1389 ساعت 13:47

اولش دیدم طولانیه حسم نیومد بخونم ولی خط اولشو که خوندم یهو دیدم دارم به آخرش می رسم.از بس قشنگ بود نفهمیدم کی تا آخرش رفتم.دستت درد نکنه.جمله آخرش فوق العاده بود
واقعا که پوز مادر را زدی
دستت درد نکنه هوداد جان

دی چهارشنبه 2 تیر 1389 ساعت 18:54

حقیقتیه!!!!!

جواتی چهارشنبه 2 تیر 1389 ساعت 22:44

گفتنی ها را که گفتش این پسر مطمئن باش دیگه بهت نمیدن دختر.

دقیقا :دال

نسرین-کام جمعه 4 تیر 1389 ساعت 21:44

در نقطه ی مقابل برای پسرها هم هست...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد