KNToosi.in - همکلاســــی

وبلاگ گروهی دانشجویان ِ دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی

KNToosi.in - همکلاســــی

وبلاگ گروهی دانشجویان ِ دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی

عدالت - در کلام مطهری ۲

 اگر پذیرفته باشیم که انقلاب ما، انقلابی ماهیتاً اسلامی است، -البته اسلامی به همان معنا که تشریح کردم.- یعنی جامع تمام مفاهیم و ارزش ها و هدف ها در قالب و تشکل اسلامی، در این صورت این انقلاب به شرطی در آینده محفوظ خواهد ماند و به شرطی تداوم پیدا خواهد کرد،که قطعاً مسیر عدالت خواهی(۱) را برای همیشه ادامه بدهد. یعنی دولت های آینده واقعاً و کلاً در مسیر عدالت اسلامی گام بردارند، برای پرکردن شکاف های طبقاتی(۲) اقدام کنند. تبعیض ها را واقعاً از میان بردارند و برای برقراری یک جامعه توحیدی به مفهوم اسلامی آن، نه مفهومی که دیگران گفته اند – زیرا که تفاوت بین این دو از زمین تا آسمان است - تلاش کنند.

در دولت اسلامی نباید به هیچوجه ظلم و اجحافی به کسی بشود حتی اگر این فرد یک مجرم واجب القتل باشد. اینجا باید از بعضی دوستان جوان گله بکنیم که در حین اینکه احساسات پاک آنها قابل تقدیر است، ولی گاهی با منطقی با قضایا برخورد می کنند که بیشتر با منطق احساس جور در می آید تا با منطق اسلام. 

چند روز پیش بمناسبتی به نخست وزیری رفته بودم، شنیدم که پاسدارانی که آنجا بودند از اعدام های انقلابی(۳) گله می کردند و می گفتند این جانی ها ارزش گلوله خوردن ندارند و باید آنها را زنده زنده به دریا اندخت. باید به این دوستان جوان تذکر داد که از نظر منطق اسلام حتی اگر کسی هزاران نفر را کشته باشد و مجازات صد بار اعدام هم برای او کم باشد، باز هم حقوقی دارد که آنها باید رعایت شوند. در این زمینه ها ما بهترین سرمشق ها را از مکتب علی(ع) می آموزیم. شما رفتار حضرت را با قاتلش ببینید، دنیایی از انسانیت و رأفت و محبت در آن وجود دارد.


من تاکید می کنم اگر انقلاب ما در مسیر برقراری عدالت اجتماعی به پیش نرود، مطمئناً به نتیجه نخواهد رسید و این خطر هست که انقلاب دیگری با ماهیت دیگری جای آن را بگیرد.(۵)

اما نکته مهمی که باید به آن توجه داشت این است که در این انقلاب اساس کار بر اخوت اسلامی باید بنا نهاده شود. یعنی آنچه را دیگران با خشونت و فشار تامین می کنند در این انقلاب باید با ملایمت و از روی میل و رضا و برادری انجام گیرد. از جمله ارکان انقلاب ما، اگر واقعاً ماهیت اسلامی دارد، معنویت است. یعنی مردم به حکم بلوغ روحی، به حکم عاطفه انسانی، به حکم اخوت اسلامی، خود برای پر کردن شکاف ها و فاصله ها طبقاتی و اقتصادی پیش قدم می شوند(۶) ...


از آنجا که ماهیت این انقلاب ماهیتی عدالت خواهانه بوده است، وظیفه حتمی همگی ما این است که به آزادی ها به معنای واقعی کلمه احترام بگذاریم، زیرا اگر بنا شود حکومت جمهوری اسلامی، زمینه اختناق را به وجود بیاورد، قطعاً شکست خواهد خورد. البته آزادی ها غیر از هرج و مرج است و منظور ما، آزادی به معنای معقول آن است.

هر کس باید فکر و بیان و قلمش آزاد باشد و تنها درچنین صورتی است که انقلاب اسلامی ما، راه صحیح پیروزی را ادامه خواهد داد.


(پیرامون انقلاب اسلامی، ص 59-63)



____________

واژگان:

(۱) عدالت، واژه ی غریبیست، و اینروزها معانی جدیدی یافته


(۲) کم کردن شکاف طبقاتی:

البته این موضوع را نباید بی انصافی کرد

شکاف طبقاتی کم شده

به این معنا که ثروتمندان سابق ، 5 برابر افت شرایط مالی داشتند، و فقزا، دو برابر.

با این شرایط پیش رویم، تا چند سال آینده همه میمیرند و دیگر هیچ شکافی باقی نخواهد ماند.



(۳) مفهوم اعدام انقلابی ، چند سالیست که تغییر کرده است،

مثلا در گفتار فاطمه رجبی در مورد مهدی کروبی در مقابل این سوال که آیا شما ایشان را تلویحا تهدید به ترور شدن کردید، گفت: او کوچکتر از آن است که اعدام انقلابی شود.

این ایدئولوژی روان در جامعه ماست

به کشتار با اهداف سیاسی و جناحی خود امروز ، اعدام انقلابی می گویند.


(۵) انشالله که چنین اتفاقی نخواهد افتاد با اندکی فراست و استفاده از تجربیات


(۶) از همه ی اینها ، مانده لَختی پوست و استخوان ...


__________

مرتبط:

آزادی -  در کلام مطهری ۱



نظرات 3 + ارسال نظر
سرو سه‌شنبه 14 اردیبهشت 1389 ساعت 16:44

مطهری بود، اوضاع اینگونه نبود.
منافقین کور دل می دانستند چه کسی را باید بزنند
و چه کسی را باید بگذارند.

این چند سال فهمیدیم، عدالت یعنی ، باندهای دیگران را پایین کشیدن، و باند های کثیف خود را بالا بردن.
عدالت،شعاری برای رای جمع کردن.

حسین رنجبر سه‌شنبه 14 اردیبهشت 1389 ساعت 22:50

1) این روزها همه از مطهری می‌گویند.خیلی‌ها از مطهری خاطره نقل می‌کنند بدون این که با مطهری بوده و یا او را درک کرده‌باشند.
افکار مطهری را تفسیر و تحلیل می‌کنند بدون این که آثار استاد را خوانده‌باشند. ادعای تداوم راه استاد را دارند بدون این‌که به این راه ایمان داشته‌باشند.
امروز خیلی‌ها در مکتب و مسلک مطهری ادعای ارث می‌کنند بدون این که اثبات برادری کرده‌باشند و من و تو باید هوشیار باشیم که ما را با این عناوین و القاب نفریبند و از عالم مطهری دور نکنند. باید هوشیار بود و روایت مطهری را تنها از مطهریون شنید.

2) حیات استاد مطهری گردنه‌های متعددی داشته‌است و بی‌تردید عزیمت استاد از قم به تهران نیز از جمله این نقاط عطف در مسیر رشد ایشان و نیز تعامل وی با جامعه مسلمان ایرانی بود. نقطه عزیمتی که شاید مختارانه نیر اتفاق نیفتاد و استاد به ناگزیر و به جبر زمانه قم را ترک نمود و به تهران رفت.
"در حوزه علمیه قم دو جور طلبه بود: یک جور طلبه‌هایی که از یک رفاه نسبی برخوردار بودند، منبر می‌رفتند. یک منشاء مالی خانوادگی داشتند. بعضی نه، این را نداشتند. به این دسته دوم واقعا سخت می‌گذشت و مطهری از این قبیل بود و مجبور شد از حوزه بیاید بیرون. ولی خوب تهران که آمده بودند از وجودشان استفاده‌های بزرگی شده ‌ود و منشاء تحولی در جریان تفکر اسلامی شدند. "
این جملات تحلیلی است که مقام معظم رهبری از دلایل عزیمت استاد مطهری به تهران روایت کرده‌اند. رهبری در مصاحبه‌ای که در 28 سال پیش در رابطه با شخصیت و اثار استاد مطهری گفته‌بودند:
"تا آنجا که ما شنیده بودیم آقای مطهری بر اثر فقر از حوره علمیه خارج شد (تا آنجا که ما شنیده‌ایم) هیچ چیز دیگری که اصولاً موجب خروج ایشان از حوزه شده‌باشد، وجود نداشت. البته ایشان تهران که آمدند منشاء آثار و برکات زیادی شدند اما من شنیده‌ام (یادم نیست که با خود ایشان صحبت کرده‌باشم) شنیده‌ام که ایشان در قم که بودند از لحاظ وضع زندگی مضیقه مالی زیادی داشتند و برای این که یک کاری و شغلی پیدا کنند تا بتوانند زندگی شان را اداره کنند مجبور می‌شوند به تهران بیایند. "

3) استاد مطهری جزو معدود شخصیت‌هایی است که در عین این که قایل است باید نگاه اخباری به روایات و سیره نداشت در این ادعا نیز توفیقات شایان ذکری پیدا کرد.
مطهری جزو معدود افرادی بود که با این نگاه به سراغ روایات رفت که باید منطق درونی این گزاره‌های نورانی را کشف کرد بدون این که به تحریف یا تفسیر به رای کشیده‌شد.
او در عین این که مستمر در قبال جریان‌های انحرافی و التقاطی که دین را مصادره به مطلوب می‌کردند و به جای این که افکار و حرکت خود را با دین تطبیق دهند از دین مویدی برای بافته‌های فکری خود می‌تراشیدند مواجه‌ای روشنگرانه و فعالانه داشت اما از خطر اخباری‌گری و جمود فکری نیز غفلت نورزید و بر عقلانیت دینی تاکید نمود.
او بیش از هر چیزی بر این نکته تاکید داشت که به جای مواجهه قشری‌مابانه با روایات باید منطق روایات را کشف کرد و از مجموعه آیات و روایات، اصولی شمول‌پذیر، معتبر و مطابق با اقتضائات زمانه طلب کنیم.
تصور نگارنده این است که رسانه‌ها و روشنفکران امروز ما نه تنها این حرکت را به گونه‌ای بایسته و شایسته دنبال نکردند بلکه در بازخوانی پدیده "مرتضی مطهری " نیز از این نگاه عدول کردند.
ما در مواجهه با مطهری باید به جای قرائتی قشری و صرفاً نقلی به کشفی عقلی و اصولی از افکار و شخصیت او دست یابیم و پیش از هر چیز از این مسئله پرسش کنیم که چه عواملی مطهری را مطهری کرد، چه عواملی مطهری را در رشد بیشتر متوقف و استاد را از خدمات بیشتر باز داشت؟
بنا ندارم از عزیمت استاد به تهران به عنوان مانعی در جهت حرکت رو به رشد او تعبیر کنم، که این قضاوت به تاملات و استنادات تاریخی بیشتری نیاز داشته و شاید مشیت الهی بر این بوده که استاد با اندوخته فقاهتی، فلسفی و عرفانی بی‌نظیری که داشتند به مواجهه با جریان‌های الحادی و التقاطی و متحجرانه برخیزند تا اسلام ناب مجال برزو و ظهور یابد.
اما واقعیت ماجرا این است که مطهری به عنوان فیلسوفی دین‌باور، مجتهدی عادل و عارفی مجاهد را که در مقام یک مصلح اجتماعی زاهد برای احیای اسلام ناب قد علم کرده‌بود، مجبور می‌شود برای تامین معاشش اقتضائاتی را تحمل کند و از مسیری که در نظر داشته دور شود.
همیشه گفته‌اند که دیروز چراغ راه فرداست و از همین روست که باید توجه داشت، مسئله امروز ما در سیاست‌گذاری علمی، شناسایی و پرورش استعدادها و حمایت از نخبگان این است که مطهری‌های گرسنه امروز ما کیانند؟
خواصی که ناگزیر به دنبال لقمه‌ای نان باید از حرکت علمی خود دست شویند و بر بی‌کفایتی‌های متولیان و متصدیان امر پشت افسوس خورند و لب بگزند. به خاطر اعتبار جمهوری اسلامی و عزت نفسی که دارند فقر را در سکوت تحمل کنند و فریادی در طلب حقوق مسلم خود برنیاورند و در نهایت نهضت تولید علم در تبلیغات‌ دولتی و تشریفاتی متوقف بماند.
امروز مدیریت نیروی انسانی کشور از حوزه‌های علمیه تا دانشگاه‌ها، از شورای عالی انقلاب فرهنگی تا وزارت علوم باید به این پرسش پاسخگو باشند که منابع مالی قابل توجهی که در دست دارند را چگونه هزینه می‌کنند و استعدادهای جوان را با چه روشی شناسایی و حمایت می‌کنند تا در بلبشوی تامین معاش روزانه نسوزند و تلف نشوند؟

4) لحظه‌هایی که می‌گذرانیم مصادف است با سالگرد شهادت شخصیتی که در تاریخ انقلاب هنوز برای او نظیر و بدیلی پیدا نشده‌است.
این روزها همه از مردی می‌گویند که نسل ما بدون این که او را ببیند بیش از هر شخصیت دیگری با او مراوده داشته‌ و انس یافته‌است.
این روزها نسل ما به پیشواز سالگرد شهادت مردی می‌رود که نه افکار را که منطق و مشی تفکر را از او فراگرفت.
این روزها مصادف با روزی است که گلوی تفکر بریده شد تا فریادش رساتر شنیده شود. این روزها مصادف با لحظاتی است که متفکر انقلاب اسلامی در پیشگاه تاریخ با خلق و خالق این خلق پیمان تعهد به انسانیت بست.
این روزها سالگردی واقعه‌ای است که اشک امام این امت را سرازیر کرد. این روزها، روز بلوغ تفکر انقلاب است. روز سالگرد متفکری که بی‌تردید با شهادتش تفکرش مندگار شد.
این روزها روز محک ما و شما به تفکری است که مطهری منادیش بود...

کیوان فادرانی نویسنده وبلاگ "خیره در آینه "،

محمد صادق چهارشنبه 15 اردیبهشت 1389 ساعت 01:41 http://gameoflove.blogfa.com

آن قدر همه چیز روشن و مبین است که توضیحی نیاز ندارد . حال اگر کسی نمی خواهد ببیند و خود را به کوری زده ، کسی مسئول هدایت او نخواهد بود حتی پیامبر خدا ! (برگرفته از آیات 79 تا 82 سوره ی مبارکه ی النمل )

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد