هر مکتبی که به ایدئولوژی خود ایمان و اعتقاد و اعتماد داشته باشد، ناچار باید طرفدار آزادی اندیشه و آزادی تفکر باشد. و به عکس هر مکتبی که ایمان و اعتمادی به خود ندارد جلوی آزادی اندیشه و آزادی تفکر را می گیرد.
اینگونه مکاتب ناچارند مردم را در یک محدوده خاص فکری نگه دارند و از رشد افکارشان جلوگیری کنند. این همان وضعی است که ما امروز در کشورهای کمونیستی می بینیم.
در این کشورها، یا به دلیل وحشتی که از آسیب پذیر بودن ایدئولوژی رسمی وجود دارد، حتی رادیو ها طوری ساخته می شود که مردم نتوانند صدای کشورهای دیگر را بشنوند و در نتیجه یک بعدی و قالبی، آنچنان که زمامداران می خواهند، بار بیایند.
من اعلام می کنم که در رژیم جمهوری اسلامی هیچ محدودیتی برای افکار وجود ندارد و از باصطلاح کانالیزه کردن اندیشه ها خبر و اثر نخواهد بود.
همه باید آزاد باشند که حاصل تفکرات و اندیشه های اصیلشان را عرضه کنند.
البته تذکر می دهم که این امر سوای توطئه و ریاکاری است. توطئه ممنوع است اما عرضه اندیشه اصیل آزاد.... همانطور که رهبر و امام ما مکرر گفته اند در حکومت اسلامی احزاب آزادند، هر حزبی اگر عقیده غیر اسلامی هم دارد، آزاد است. اما اجازه توطئه و فریب کاری نمی دهیم. احزاب و افراد در حدی که عقیده خودشان را صریحاً می گویند و با منطق خود به جنگ منطق ما می آیند، آنها را می پذیریم.
ماخذ : (پیرامون انقلاب اسلامی، ص ۱۱)
ـــــــــــــــــــــــــــ
پ ن:قصد انتشار سلسله متنهایی از استاد مطهری را دارم
پ ن: روح آن بزرگوار شاد و هفته ی پاسداشت مقامش گرامی
ــــــــــــــــــــــــــــ
مطلب مرتبط: سخن شهید مطهری درباره ی آزادی اندیشه!!
افکار شهید مطهری رو ،همراه با افکار امام خمینی ، به صورت وحشتناکی تحریف کردند در جهت به کرسی نشاندن افکار خودشان.
چقدر خوب گفتند:
((در این کشورها، یا به دلیل وحشتی که از آسیب پذیر بودن ایدئولوژی رسمی وجود دارد، حتی رادیو ها طوری ساخته می شود که مردم نتوانند صدای کشورهای دیگر را بشنوند و در نتیجه یک بعدی و قالبی، آنچنان که زمامداران می خواهند، بار بیایند.))
واقعا ما کجائیم الان!
توضیحاتش جالب بود. ممنون
متاسفانه بله
موفق باشید
مرتبط: http://blog.kntoosi.com/1388/03/30/post-10246/
ممنون از متن خوبتان!
مطلب مرتبطتان اضافه گردید
ممنون از اون متن خوبتان!
سلام دوست عزیز
تو وب گردی کاملا تصادفی به اینجا رسیدم.بعد از خوندن نوشته هات دیدم درست نیست نظر ندم و یه دست مریزاد خشک و خالی نگم.وب خیلی جالبی داری البته به انضمام یه ذهن خلاق
موفق باشی
اگه تونستی به سبک هوداد به اسپم بالایی جواب بده!
مطلب قشنگی بود منتظر بقیه اش هستیم!!
پا تو کفش هوداد؟
ما از این جسارتا نمی کنیم!
ما معمولا محو می کنیم
تو هم شلوغ کنی محوت می کنم
خواهش می کنم
قبل تر ها در دوره لیسانس یادم است بسیج دانشگاه روی اندیشه های مطهری مانور می داد و انجمن روی شریعتی
دقیق که اثارشان را می خواندم می دیدم برعکس است نگاه شریعتی بشتر به درد برادران عرزشی می خورد و اندیشه های مطهری به درد ما.
بسیج داشگاه تهران پارسال کتاب انتظار مکتب اعتراض را که هدیه می داد فهمیدم تازه دوستان متوجه شدند و بده بستان شخصیتی کردند مطهری را دادند و شریعتی را گرفتند
به نکته ی جالبی اشاره کردید
آثار هر دو پر است از بازتاب تفکرات ناب
ولی
هر چه بیشتر سخنرانی های دکتر شریعتی رو گوش می دم، بیشتر متوجه شتاب تغییر ارزشها در مقایسه با آنچه روزی مطرح بود می شیم
در واقع نیازی نیست این دو تفکر در مقابل هم نشان داده شوند.
چیزی که محرض است ، تضاد هر دو، با چیزیست که امروز مانند یک بیماری واگیر دار گسترش پیدا می کند.
آن هم ترویج دین گریزیست با شیوه ی شبه دینی.
من خواهش می کنم تا ما حتماً مساله رو بفهمیم و راحت تر پی به عامل ببریم. شما مساله رو زیاد بازش نکردی دوست خوبم.ببین خب زیاده کتاب های استاد از یک جلدی تا 8 جلدی من فقط کتابهای 7جلدیشو ندارم که اون هم نیست.

خب بعد که همه متن ها را منتشر کردی و ما باز مرور کردیم.
در حالی که من خوانده ام ، اما نه همه کتابهایشان را ، مثلاً همین موضوعی که مشا مطرح کردی.
خب آخرش چه نتیجه ای می خواهی بگیری؟
ضمن پاسخ به این سوال باید این رو پاسخ بدی که دیگه کدم یک از کتاب های استاد رو داری و خوندی و فهمیدشون. اگر همشون رو داری که هیچی.
ضمناً باید این رو هم جواب بدی که همه ی آثار ایشون رو خوندی یا فقط همین پیرامون انقلاب اسلامی رو؟
دیگه این که چی شد که تصمیم به این کار گرفتی.
چون تا جایی که همیشه ما سیدحسین هاشمی را می شناسیم و متنهایش را خوانده ایم کمی وسواس را همیشه دارد + چاشنی تخیل
ممنون از پستت ، موفق و سلامت باشی.
همینی که می فرمائید نیست، به دلیل عدم صلاح دید برخیست که نیست
متن مستقیما بی کم و کاست منتقل شده و نتیجه گیری بر عهده ی مخاطب است
اما اگر نتیجه گیری بنده را می خواهید،
بنده معتقدم مسیری که در پیش گرفته اند، در راستای زدودن هر چه بیشتر گردهای اسلام از تن مردم است
دوست دارم خواننده بفهمد ، مسیر ما ، و انقلاب ما ، از ابتدا اسلامی بود
اما اسلامی نمانده
دوست دارم یادآوری کنم که شهید بهشتی بزرگ، در ابتدای انقلاب حتی با منافقین مناضره ی تلویزیونی ئی ترتیب داد و به بیان ایدئولوژی اسلامی پرداخت و از مردم خواست تا با دید باز جمهوری اسلامی یا هر چه که ترجیح می دهند را برای آینده شان انتخاب کنند
دوست دارم بفهمید علیرضا بهشتی ئی که امروز در زندان اسیر یک مشت از خدا بی خبر است، کیست
دوست دارم مسیر را خودتان بفهمید
و من وسیله باشم ، تا حدی که می توانم
همواره در صدد ارائه ی تحلیل دقیق و واقع بینانه از حقایق روی داده و اتفاقات پیش رو بودم
چرا ؟ چون اگر کسی تمام کتاب های استاد + فیلم ها و صوت هایشان ( که هم در نرم افزار چندرسانه ای حکمت مطهر و به صورت مجزا در معرض دسترس عموم هست ، اگر بفهم که قصد تحریف عقاید استاد را مطابق با عقاید خودت و نیز دوستان هم فکرت از جمله مقداد کریمی که تا یادم هست نفرتشان را از معظم له بروز داده اند ، حتی یادم هست در جایی خواندم که گفته بودند آن روز که دوستان از خارج بازگردند گلویت را فشار می دهم. می خواهم بگویم مگر آقای خامنه ای ارث پدر شما را خورده که این چنین مهمل بافی می کنی. سریعاً به دفتر مرکز مطالعات و تحقیقات اسلامی گزارش خواهم داد تا پیگیری شود. و از جاسوسی شما برای اجانب راحت شویم.شماها منظور آنهایی است که سنگ فرنگی ها را به سینه می زنند که دلتان می خواهد ایران مثل آمریکا شود .دکتر علی مطهری هم شنبه شب در برنامه دیروز امروز فردا حرف هایشان را زدند ، هر چند خبر دارم گویا در آن مراسم کنار احمدی نژاد ننشسته اندو... ) را چند بار مطالعه کرده باشه حتماً فهم و درک بهتری پیدا خواهد کرد، اما کسی که بار اولش است و تنها این دو یا چند متنی که شما منتشر کردی رو خونده باشه یک برداشت دیگه می کنه.



من و شما همیشه هر چیزی رو که میگیم ممکنه اشتباه باشه ...
به قول شیرین سخن جلیل بیگی:
یک عمر درون خویش تکرار شدم
در گوشه ای از خودم تلنبار شدم
گنجشک به خواب رفته بودم دیشب
امروز ولی کلاغ بیدار شدم -------------------------------
در حنجره های ما صدار را بفشار
صوت و سخن و حرف و هجا را بفشار
تاریکی از این قشنگ تر می خواهی ؟
ای مرگ بیا گلوی ما را بفشار :دی
با مقداد کریمی دوست هستم، اما تصور می کردم متوجه شده باشید تا چه اندازه تفکراتش را نمی پسندم
مقداد کریمی همان اندازه از ارزشهای من دور است که شما دور هستی
شما طبق عادت در خطابه تان هرچه که می خواهید و از هر که می خواهید می نویسید
به قسمتهای بی ربط کاری ندارم، اما از اتهام زدن از سمت کسانی که دوست می دانمشان نخواهم گذشت
لطفا مراقب کلماتی که بر زبان می رانی باش
این گستاخی ها، نتیجه ی همان نگرش ضد دینی ست که باب شده
به هرکه دلت خواست و از حرفش خوشت نیامد انگ چسبیدن به بیگانه را زدن ، جز این نیست.
تحریف چیزیست که فرزند خمینی را به واکنش درمقابل شناساندن غلط سیره و اهداف اماممان، در برنامه های رسانه ی رسوای حکومتی واداشت.
کسانی که سنگشان را به سینه می زنی پیش از شما این مسیر را تست کرده اند و امروز جوابش را با موج نفرت مردمی که خواهان شناخت واقعیت هستند ، و یا با پس زدن گرفته اند و دلشان به همین دو روز و اندی خوش است.
و از صدقه ی سر این مصادره کردن است که امثال شما چشم را می بندند و دهان را باز می کنند و هر چه می خواهند می گویند بی آنکه فکر عقوبتش را بکنند.
این حرف را فراموش نخواهم کرد و زین پس به شما، نظرات،و متنهایتان، بعنوان کسی که دوست می دانستمش نگاه نخواهم کرد و از این پس متناسب با نگارشتان پاسختان را خواهم داد.
ــــــــــ
ابتدا متوجه توهین و تهدیدت نشدم!
بعد از متوجه شدن، متن پاسخ تغییر زیادی کرد.
شما هر طور صلاح می دانی برخورد کن
بنده آمادگی دفاع از تک تک پستهایم را دارم
اصلا یکی از فرقهای ما با دوستان شما این است
ما هم امروز تهدید می شویم برای چیزی که می گوئیم، و هم به فکر روزی هستیم که اعمالمان شهادت دهند
و شما از محدودیت اول مبری هستید و هر چه دلتان بخواهد می بندید، بعضی از دوستانتان هم که گویا صرفا اعتقادشان محدود به همین دنیاست.
شما و امثال شما ، برای بازی خوردن از مشتی سو اتفاده گر ، و بستن دروغهایی نظیر قرآن سوزی و امثالهم که هنوز هم در خاطرمان هست ، باید روزی پاسخ دهید.
در پاسخ به نظر بالا صریحا گوشه ای از اهدافم را نوشتم
شما لطف کنید اگر لحظه ای فکر کردید که بنده قصد تحریف افکار استاد را دارم، به کپی پیستهایی که جهت دم دست قرار دادن یافته های روزمره تان هست خاتمه دهید و یکی دو متنی در جهت شناساندن افکار اصلی استاد بنویسید و باز هرچه می خواهید بگوئید.
_______________
این پاسخ هنگام عصبانیت نگاشته شده
و 10 درصد احتمال دارد تغییر کند.
یادم افتاد به فیلمی که بارها از تلویزیون به مناسبت سالگرد روز جمهروی اسلامی پخش شده و میشه و تصویر اون خانم زرتشتی که بی حجاب رای داد و گفت 'من با افتخار به جمهوری اسلامی رای می دهم ' و اون رای نتیجه ی این شناخت از جمهوری اسلامی بود ، اما چه باید می شد و چه شد ؟!
شاید کمی پر رویی باشه ولی می گم که این صحبتا رو با چند نکته از قرآن تکمیل می کنم :
کسانی که به الله توکل دارند دیگران نگران دشمنان نیستند زیرا کسانی به الله وکل دارند که بر حق هستند و بر حق بودن ذاتا غصه را از دل انسان دور می کند و اگر احیانا شکی هم باشد با توکل حل می گردد و کسانی که اهل توکلند می دانند که الله که وکیل آنهاست از هرآنچه دشمنانشان توطئه می کنند آگاه است پس باز جای نگرانی نیست و ...
و می توان نتیجه ها گرفت ولی تنها می دانم :
" و علی الله فلیتوکل المتوکلین "
http://blog.kntoosi.com/1388/12/03/post-12617
پانوشت دوم در متن بالا، همان حرفیست که بنده گفتم و شما فرمودیدپاسخ به دو نظر بالاتر نیز شاید گوشه ای بی ربط نباشد.
پرودگارمان دانای مطلق است و هم اوست که از احوال بندگانش باخبرست
اصلا
چه بهتر که او را وکیل قرار دهیم،
اصلا چاره ای جز توکل بر آن نیست
گویا کار تحقیقت در مسئله ی توکل خوب پیش می رود شکر خدا.
جای اینطور متنهادیگه تو همکلاسی نیست.
یه سری مزدور رو ریختن توش
همونی که قانونهای همکلاسی رو داره به تمسخر می گیره
یه وبلاگ مختص متنهاتون بزنید.
شهید مطهری اگر امروز بود، به اعتراف خود خامنه ای ،رهبر بود
افکارش رو با افکار این مقایسه کنید.
مملکت را ویرانه کرد