KNToosi.in - همکلاســــی

وبلاگ گروهی دانشجویان ِ دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی

KNToosi.in - همکلاســــی

وبلاگ گروهی دانشجویان ِ دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی

ازدواج اجباری، انتخاب زوج اجباری، بچه دار شدن اجباری و ...

در روایات داریم که وقتی بقیه الله(عج) ظهور میکند، برای ایجاد حکومت اسلامی علاوه بر طرح حجاب اجباری، به اجرای طرح هایی مانند ازدواج اجباری، انتخاب زوج اجباری، بچه دار شدن اجباری و ممنوعیت طلاق روی می آورد! 

منبع: اصول کافی، جلد 20231 به نقل از عبید زاکانی!


روایت مرتبط
نظرات 54 + ارسال نظر
کیارش مظفری جمعه 10 اردیبهشت 1389 ساعت 14:40

رویات است پنج قرن پیش از میلاد، در روز اول فروردین، همه ئ سران کشور در تخت جمشید گرد می آمدند. نه این تخت جمشیدی که ما می شناسیم، بلکه تخت جمشیدی با ستون های ایستاده، با سرستون های برسرجا، با سقف، بدون اثر سوختگی، بدون تازیانه ئ تقدیر و خستگی تاریخ..
( روی کتیبه های به جا مانده در نقش رستم ، سران کشور همه سوگند خورده اند که مراسم را نسل اند نسل به فرزندان خود منتقل کنند و از این امارت محافظت کنند .. ) و حالا ./

نسرین-کام جمعه 10 اردیبهشت 1389 ساعت 16:54

نه

معصومه جمعه 10 اردیبهشت 1389 ساعت 18:26

تهمت زدن به ائمه گناهی هست که هیچ وقت بخشیده نمی شه
مسخره کردن عقاید بر خلاف قوانین وبلاگ هست
از کی تا حالا اصول کافی که 4 جلد بیشتر نداشته جلد 2000 هم نوشته شده؟
کتاب اصول کافی در قرن چهارم نوشته شده عبید زاکانی در قرن هشتم

فرشید جمعه 10 اردیبهشت 1389 ساعت 19:28

عاشق کامنت "معصومه" هستم!

حمید توکلی جمعه 10 اردیبهشت 1389 ساعت 20:14

خانم معصومه!

مفهوم این متن را توضیح میدهم تا سوء تفاهم به وجود آمده رفع گردد:

وقتی حکومت به نام اسلام تشکیل داده و رهبرش را نائب امام زمان(عج) میخوانند و شعار می دهند که ما منتظرین و زمینه سازانش هستیم،
و بعد طرح حجاب اجباری را به نام توسعه ی حجاب و اسلام اجرا می کنند مردم باید چگونه برداشت کنند؟

در صورت شناخت ناکافی به بقیه الله(عج) اینگونه برداشت خواهند کرد که حجاب اجباری جزئی از دین است و حالا که برای برقراری حکومت اسلامی در یک کشور حجاب باید اجباری باشد حتما برای برقراری حکومت اسلامی در سطح جهانی خیلی چیزهای دیگر نیز اجباری خواهند شد!

وقتی حکومتی خود را نماینده ی دین معرفی کرده و ولایت فقیه را ادامه ی راه انبیاء میخواند، با این طرح های بی پایه و اساس درست مانند آن است که تولید حدیث یا جعل حدیث کرده باشد!

و این متن انتقادی بود به جعل حدیث عملی حکومت!



اما در مورد منبع!
تا جایی که اطلاع دارم اصول کافی 4 جلد دارد و البته هیچ کتابی نیست که 20231 جلد کتاب داشته باشد، بنابراین ذکر منبع به روشنی مشخص می کند که روایت مذکور یک روایت حقیقی نیست!
اما عدد 20231 نشان می دهد که جعل عملی حدیث یا سیره ی انبیاء آنقدر زیاد شده که دیگر در 4 جلد جا نمی شود و این تعداد جلد برای جمع آوریش لازم است!

و عبید زاکانی که نام نویسنده ای ظنز نویس است از آن جهت انتخاب شد که بگویم که این چند هزار جلد کتاب تولیدی حکومت ما چونان لطیفه است!

ممنون از شما!
موفق باشید!

حوریه جعفری - کامپیوتر جمعه 10 اردیبهشت 1389 ساعت 20:30

حوریه جعفری - کامپیوتر جمعه 10 اردیبهشت 1389 ساعت 20:30

روایت داریم که میگه سوال پرسیدن و دچار تردید شدن در امور حکومت اسلامی یعنی علیه خداوند اعلام جنگ کردن! انتقاد نکنید ، چون و چرا نکنیددر کارها. همانا سوال کنندگان دوستان دشمانانند.

معصومه جمعه 10 اردیبهشت 1389 ساعت 20:42

لطفا سفسطه نکنید.
اگر شما اظهار می کنید که برای انتقاد همچین کاری کردید ، متن شما بیشتر از همه مورد انتقاد است.
این چه استدلال کودکانه ای است که انسان بگوید چون من به یک عمل انتقاد دارم خودم باید همان عمل را انجام دهم.
طبق استدلال شما اگر کسی به ناموس شما متعرض شود شما هم به ناموس خودتان تعرض می کنید تا انتقادی به تعرض آن فرد به ناموس تان باشد.
البته شاید با این نوع استدلال شما این کار از شما بعید نباشد.و با ناموس خودتان همچین کاری کنید اما امام زمان فقط مخصوص به شما نیست که شما چون همچین طرز تفکر کوتاه بینانه وغیر منطقی دارید به خودتان اجازه توهین به عقاید دیگران بدهید.
اگر هدف از انتقاد اصلاح است من نه تنها هیچ گونه اصلاحی نمی بینم بلکه بدتر از آن هم می بینم.
این استدلال هیچ ارزش علمی ندارد که به بهانه ی انتقاد به فرد دیگری عقاید دیگران مسخره شود.

گلاره جمعه 10 اردیبهشت 1389 ساعت 20:59

جای تاسفه واقعا
حضرت بقیه الله(عج) برادر کوچیکه ی شما نیستن جناب اقای توکلی که اینجوری بی پروا میفرمایین اگه بیاد به این کارها روی می اورد!!!!!!!!!
شما اگه به حکومت انتقاد دارین چرا مسائل دیگه که هیچ ربطی به موضوع نداره رو پیش می کشین؟؟؟
با خانم معصومه کاملا موافقم
مرسی معصومه جان هرچی من میخواستم بگم رو خودت گفتی

هوداد مسلمی نژاد - کام 88 جمعه 10 اردیبهشت 1389 ساعت 21:43

آقای توکلی نمی دانم چرا آنقدر با شما بحث می کنم
شما مگر خود نگفتید همکلاسی سرپوشی بود برای اهداف پستمان؟ :دال
---------------------------------------
ولی خارج از شوخی من مشکلی تو متنتون ندیدم، شاید چشم بصیرت ندارم :دال
خواستم جدی باشم باز شوخی شد :دال

محمد عرفان کاظمی-IT جمعه 10 اردیبهشت 1389 ساعت 22:01

با بخشی از صحبت معصومه موافقم،قشنگ نیست که با اعتقادات یه ملت شوخی بشه،حتی اگه خودمون اعتقاد به اون مساله نداریم!
اما اونجایی که گفتن:
این چه استدلال کودکانه ای است که انسان بگوید چون من به یک عمل انتقاد دارم خودم باید همان عمل را انجام دهم.
این کارو طنز انجام میده،و فکر نمیکنم اصل تفکر طنز مشکلی داشته باشه!

فاطمه رنگرز جدی جمعه 10 اردیبهشت 1389 ساعت 22:03

توهینی نمی بینم اینجا،به نظرم این فقط تصویری از اعتقادات خودساخته ی در حال تزریق به ماست، یک نقل قول شاید، یک جمع بندی!
طرح توهین کردن به بقیه الله (عج) و ائمه که از قبل و در حال حاضر از طرف حکومت مان در دست اجراست.خانم معصومه،تعجب می کنم،کمی دیر عصبانی نشدید؟؟
ممنون از نقد خلاقانتون.

معصومه جمعه 10 اردیبهشت 1389 ساعت 22:09

آقای کاظمی محدوده ی طنز چیست؟
اگر این کار آقای توکلی به نظر شما اشکالی ندارد بلانسبت باید زمانی که به ناموس ایشان تعرض می شود ایشان هم با ناموسشان تعرض کنند تا انتقاد به عمل تعرض شود.!
من نمی تونم قبول کنم اگر کسی اعتقاد به امام زمان داشته باشه همچین حرفی بزنه.
اگر فرض هم این باشد که طنز است.محدوده ی طنز چیست؟تا جایی که به بنیادی ترین اعتقادات جامعه توهین بشود؟
اگر هم به نظر آقای توکلی کار ایشان طنز است از بی غیرتی ایشان و این نوع استدلالشان حتی عمل تعرض به ناموسشان از ایشان بعید نیست و شاید این عمل هم برای ایشان یک طنز باشد!
و قبل از بیان این موضوع با ناموسشان چنین رفتاری داشتند که به خودشان جرات همچین اهانتی می دهند.!
اما رفتار خانوادگی ایشان دلیلی قانع کننده ای برای توهین به اعتقادات ما نیست

مهرداد فرهادی - نرم افزار ۸۸ جمعه 10 اردیبهشت 1389 ساعت 22:21

بعضیا مغزشون انعطاف نداره! تک بعدی اند!!!

رویا خدابخش جمعه 10 اردیبهشت 1389 ساعت 22:32

طنز جالبی بود!

ولی همچین بعید هم نیست به واقعیت برسه چند سال دیگه!

™ ⑤Д¥ДƝ}{$⑤ جمعه 10 اردیبهشت 1389 ساعت 22:43 http://busyroom.blogsky.com

100% با حمید توکلی موافقم.
متن هیچ ایرادی نداره الکی حرف بیخود نزنید خواهشا
بعضیا هم انگار سرشونو عین کبک کردن تو برف
شمایی که سنگ بی حرمتی به امام زمان رو به سینه می زنید نمی بینید رهبرتون چجوری آبروی امام عصرتونو برده و به اسم اش چه خون هایی که ریخته نمیشه؟؟؟

این منتقدان آبکش غربیل اند
نه طیر ابابیل سپاه فیل اند
سنگ و گل انتفاشه بر سینه زنند
اما خودشان شریک اسراییل اند

™ ⑤Д¥ДƝ}{$⑤ جمعه 10 اردیبهشت 1389 ساعت 22:44 http://busyroom.blogsky.com

*انتفاضه

موقع نوشتن داشتم شام می خوردم!! ببخشید

معصومه جمعه 10 اردیبهشت 1389 ساعت 22:46

چه آدم های بی ادبی!
دوست داشتم بحث دوستانه تمام بشه اما بعضی ها دوست دارند با توهین مردم را فراری بدهند.

معصومه جمعه 10 اردیبهشت 1389 ساعت 22:50

آقای شایان لطفا حریم خودتون را حفظ کنید.من بخاطر ندارم از فرد خاصی حمایت کرده باشم که من را منسوب به فرد خاصی می کنید.
تا دیدید حرفی برای گفتن نیست هر حرفی دلتون خواست زدید!
باشه هر کی هر چی دلش می خواهد بگه.فحش بدید تهمت بزنید.

[ بدون نام ] جمعه 10 اردیبهشت 1389 ساعت 23:11


تا نمیتونن جواب بدن میشی کافر و بی ادب و توهین کن (کسی که توهین میکنه :دی)

علیرضا قهرمانی شنبه 11 اردیبهشت 1389 ساعت 01:17

میدونی حمید جان ! مشکل اینجاست که بعضی از روایات حتی توجیه منطقی و انسانی هم ندارند و اصلیت این روایات دقیقا مشخص نیست ( با توجه به اینکه تمامی این روایات از چندین نسل قبل روایت شدند )

IT شنبه 11 اردیبهشت 1389 ساعت 06:35

من هم با معصومه موافقم همان طور که می بینید نفر بالایی هم نفهمیده طنزه
چه طنز مسخره ای.

مهدی شنبه 11 اردیبهشت 1389 ساعت 09:47

با خانم معصومه کاملا موافقم.
حمید توکلی هر چی تونسته گفته اسمش را گذاشته انتقاد!
به حضرت مهدی نسبت ناروا می زنه بعد ادعای دایه مهربان تر از مادر هم می کنه!!
واقعا شرم آور است جواب خانم معصومه را نتونستید بدید شروع کردید فحش دادن و تهمت زدن به این خانم.

ببینید کار خداوند متعال را که آقای قهرمانی آمدند وهمچین نظری دادند.تا دیگه شما هیچ ادعایی نداشته باشید.
ولی بجای قبول کردن اشتباه شروع کردید سیخ زدن به این خانم.چون جوابی نداشتید

مهدی شنبه 11 اردیبهشت 1389 ساعت 11:29

در ضمن آقای قهرمانی مشخص است این حدیث واقعیت ندارد
این نوشته ساخته و پرداخته از خیالات و توهینات حمید توکلی است.

م.ن شنبه 11 اردیبهشت 1389 ساعت 11:48

آقا حمید یه رساله جدید هم می نوشتی مقلدت می شدیم
برو عزیزم قدر ولایت فقیه رو بدون که از برکت وصدقه سر امام آقا نون می خوری
در حرف های امام کسانس مثل اکبر گنجی فراری تردید دارن
پشتیبان ولی فقیه باشید تا به مملکت شما آسیبی نرسد
نمی تونی ازدواج کنی از برهنگی زنان خیابانی ودخترای بی خیال اعتقاد ومذهب می خوای سو استفاده کنی
خانم معصومه شجاعت درگیر شدن با 4 5 بچه که معلوم نیست ازکجا کیک وساندیس بهشون می رسه تا با حجاب ،ولایت ،نماز ارزشها و....مبارزه کنند ستودنی است

مهدی شنبه 11 اردیبهشت 1389 ساعت 12:01

من هم واقعا استقامت خانم معصومه را در مقابل این همه توهین و تهمت واقعا ستایش می کنم.
ان ینصرالله ینصرکم:اگر خدا را یاری کنید خدا هم شما را یاری می کنه.
حالا معلوم شد کی مغزش انعطاف نداره

مهدی شنبه 11 اردیبهشت 1389 ساعت 12:07

آقای هاشمی لطفا شما فرافکنی نکنید.
هیچ طنز هم نبوده می بینید که آقای قهرمانی فکر کردند این حدیث هست.
بعدشم آقای توکلی و هر فرد دیگری بی جا می کنند که با عقاید مردم طنز بسازند.
خانم معصومه جواب بسیار زیبایی فرمودند:
محدوده ی طنز چیست.

در ثانی استدلال آقای توکلی فوق العاده حماقت آمیز و مسخره است:
هر کس هر کاری کرد من هم برای انتقاد همان را بکنم.
تو مهد کودکم همچین بچه ای با این منطق خنده دار پیدا نمیشه.

سید حسین هاشمی شنبه 11 اردیبهشت 1389 ساعت 12:07

من هم برداشت طنز دارم

دوستان گرامی لطفا فرا فکنی نکنند

مهدی شنبه 11 اردیبهشت 1389 ساعت 12:34

بحث کردن با این ها بی فایده است
آقای هاشمی لطفا با قسمت نظرات بازی نکنید الان جای چند نظر عوض شد.
اهانت می کنید.از رو نمی رید قسمت نظرات هم هر جور دلتان می خواهد تغییر می دهید.
حالا میشه فهمید خانم معصومه چقدر دلیرانه جلوی چند نفر انسان بی ادب ایستادگی کردند که حتی قسمت نظرات را هر جور که دلشان می خواهد تغییر می دهند.
قسمت نظرات کاملا جانبدارانه به حمایت از اهانت به امام زمان حرکت می کند.
آن موقع هم که اهانت کردید فکر می کردید با این کار ها می توانید به اهانت هاتون ادامه بدهید اما ما خدا را داریم.
یک دختر تنها تونست جلوی این همه نامردی بایسته و خدا هم حقیقت را در چند نظر بعد تغییر داد.

نظر دادن در همچین مکانی نه تنها برای یک خانم خطرناک است بلکه برای ما هم خطرناک است.
چون نظرات داره به میل شما ها مکانشان تغییر می کند

مهدی شنبه 11 اردیبهشت 1389 ساعت 12:37

منظورم این بود خدا تونست حقیقت را نشون بده.

وقتی خدا بخواهد حقیقت را نشون بده ما نیازی به این کارها مثل شما ها نداریم که قسمت نظرات را تغییر بدهیم.
مثل نظر آقای قهرمانی همه چیز یک دفعه مشخص میشه.

سید حسین هاشمی شنبه 11 اردیبهشت 1389 ساعت 12:44

باز بفرمائید فرافکنی نمی کنید!

نظرم غلط املایی داشت پاک کردم مجددا منتشر کردم دقیقا با همان متن
که همزمان هم شما نظر دادید و نظرتان قبل از نظر من منتشر شد.

نمایانگر واقعیت خود باشید به همین سان

ادبیات آشنایی دارید

هوداد مسلمی نژاد - کام 88 شنبه 11 اردیبهشت 1389 ساعت 13:03

واقعا خانم معصومی ایستادگی کردند،‌این ایستادگی همان ایستادگی غزه هست.
خانم معصومی شق القمر نکردند چون به قول آقای م.ن با چهارتا بچه حرف زدن که معلوم نیست از کجا ساندیس و کیکشون رو گرفتند.
بزارید رفع ابهام کنیم:
آقای توکلی شما از کجا ساندیس هاتون رو میگیرید؟ (خیلی خوش مزن)
آقای هاشمی شما از کجا می گیرید؟ (اونارو هم من دوست دارم)
دوستان دیگر شما از کجا می گیرید؟
انشاالله که رفع ابهام میشه.
شما بی ادب تر هستید آقای مهدی. (از گفتنش سرباز می زنم، خودتون پیدا کنید لطفا)
نه تنها شما بلکه خانم معصومی هم هر چه دوست داشتند به آقای توکلی گفتند. حالا شما که حیطه کاریتون رو هم پیشرفت دادید و به بقیه هم لقب نا مرد رو دادید.
این حقیقت حقیقتی نبود که خدا نشون داد. این حقیقت رو از چند سال پیش هم می دونستیم که تو این کشور آزادی بیان نیست.
نظر دادن تو اینجا خطر ناک است بله آقای توکلی معلوم شد اینجا خیلی خطرناکه پس لطفا کربند ایمنی تون رو ببندید.

مهدی شنبه 11 اردیبهشت 1389 ساعت 13:14

خدا همه چیز را با نظر آقای قهرمانی نشون داد
من در نظر خانم معصومه یک تو نمی بینم ایشان با کمال ادب صحبت کردند هر جاهم که طبق استدلال و فهم آقای توکلی خواستند مثال بزنند با لفظ بلانسبت استفاده کردند.
شما بی غیرتید که ریختید سر یک دختر و هر چی تونستید بهش گفتید.
نظرات آقای فرهادی و تهمت آقای شهسواری کاملا مشخص است.

با نظر آقای قهرمانی دیدید که حق با خانم معصومه است.
شما که از همه بدتر صحبت می کنید آقای مسلمی نژاد.

مهدی شنبه 11 اردیبهشت 1389 ساعت 13:22

آقای مسلمی نژاد شما متاسفانه در بینایی مشکل دارید نه یک بار بلکه در تمام نظرتون خانم معصومه را معصومی نوشتید.

وقتی سر سری و با بی حوصلگی موضوعی را می خوانید حق نظر دادن ندارید.

هوداد مسلمی نژاد - کام 88 شنبه 11 اردیبهشت 1389 ساعت 13:42

خوب خانم (معصومه) هم همراه خانوم گلاره و چند تن نا مشخص و شما و آقای م.ن ریختید سر آقای توکلی این به اون در. آدم یدونه می زنه یدونه هم می خوره.
عزیز من، تو گفتن که مساله نیست یه بلانسبت می گید هر چی دلتون می خواد به آدم می گید.
با بی حوصلگی می خونم چون نظراتتون بلانسبت ارزش خوندن نداره (این و گفتم که بدونید اگه یه ذره بخواهم از جایگاه ادبم بیام پایین تر چگونه رفتار می کنم تازه بی ادبی هم نکردم چون بلا نسبت گفتم.)
وقتی که آزادی بیان رو لگد مال می کنید نه تنها حق نظر دادن بلکه حق نفس کشیدن هم ندارید البته بلانسبت

مهدی شنبه 11 اردیبهشت 1389 ساعت 14:17

آقای مسلمی نژاد ما و چند تن دیگر نریختیم سر آقای توکلی بلکه ما در از بنیادی ترین عقیده ی خودمون دفاع می کنیم.
شما آزادی بیان را لگد مال می کنید که به خودتون اجازه می دهید نه تنها به یک دختر معصوم و تنها بلکه به امام زمان توهین کنید.

در ضمن برای ما اصلا مهم نیست شما نظرات ما را بخونید.
ولی وقتی با بی حوصلگی نظر را می خونید نباید نظر بدهید

به هر حال همه چیز مشخص شد.خداوند با نظر آقای قهرمانی همه چیز را مشخص کرد.

مهدی شنبه 11 اردیبهشت 1389 ساعت 14:19

آقای هاشمی اگر شما می تونید نظر خودتون را ویرایش کنید باید این حق برای همه باشه نه فقط برای شما.
چه بسا تو این مدت خیلی از نظراتی که زیرآب شماها را می زده پاک کردید ما نفهمیدیم.
یک محیطی درست کردید که برای خودتون هر چی مخواهید می گید اما بازهم با این که همه چیز دست شماست نظرات پست ها اما خداوند حق را به حق دار رساند.
شاید آه آن دختر معصوم که با نهایت شقاوت بهش بدترین الفاظ و تهمت ها را گفتید گرفته شده.

مهدی شنبه 11 اردیبهشت 1389 ساعت 14:52

معصومه خانم نه مدیروبلاگ بود که به میل خودش نظراتش را ویرایش کنه.نه توهین کرد.نه تهمت زد.
به هیچ کدوم از این کارها هم لازم نداشت فقط حضرت مهدی علیه السلام را داشت با اینکه در نهایت بی انصافی و نامردی باهاش برخورد شد و هر کی از هر جا آمد به این خانم توهین کرد.
اما به معجزه ی حضرت مهدی علیه السلام با نظر آقای قهرمانی تمام ادعاهای بی پایه رد شد.
خیلی لذت بردم که چه طور با اینکه تمام شرایط را علیه یک نفر بکار می برند یک محیط یکجانبه،توهین،تهمت چند تا پسر به جون یک دختر مظلوم افتادند ولی حق برای همه مشخص شد.
یک حقیقت باید بگیم که خیلی از ما پسر ها هم شجاعت و ایمان این خانم را نداشتیم.

حسین محمدی نصرآبادی شنبه 11 اردیبهشت 1389 ساعت 14:53

متن خوبی نبود چراکه در قسمت نظرات اجازه داد تا به اصل آن چیزی که به طنز نوشتی توهین شود، آن هم با افتخار
شما طنز نوشتی ( که خودشم بی مشکل نیست به این شکل به نظرم ) و در قسمت نظرات جا برای توهین مستقیم باز شد
که روایت منطقی نیستند
امام زمان ..
اسلام

کار قشنگی نیست حمید فراهم کردن یک آب گلالود
می خوای به طرحی یا نظام اداری ای انتقاد کنی شفاف و مستقیم انتقاد کن

توی همین سیستم ها کسانی رو دیدم و برخورد کردم که چنان منافق و کافر هستند که خدا میدونه، و بدترین کارهاشون رو به اسم نظام و اسلام می نویسند

پس بهتره مشخص کنید دقیقا انتقاد برای کیست!

هوداد مسلمی نژاد - کام 88 شنبه 11 اردیبهشت 1389 ساعت 14:56

آقای مهدی لازم به ذکر هست بگم که معصوم فقط مختص ائمه اطهار است.
نکنه ایشون هم امام هستند؟

مهدی شنبه 11 اردیبهشت 1389 ساعت 15:17

معصوم در فارسی به اصطلاح دیگری کاربرده می شود.
اگر در جمله ای عربی معصوم می نوشتم آن وقت حرف شما صحیح بود.
اما در فارسی معصوم به غیر از ائمه هم می گویند.
برای اینکه همچین اشتباهی نشود بهتر است بگوییم آه این دختر مظلوم.
ولی واقعا به غیرت و ایمان و شجاعت این خانم در همچین شرایطی آفرین گفت.
من و خیلی دیگه از پسر ها شجاعت و ایمان این خانم را نداشتیم.

هوداد مسلمی نژاد - کام 88 شنبه 11 اردیبهشت 1389 ساعت 15:32

بله شما این جمله رو 100 بار تکرار کردید فهمیدیم که این خانم شجاعتشون خیلی زیاد بود و شما شجاعت ایشون رو نداشتید.
ایشون اومدن اعتراض کردند دیگه زیر تانک که نرفتند

™ ⑤Д¥ДƝ}{$⑤ شنبه 11 اردیبهشت 1389 ساعت 15:40

دیدیم در اینجا سوادت را هم
ظرفیت بحث و انتقادت را هم
مانند کسی که ختنه اش می کردند
فریاد و فغان و جیغ و دادت را هم




کلی گفتم شخص خاصی منظورم نبود

مهدی شنبه 11 اردیبهشت 1389 ساعت 15:51


فقط فحش.شما کی گفتید منظورتون فرد خاصی نیست؟
الانم که دارید فحش می دهید
باشه دست از توهین اهانت برندارید.
نظرات توهین آمیز شما می مونه.همه ی امکانات دست شما هاست.نظرات به خواست شما ها ویرایش میشه.
اما با همه ی این کارهاتون نتونستید از پس یک دختر بربیاید.
همه چیز به خواست خداست.

[ بدون نام ] شنبه 11 اردیبهشت 1389 ساعت 16:11

آقای مهدی چون از این جعل حدیث ناراحت شدید برای شما مقداری اصلش را میگذارم تا آرام گیرید:








مسواک زدن در حمام باعث درد دندان میشود! ـ (منبع: من لا یحضره الفقیه - جلد oیک، ص. ۵۳)


o

در ادرار ائمه آلودگی نیست! � 'لیس فی بول الائمه استخباث' � ( منبع: انوار ولایه، ص. ۴۴۰ )


o

خوردن آب در حالت ایستاده در شب باعث زردی میشود! � 'شرب الماء من قیام باللیل یورث ماء الاصفر' ـ ( منبع: اصول کافی جلد ۶-ص۴۹۸ )


o

نگاه کردن به آلت تناسلی زن باعث کوری میشود! � 'النظر الی فروج النساء یورث العمی'- (منبع : من لا یحضره الفقیه -جلد ۳ ص۵۵۶ )


o

آه اسم خدا ست!- 'آه اسم من اسماء الله الحسنی' - مستدرک الوسائل جلد ۲ ص۱۴۸


o

ملکی بنام خرقائیل هست که ۱۸ هزار بال دارد و بین هر بالش پنجاه سال زمان برای دیدن لازم است! ـ 'ان لله ملکا یقال خرقائیل له ثمانیه عشر الف جناح مابین جناح الی جناح خمس مائه عام' � ( منبع : کتاب البرهان جلد، ۲ ص. ۳۲۷ )


o

ملکی هست که اسمش منت و همیشه بالای قبر امام حسین است ! ـ ( الکافی جلد ۴ ص ۵۸۳)


o

امام ده علامت دارد از جمله آنها ختنه شده بدنیا می آید!، با پا وبراحتی متولد میشود!، جنب نمیشود!، اگر بخوابد قلبش بیدار است، چشمش میخوابد ولی قلبش بیدار است!، همانطور که از جلو میبیند از عقب هم میبیند! ـ 'یولد مطهرا مختونا و لا یجنب و تنام عینه و لا ینام قلبه و یری من خلفه کما یری من امامه' ـ ( منبع : اصول کافی جلد یک ص ۳۱۹ کتاب حجه باب موالید الائمه )


o

امام زمان لخت و عریان ظاهر میشود! ـ 'انه سیظهر عاریا امام قرص الشمس' ـ (منبع: حق الیقین، ص. ۳۴۷ )


o

ابن بابویه روایت میکند که ابی عبد الله مردی را دید که کفش سیاه پوشیده فرمود چرا کفش سیاه پوشیدی، مگر نمی دانی کفش سیاه نور چشم را کم میکند و مردانگی را ضعیف میکند؟ . بر تو باد پوشیدن کفش زرد که نور چشم را زیاد میکند و باعث قوت مردانگی میشود!. ـ 'عن ابی عبد الله انه رای رجل و علیه نعل سوداء فقال مالک و لبس السوداء؟ هی تضعف البصر و ترخی الذکر و���' ـ ( منبع : کتاب خصال شیخ صدوق ..ابن بابویه باب سوم جلد یک، ص. ۹۹ )





o روایت از علی (ع): اولین حیوانی که پس از رسول خدا(ص) از دنیا رفت عفیر خر رسول خدا بود! این خر با رسول خدا صحبت کرده بود ! و گفته بود : پدر و مادرم فدای تو، پدرم از قول پدرش و از قول جدش و جد جدش و ..نقل کرده که نوح (ع) جد من را در کشتی گذاشت و به مردم گفت ای مردم از نسل این خر، خری متولد میشود که رسول خدا بر او سوار میشود، و من خوشحالم که آن خر هستم ! ـ 'عن امیر المومنین علی قال ان اول شیی من ادواب توفی هو عفیر حمار رسول الله ذالک الحمار کلم رسول الله فقال بابی انت و امی ���' ـ ( منبع: اصول کافی جلد ۱ ص ۱۸۴- کتاب الحجه باب ما عند الائمه من سلاح رسول الله )




o از امام حسن (ع) روایت شده است که ایشان فرمود برای خداوند دو شهر است ( خدا دو شهر دارد) یکی از انها در مشرق است و یکی در مغرب، و در آنها ۷۰ میلیون زبان و جود دارد! و من همه آن زبانها را میدانم! ـ 'عن ابی عبد الله الحسن قال ان لله مدینتین احداهما بالمشرق و اخری بالمغرب و فیها سبعون الف الف لغه و انا اعرف جمیع تلک اللغات' ـ ( منبع: اصول کافی - جلد یک - ص ۳۸۴ و ۳۸۵ باب مولد حسن ابن علی)


o

خوردن خاک نفاق می آورد! � 'اکل الطین یورث النفاق' ـ ( منبع: الکافی جلد۲- ص۲۶۵ ). خوردن خاک حرام است مثل خون و مردار و گوشت خوک..

اما خوردن خاک قبر امام حسین باعث شفاء از بیماریها میشود! . ـ 'اکل الطین حرام مثل المیته و الدم و لحم اخنزیر الا طین قبر الحسین فیه شفاء من کل داء'- ( منبع: اصول کافی جلد ۳ - ص ۳۸۷)


o

توسل به امام موسی کاظم باعث جلای چشم میشود!.ـ ' التوسل بالامام موسی الکاظم ینفع لوجع العین' ـ ( منبع : باقیات الصالحات ضمیمه مفاتیح الجنان -شیخ عباس قمی ص ۷۴۵ )


o

امام حسین(ع) از سینه حضرت زهرا شیر نخورد بلکه پیامبر انگشتش را در دهان او میگذاشت و او می مکید و برای سه روزش کافی بود!. ـ ' لم یرضع الحسین من فاطمه (س) و لا من انثی کان یوتی به النبی (ص) فیضع ابهامه فی فمه فیمص منها ما یکفیه الیو مین و الثلاث 'ـ ( منبع: اصول کافی کتاب الحجه - باب مولد حسین ابن علی )




o پیامبر از ابوطالب شیر میخورد! ـ ' لما ولد النبی (ص) مکث ایاما لیس له لبن فالقاه ابو طالب علی ثدی نفسه فانزل الله فیه لبنا فرضع منه ایاما' ـ ( منبع: اصول کافی - کتاب الحجه - باب مولد النبی(ص) - جلد یک ص ۳۷۳ )


o

فاطمه زهرا (س) حیض نمیشده است! ـ 'عن ابی الحسن قال ان بنات الانبیاء لا یطمثن' ـ ( اصول کافی - کتاب الحجه - باب مولد الزهراء - جلد یک ص. ۳۸۲ )






o در روایت است که علی (ع) با رسول خدا به مسافرت رفت و عایشه همراهش بود و تنها یک لحاف همراهشان بود ! و علی میگوید رسول خدا بین من و عایشه خوابید ! و هنگامیکه رسول خدا شب برای نماز شب بر خاست من و عایشه در یک لحاف بودیم ! ـ ' قال علی سافرت مع رسول الله و کان له لحاف لیس له لحاف غیره و معه عائشه و کان رسول الله ینام بینی و بین عائشه فاذا قام الی اللصلوه اللیل ���..' ـ ( منبع: بحار الانوار جلد ۲ - ص ۴۰ دار احیاء التراث العربی - بیروت بحار الانوار ص. ۲۹۷ )






o هنگامیکه امام حسین به شهادت رسید بین امام سجاد و محمد ابن حنفیه فرزند علی(ع) بر سر امامت اختلاف افتاد �محمد ابن حنفیه به امام سجاد گفت تو خودت بهتر میدانی که من از تو لایق تر هستم و امام سجاد در جواب گفت پاسخ تو را حجر الاسود میدهد ! و دعوت کرد که به آنجا بروند ..آنگاه محمد ابن حنفیه حجر الاسود را صدا زد و هیچ جوابی نشنید اما تا امام سجاد حجر الاسود را صدا زد حجر به صدا در آمد و گفت امامت مال علی ابن الحسین است و نزدیک بود حجر الاسود از جا کنده شود! ـ 'لما قتل الحسین (ع) ارسل محمد ابن الحنفیه الی علی ابن الحسین و ��' ـ ( منبع: اصول کافی - جلد یک ص ۳۴۸ اعلام الوری للطبرسی ۲۵۸)






o علی(ع) بر روی ابرها پرواز میکند ! . خداوند ابرها را برای علی مسخر ساخت و او شرق و غرب عالم را درنوردید! . ـ 'ان الله سخر لعلی السحاب فکان یسیر فی الارض شرقا و غربا' ـ ( منبع: تفسیر المیزان جلد ۱۳ - ص ۳۷۲ بحار الانوار جلد ۳۹ - ص ۱۳۸)


o

رعد و برق آسمان از تدبیر علی است! . ـ ' قال ابو عبد الله علیه السلام .. ماکان من هذا الرعد فانه من امر صاحبکم قلت من صاحبنا؟ قال امیر المومنین علی علیه السلام الاختصاص' ـ ( منبع: المفید ص ۳۽






















سابین شنبه 11 اردیبهشت 1389 ساعت 17:40

لایک واسه بالایی ...
متاسفم واسه ایرانی که از دوران صفویه به گند کشیده شد...

علیرضا قهرمانی شنبه 11 اردیبهشت 1389 ساعت 17:47

در پاسخ به آقای مهدی : اولا که بنده به هیچ عنوان اسمی از حدیث نبردم و فکر هم نکردم که این مطلب حدیث یا روایت یا چیزی شبیه به این هست.میخوام بگم قبول کنید مطالبی شبیه به این گفته شده که به هیچ وجه از ائمه معصومین نبوده و به دین وارد شده.منظورم فقط این بود که باید بطور جدی مواظب مسائلی که باعث تحریف دین میشند باشیم. ولی متاسفانه از چند جمله ساده که بنده نوشتم سوءبرداشت شد !

حمید توکلی شنبه 11 اردیبهشت 1389 ساعت 17:49

سلام و درود بر خانم معصومه و دوست خوبم مهدی جان!
حق با شما دو نفر است، صحیح می فرمایید!
ممنونم که از اعتقادات خویش دفاع کرده اید!

می گویند از زیبایی های اشعار سعدی آن است که ساده،‌روان و قابل فهم می نوشته، کاش من نیز فرابگیرم...
موفق باشید!

معصومه شنبه 11 اردیبهشت 1389 ساعت 19:16

اگر این کتاب ها را دارید یک اسکن از هر حدیث را قرار دهید.
جواب تمام این حرفها را تو اینترنت دادند جواب کاملش تو کتاب شب های پیشاور هست.
دو تا موردش را جواب می دهم:
1.مسواک زدن و شانه زدن در حمام از لحاظ پزشکی هم منع شده.

. همان گونه که از متن حدیث پیداست این واقعه قبل از نزول آیه حجاب بوده و قطعاً حجاب و پوشش مثل امروز نبوده است.
2/3. این واقعه در حال سفر بوده و امکانات محدود بوده و در آن هنگام ناچار بوده اند که هر 3 نفر در زیر یک لحاف بخوابند، الضرورات تبیح المعذورات.
3/3. اگر حدیث را با دقت مطالعه کنید متوجه مى شوید که امیر المؤمنین در حال بیان مناقب خویش بوده است لذا در این جا مى خواهد اعتماد پیامبر به خویش را بیان نماید.
4/3. واقعه از زبان خود امیر المؤمنین(علیه السلام) نقل شده و این حاکى از آن است که امام(علیه السلام) در آن هنگام بیدار بوده که مى دیدند پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) براى نماز بیدار مى شوند و لحاف را در آن وضعیت قرار مى دهند و حدیث نسبت به این که بعد از این قضیه باز هم على(علیه السلام) در رختخواب مى مانده و یا همراه پیامبر به نماز مى ایستاده، ساکت است بنابراین نمى توان چنین اتهامى را به على(علیه السلام) و بى توجهى به ناموس را به پیامبر(صلى الله علیه وآله) نسبت داد.
4. اگر سؤال کننده واقعاً به دنبال رفع و دفع اهانت از ساحت مقدس پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) مى باشند، ضمن تحسین عمل ایشان، خاطر نشان مى سازیم که به کتاب هاى صحاح (که اهل تسنن آنها را اصح الکتب بعد از قرآن مى دانند و روایات آنها را صحیح مى دانند به طورى که هیچ جاى خدشه اى در آن راه ندارد) نگاهى گذرا داشته باشند و ببینند که چه اهانت هایى به ساحت مقدس نبى اکرم(صلى الله علیه وآله) شده است تا شاید بتوانند این بى حرمتى ها را از دامن مقدس پیامبر گرامى اسلام بزدایند که در این صورت ما دعاگوى ایشان خواهیم بود، البته باید خاطرنشان کرد که ما ترویج این گونه روایات را هرگز مناسب نمى دانیم، اما متأسفانه براى پاسخ به نویسندگانى که با خورده گیرى به برخى روایات شعیه را مورد حمله قرار مى دهند لازم است به برخى از آنها اشاره شود.
1/4. جاى بسى تأسف است که در کتاب هاى صحاح اهل تسنن به پیامبرى که خداوند او را اسوه حسنه،[5]نامیده، نسبت به حیایى به او داده و مى گویند که آن حضرت در مقابل دیگران در حالى که ایستاده است، ادرارا مى نماید آیا این گفتار با شأن پیامبر خدا که قرار است بهترین الگو براى امت اسلامى باشد سازگار است؟
من حذیفه قال رأیتنى انا و النبى(صلى الله علیه وآله) نتماثى فاتى سباطة قوم خلف حائط فقام کما یقوم احدکم فبال فانتبذت منه فاشار الىّ فجئته فقمت عند عقبه حتى فرغ.[6]
2/4. متأسفانه در کتب صحاح، پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) و عایشه را جز علاقه مندان به رقص و آوازه خوانى معرفى نموده اند که به نمونه هایى از آن روایات اشاره مى شود.
1/2/4. منزل پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) که محل نزول وحى است را جایگاه حضور رقاصان و آوازه خوان ها معرفى نموده اند و عایشه را که ام المؤمنین است را تدارک دهنده این مجلس رقص و پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) را شنونده و بیننده این آوازها و رقص ها دانسته است و به همین جا نیز بسنه ننموده اند و مى گویند پیامبر(صلى الله علیه وآله)نسبت به اعتراض ابوبکر که به دخترش نهیب مى زند که چرا خانه پیامبر اکرم را جایگاه آدات شیطانى نموده اى؟! ساکت نمانده و به دفاع از کار عایشه و رقص رقاصان و آواز آوازه خوانان پرداخته است، بهتر است که خود حدیث را ببینید.
عن عایشه قالت دخل على رسول الله(صلى الله علیه وآله) و عندى جاریتان تغنیان بغناء بعاث فاضطجح على الفراش و حول وجهه و دخل ابوبکر فانتهرنى و قال مزمارة الشیطان عند النبى(صلى الله علیه وآله)فاقبل علیه رسول الله(صلى الله علیه وآله) فقال دعهما فلما غفل غمزتهما فخرجتا.[7]
2/2/4. پیامبر و عایشه در حالى که گونه بر گونه هم داشتند مشغول دیدن مجلس رقص و آوازه خوانى بودند عن عایشه... کان یوم عید یلعب السودان بالدّرق و الحراب فاما سالت النبى(صلى الله علیه وآله) و اما قال اتشتهین تنظرین فقلت نعم فاقامنى وراءه خدى على خدّه و هو یقول دونکم یا بنى ارفده حتى اذا مللت قال حسبک قلت نعم قال فاذهبى.[8]
3/2/4. پیامبر عایشه را براى دیدن رقص رقاصان در ملاء عام فرا مى خواند و عایشه در حالى که سر بر دوش پیامبر نهاده به آنها نظاره مى کند.
عن عایشه قالت جاء حبش یزفنون فى یوم عید فى المسجد فدعانى النبى فوضعت رأسى على منکبه فجعلت انظر الى لعبهم حتى کنت انا التى انصرف عن النظر الیهم.[9]
4/2/4. حضور پیامبر در مجالس زنانه اى که در آنها دف نواخته مى شد.
قالت الربیع بنت معوذ بن عفراء جاء النبى(صلى الله علیه وآله)فدخل حسین بنى على فجلس على فراشى کمجلسک منى، فجعلت جویریات لنا یضربن بالدف و یندن من قتل من آبائى یوم بدر، اذ قالت احداهن و فینا نبى یعلم ما ف عنه، فقال(صلى الله علیه وآله) دعى هذه و قولى بالذى کنت تقولین... .[10]
5/2/4. آدرس چند حدیث دیگر جهت مراجعه، صحیح بخار، ج 5، ص 151; کتاب مناقب الانصار، باب مقدم النبى(صلى الله علیه وآله) و اصحابه المدینه; صحیح بخارى، ج 2 ـ 1، ص 446، ح 929; کتاب العیدین، باب اذا فانه العید یصلى رکعتین; صحیح بخارى، ج 4 ـ 3، ص 444; کتاب الجهاد، باب الدرق، ح 1096.
3/4. در بعضى از روایاتى که در صحاح آمده متأسفانه به خاطر اینکه فضیلتى را براى خلیفه اى بیان کنند، پیامبر گرامى اسلام را از عرش به فرش رسانده اند و مقام پیامبر خدا را پایین آورده اند و چه بى حرمتى ها که به شخصت آن بزرگوار نشده است عایشه مى گوید پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) در منزل به پهلو دراز کشیده و مشغول استراحت بودند در حالى که لباسش کنار رفته و ران هاى پیامبر(صلى الله علیه وآله) مکشوف بود، خلیفه اول و دوم جهت انجام کار و رفع حوایج خویش خدمت پیامبر رسیدند و پیامبر با همان حالت به آنها پاسخ داد و آنها رفتند سپس خلیفه سوم وارد شد، به محض اینکه عثمان اجازه ورود گرفت پیامبر سریع از جا برخاسته و بدن خویش را پوشاند و در نهات در مقابل سؤال عایشه که چرا چنین فرقى بین این سه نفر گذاشتید؟ مى فرماید چگونه حیا و شرم نکنم از کسى که ملائکه از وى شرم و حیا دارند. چه بسا با توجه به خود حدیث نکات دیگرى نیز براى شما آشکار شود
انّ عایشه قالت کان رسول الله مضطجعاً فى بیتى، کاشفاً عن فخذیه فاستأذن ابوبکر فاذن له و هو على تلک المحال فتحدث ثم استأذن عُمر فاذن له و هو کذلک فتحدث، ثم استأذن عثمان، فجلس رسول الله و سوّى ثیابه ـ قال محمد: و لا اقول ذلک فى یوم واحد ـ فدخل فتحدث فلما خرج قالت عائشة: دخل ابوبکر فلم تهتش له، و لم تباله، ثم دخل عمر فلم تهتش له و لم تباله، ثم دخل عثمان فجلست و سوّیت ثبابک فقاال "الا استحى من رجل تستحى منه الملائکه.[11]
اکنون از شما خواننده محترم دعوت به عمل مى آوریم تا به قضاوت نشسته و نسبت به دو مسأله راى و نظر خویش را صادر نموده و حق را به حق دار بدهید.
1. با توجه به آیه کریمه قرآن که مى فرماید (لقد کان لکم فى رسول الله اسوة حسنه);[12] که پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) را به عنوان بهترین نمونه و سرمشق براى انسان ها معرفى مى کند و نیز با توجه به روایت پیامبر اکرم که مى فرماید: "انما بعثت لاتمم مکارم الاخلاق";[13] که علت بعثت خویش را اتمام مکرام اخلاق دانسته است، آیا روایات وارده در کتب اهل سنت با شخصیت چنین پیامبرى سازگار است. و آیا چنین اهانت هایى به ساحت مقدس پیامبر اکرم سزاوار است؟
2. با بررسى و مقایسه روایتى که در یکى از کتاب هاى شیعه آمده است که در حال سفر و اضطرار چنین مسأله اى صورت پذیرفته و با توجه به روایاتى که در کتاب هاى اهل سنت آمده که نه در حال سفر بوده و نه اضطرار چنین وقایعى رخ داده است، در کدام یک از اینها به ساحت مقدس پیامبر اهانت شده است و پیامبر را نسبت به ناموس خویش بى غیرت جلوه داده است.
البته بر هیچ مسلمان خرد پیشه اى مخفى و پوشیده نخواهد ماند که آنچه در کتاب هاى صحاح آمده اهانتى مسلم بر ساحت مقدس پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) بوده و بر بزرگان اهل تسنن فرض است که یا اسم صحیح را از روى کتاب هایشان حذف کنند و یا کتاب هایشان را از این احادیث جعلى تهذیب نمایند تا سؤال کننده نیز به نتیجه پاسخ خویش که دفع و رفع اهانت به ساحت مقدس پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) است برسند.

™ ⑤Д¥ДƝ}{$⑤ شنبه 11 اردیبهشت 1389 ساعت 19:38

ایضا سابین

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد