سلام. سال نو همتون مبارک.
الان که دارم این متن رو مینویسم حدوداً یک ساعت از ۱ / ۱ / ۸۹ میگذره. خوب منم دقیقا یک ساعت از بیست و سه سالگیم رو سپری میکنم. جالبه ها ، هم من ، هم هشتاد و نه و هم بهار داریم با هم لحظه ها رو سپری میکنیم. بگذریم. بحثم سره اینه که بهار شده ، همه جوره بهار شده و همه چیز در حال تحوله. ما هم باید قدمی برداریم در این مسیر! من دیروز زیاد وقت نداشتم. اما چند ساعتی وقت مناسب بدست آمد و نشستم هم یه مروری روی سال 88 کردم و هم اینکه برنامه های اصلیم برای سال 89 رو مکتوبتر کردم. میگم مکتوبتر چون قبلاً با مداد نوشته بودم. الان پرینت گرفتم و زیرش رو امضا کردم. آخه ناپلئون میگه که: "حرفی رو بزن که بتونی بنویسیش, چیزی رو بنویس که بتونی امضاش کنی, چیزی رو امضا کن که بتونی پاش وایستی!" خدائی حرفش حقه! خلاصه ...