جهت پیگیری امورات شخصی مرخصی ساعتی گرفته و با لباس ناجا به سمت سپاه ناحیه کرج به راه افتادم...
ساعتی پیش از حرکت:
برای انجام کاری به یکی از معاونت های ستاد فرماندهی انتظامی استان مراجعه کرده بودم، روی صندلی مراجعین نشسته بودم که سرهنگی(از پرسنل ناجا) وارد شد، متوجه حضورش نشدم که مرا خطاب کرد و گفت: چرا نشسته ای؟ در حضور مقام ارشد می بایست بلند شد! بلند شده و ایستادم...
دو ساعت بعد:
بعد از رسیدن به سپاه متوجه شدم انتظامات جلوی در که کارشان ثبت ورود و خروج و بازرسی بدنی مراجعین است، در حال بازرسی کلیه مراجعین هستند، جلو رفته و خود را برای بازرسی بدنی آماده نشان دادم که دژبان به لباس تنم(لباس ناجا) اشاره کرده و گفت: نیازی نیست، شما بفرمایید!
پس از ورود در سالنی منتظر مسئول مورد نظرم ایستاده بودم که دیدم سرهنگی(از پرسنل سپاه) از اتاقش خارج شد، سلام کرد و گفت: چرا ایستاده ای؟ سپس به اتاق خودش رفته و یک صندلی برایم آورد تا بنشینم...
بعد از اتمام کارم در سپاه به سمت ستاد فرماندهی انتظامی استان به راه افتادم، جلوی در آنجا نیز دژبان ها مراجعین را بازرسی بدنی می کنند، در حال ورود بودم که گفتند بایست تا بگردیم تو را، نه لباسم را دیدند، نه یادشان بود که من نیز یکی از پرسنل همان جا هستم و نه برایشان مهم بود که در طول چند ماه خدمت بعد از این همه بازرسی بدنی هیچ تخلفی از بنده به ثبت نرسیده است!
همیشه جلوی غریبه آبروداریم و همه کارها روی حساب و منطقیه، مشکلی پیش نمیاد و کاملا با فرهنگ جلوه می کنیم؛ ولی وای به وقتی که غریبه بره!
راستی سمت چپ وبلاگ بعد از بسم الله نوشته "سال نو بر"!! بقیه اش کو؟!!
جالب بود
هربشینی پاشو هم داره
اصل بازرسی بدنی به این صورت غیر قابل پذیرش هست
جدا از جنبه ی توهین آمیز بودن بازرسی بدنی ،
عبور دادن از زیر گیت ، پذیرفته تر ، کم دردسر تر و دقیق تر هست!