KNToosi.in - همکلاســــی

وبلاگ گروهی دانشجویان ِ دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی

KNToosi.in - همکلاســــی

وبلاگ گروهی دانشجویان ِ دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی

امســــــــــال مراقب باشــــــــــــ ی د

http://s1.picofile.com/3pehr/Pictures/Safeway%20wclogo_final_full.jpg

مراقب افکارت باش که گفتارت می شود.


مراقب گفتارت باش که رفتارت می شود.

مراقب رفتارت باش که عادت می شود.

مراقب عادتت باش که شخصیتت می شود.

مراقب شخصیتت باش که سرنوشتت می شود .

مرد درحال تمیز کردن اتومبیل تازه خود بود که متوجه شد پسر 4 ساله اش تکه سنگی برداشته و بر وری ماشین خط می اندازد.

مرد با عصبانیت دست کودک را گرفت و چندین مرتبه ضربات محکمی بر دستان کودک زد بدون اینکه متوجه آچاری که در دستش بود شد.

در بیمارستان کودک به دلیل شکستگی های فراوان انگشتان دست خود را از دست داد.

وقتی کودک پدرخود را دید با چشمانی آکنده از درد از او پرسید : پدر انگشتان  من کی دوباره رشد می کنند؟

مرد بسیار عاجز و ناتوان شده بود و نمی توانست سخنی بگوید ، به سمت ماشین خود بازگشت و شروع کرد به لگد مال کردن ماشین.

و با این عمل کل ماشین را از بین برد و ناگهان چشمش به خراشیدگی که کودک ایجاد کرده بود خورد که نوشته بود:

( دوستت دارم پدر ! )
 
روز بعد مرد خودکشی کرد.

عصبانیت و عشق محدودیتی ندارند.

چیزها برای استفاده کردن هستند و انسان ها برای دوست داشتن.

مشکل دنیای امروزی این است که انسانها مورد استفاده قرار می گیرند و این درحالی است که چیزها دوست داشته می شوند

نظرات 6 + ارسال نظر
[ بدون نام ] سه‌شنبه 17 فروردین 1389 ساعت 22:02

مگه بچه 4 سالش نبود؟چطوری نوشتن بلد بود؟
قشنگ بود

baharIT سه‌شنبه 17 فروردین 1389 ساعت 22:35

kheyli matnesh ghashang bood ali bood vali ye madar hich vaght in karo nemikone magar vaghean moshkele ravani dashte bashe ke oon bahsesh jodas

سید حسین هاشمی چهارشنبه 18 فروردین 1389 ساعت 02:27

بچه که بودم، مادرم در مورد عدم کنترل هیجانات و عصبانت داستانی تعریف کرده بود که سالهاست می ترسم عصبانی شم

حتی وقتی عصبانی می شم هم به فکرش هستم

تلاش می کنم کاری کنم که روزی بگم ای کاش!

داداش سپهر گل مایی ...

کوچیک شماییم.

رام چهارشنبه 18 فروردین 1389 ساعت 09:28

خوب بود

مرسی مرد بزرگ

رویا خدابخش چهارشنبه 18 فروردین 1389 ساعت 10:19

وای !!

مرسی!

مرسی رویای بزرگ D:

[ بدون نام ] چهارشنبه 18 فروردین 1389 ساعت 15:04

یعنی هر وقت من یاد شخصیت مضخرف تو می افتم باید بدونم که افکار مضخرفی داشتی؟

بدون اسم یدونه باشه. . .

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد